اشعه ساطع از گیسوان زنان، رژیم جمهوری سرمایه‌داری اسلامی را به چالش کشید

 

اگر با شرم و حیا و کنترل اعصاب به گزارش سایت دیده‌بان ایران گوش دهیم و دشنام رکیک از دهانمان خارج نشود، با بذل توجه به نظریات یک استاد محقّر به نام «حجت‌الاسلام مسعود عالی»، استاد حوزه علمیه، در سخنرانی حرم امام رضا (ع) و استماع نظریات ایشان در مورد تأثیر حضور زنان بی‌حجاب در جامعه بر روی خانواده‌ها، آنچنان مسرور می‌شوید که حدی بر آن متصور نیست. زیرا به عمق کثافت فکری، فاجعه اجتماعی و سیاه‌چاله فکری مشتی اساتید بی‌اعتبار و ساختگی پی‌می‌برید که در عین حال اندیشه‌مندان ستاد امر به معروف و نهی از مُنکرند و در دستگاه حاکمه ایران برای خرابکاری و بی‌آبروئی و ضربه‌زدن به ایران از قدرت عالی برخوردارند. این عده قاتلان «مهسا امینی»‌ها محسوب می‌شوند. این استاد نافهم و بیمارفکر بعد از اینکه لایحه «حمایت از فرهنگ حجاب و عفاف» منتشر شد و به مجلس رفت، در انتقاد و حتی ردّ مفاد این لایحه ارتجاعی، استدلالاتی ارائه داد که درخور تعمق است. انسان با شنیدن صدای شوم این جانواران نمی‌داند باید گریه کند و یا بخندد. البته در یک مورد وی حق داشت و آن اینکه همین لایحه ارتجاعی و ضد زن محصول شکست رژیم در سرکوب زنان ایران است و یک عقب‌نشینی مضحک با بی‌آبروئی تمام در مقابل مبارزات زنان کشور ما نسبت به سیاست‌های سرکوب‌گرانه و زن‌ستیزانه جمهوری سرمایه‌داری اسلامی محسوب می‌شود. به اعتقاد او متدینان و کسانی که به شرع اسلام اعتقاد دارند، نباید این لایحه انحرافی را بپذیرند و از خواست‌های فقهی و قرآنی به دور بیفتند. وی سخنگوی متشرعان و اسیدپاشان و قمه به دستان حاکمیت است که حتی به «محمد خاتمی»، رئیس جمهور پیشین، که سخنانی خلاف نظر این عده را بر زبان رانده بود، به شدت حمله کردند. این لایحه، یعنی لایحه «حمایت از فرهنگ حجاب و عفاف» تلاشی عبث برای ایجاد سازش بین جناح‌های مختلف قدرت، آیت‌ا‍ﷲ‌ها، ائمه جمعه، آستان قدس رضوی، سازمان اوقاف، بنیادهای مذهبی پرنفوذ و بخشی از اصلاح‌طلبان و اصولگرایان کرواتی و نئولیبرال‌های اُدِکلُن‌زده در برابر جبهه اعتراض عمومی و حمایت اکثریت مردم از مطالبات محقانه زنان کشور ماست. برای حاکمیت، این دو نظر مطرح شده است: یا سرنوشت خود را به سرنوشت حجاب اجباری گره بزنیم که در آن صورت آینده‌ای از ما وجود نخواهد داشت و یا به مصالحه دست زنیم و نظام سرمایه‌داری جمهوری اسلامی را با این ترفند نجات دهیم. این جناح دوراندیش اسلامی می‌پندارد که مصالحه با اعتراض عمومی و عقب‌نشینی تدریجی و آبرومندانه برای حفظ نظام بهتر از این است که شمشیرها را از رو ببندند. ولی جناح متشرع مرگ خود را در تضعیف احکام اسلامی، که تنها توجیه‌گر زندگی انگل‌وار آنهاست، می‌بیند. اگر احکام اسلامی مورد روایت آنها سست گردند، نه اعتباری برایشان باقی می‌ماند و نه دیگر کسی احترامی به آنها می‌گذارد و نه نیازی به آنها دارد و نه اجازه می‌دهد که سالانه بودجه‌ای برای مفت‌خوری و زندگی زالوصفتانه از اموال عمومی داشته باشند و به شستشوی مغزی توده مردم ادامه دهند. حاکمیت تاکنون نتوانسته است به مطالبات زنان ایران پاسخ دهد و تشدید مبارزه زنان و مردان با این زن‌ستیزان منجر به تشدید تضادهای درون حاکمیت شده‌ و ناچارشان ساخته است در پی یافتن راه حلی باشند. ببینید این استاد معروف به «حجت‌الاسلام مسعود عالی»، استاد حوزه علمیه، در مصاحبه‌ها و سخنرانی‌های خود در حرم امام رضا و یا در برنامه «جهان آرا» در سیمای جمهوری اسلامی چه تُرهاتی را به خورد مردم بی‌نوا می‌دهد:

«اگر خانمی در خانه خود، یعنی حریم شخصی و خصوصی‌اش، محرم و نامحرم را رعایت نکند و با پوشش زننده‌ای پیش نامحرم بیاید یا به او دست دهد و … یک گناه است، اما در حریم شخصی است. زمانی که یک خانم با این وضعیت ناهنجار، بی‌حجاب و پوشش نامناسب وارد جامعه شود، گناه جمعی می‌شود».

وی با اشاره به اینکه این خانم به حریم جامعه مومنین حمله کرده است، بیان کرد: «این خانم خواسته یا ناخواسته، جو حیا و عفت در جامعه را به سمت جوّ بی‌حیایی و بی‌عفتی می‌کشاند. امنیت روحی و روانی جوانی را که به هر دلیل ازدواج برایش میسر نیست، به هم‌ می‌ریزد...

این خانم، امنیت روحی و روانی یک خانواده را هم به هم ‌می‌ریزد. یک مرد زمانی که شکل‌های مختلف را با وضعیت نامناسب می‌بیند، نسبت به خانواده و همسر خود سرد می‌شود.

وی با بیان اینکه این رفتارها و حضور ناهنجار در جامعه برای دختران کوچک الگو می‌شود، گفت: «دختر بچه من زمانی که این خانم را می‌بیند که اینگونه جلوه‌گری می‌کند، علاقه‌مند به کار او می‌شود زیرا او هم جلوه‌گری را می‌پسندد. این رفتار برای او الگو می‌شود».

به این ترتیب قاضی می‌تواند به زنان بی‌حجاب حکم ۷۴ ضربه شلاق بدهد!!

وی در تأیید قدرت استدلالی خویش افزود: «برخی هستند که حجاب را از عفاف جدا می‌‌کنند تا بشود مثل اسکناس بدون پشتوانه دیگه اعتباری نداره فقط یک قاعده اجتماعی هست. حکومت نباید برخورد سلبی به حجاب داشته باشد که دارندگان این نظر قایل به اسلام اجتماعی نیستند. حجاب را نمی‌شود از عفاف جدا کرد حجاب از عفاف محافظت می‌کند. فلسفه‌اش همین است و خدا آن را برای همین نازل کرده است».

این استاد حوزه علمیه قم با این سخنرانی اعتراف می‌کند قانون حجاب در ایران نه یک اقدام عرفی، بلکه یک کلاه شرعی سرکوب قانونی برای یک اعتقاد شرعی است. اینکه ادعا می‌شود خانم‌ها باید حجاب را رعایت کنند، چون قانون است، ریاکاری حاکمیت است زیرا در واقع خانم‌ها باید حجاب را رعایت نمایند، زیرا یک دستور شرعی است و نه به ظاهر عرفی. شرع، زنان «بی‌عفت و عصمت» نمی‌خواهد، بلکه فقط باید با پذیرش خفت حجاب درجه «عفت و عصمت» خود را ثابت کنی. حال به استدلالات این «متفکر» گوش دهید:

«ریشه حجاب به گناه افتادن مردان نیست، در مورد خانم‌ها. اگر همه مردها پیرمرد بودند، خانم‌ها می‌توانستند بی‌حجاب بیایند بیرون. جذابیت مردان از زنان خیلی بیش‌تر است حظ بصری که مردان از مشاهده زنان می‌برند زنان نمی‌برند. مردها بیش‌تر در معرض خطرند، چرا؟ زیرا تحریک‌پذیری یک مرد از یک زن بیش‌تر است. اگر دقت کنید همیشه آقایون دنبال خانم‌ها راه می‌افتند». بگذریم از اینکه این استدلالات شامل همجنس‌گرایان مذکر و مونث نمی‌شود! روشن هم نمی‌کند که اگر مردی علی‌رغم حمل حجاب اسلامی از جانب یک خواهر مقدس باز هم تحریک شد و عذاب دید، چگونه باید این مشکل را از نظر شرع اسلامی حل کنیم و از مرجع کدام آیت‌ا‍ﷲ باید استفسار به طلبیم؟!

این استاد دوراندیشانه این پرسش را طرح می‌کند: «پوشش نمی‌خواهی داشته باشی قدم‌های بعدیش چیه همیشه با این سئوال مواجهی اگر یک روز گفتیم روسری باید آزاد بشه با همان منطق فرد می‌تواند بگوید مانتو باید آزاد بشه به این جهت همه کشورها قانون پوشش دارند یک جا پادشاه تعیین می‌کند، یک جا مجلس تعیین می‌کند، یک جا شرع تعیین می‌کند».

البته دوراندیشی ایشان در خلاف جهت نمی‌اندیشد و به این پرسش ما که اگر حجاب مانع تحریک مرد نشد، آیا باید حجاب را دوپوششی نمود؟ آیا باید از بیرون آمدن زنان از خانه و حضورشان در اجتماع جلوگرفت؟ و یا باید زنان را در گونی کرد؟ این سخنان ما بی‌‌اساس و پایه نیست. ما نمی‌دانیم چند نفر از هموطنان ما آقای «محمد گیلانی»، دادستان بعد از خلخالی را می‌شناسند. «محمد گیلانی»، دادستان وقت در سیمای رسمی جمهوری اسلامی در مقابل چشمان خجلت و شگفت‌زده میلیون‌ها ایرانی توضیح می‌داد که حجاب اسلامی و چادر برای زنان واجب کافی نیست. نسوان باید مواظب راه رفتن خود نیز باشند، زیرا حتی راه رفتن تحریک‌آمیز زنان محجبه و خوش‌اندام، که خود وی به عنوان قربانی شاهد آن بوده است، مجاز نیست. در هنگام رفتن به سر کار از درون ماشین شخصی شاهد نوع راه رفتن شهوت‌انگیز خواهر محجبه‌ای بوده که موجب شده تا وی به محض ورود به اداره دادستانی فوراً به حمام رود و غسل ارتماسی به جای بیاورد و قربتا الی الله بگوید!!؟؟ آیا این دلیلی بر آن نیست که کسانی که حدی بر درجه تحریک شدن مردان قابل نیستند و حدود تخیلات مردان را ناچیز می‌شمرند، باید برای نوع راه رفتن خانم‌ها و یا اندازه برجستگی‌های بدن آنها نیز ضوابط و قوانین شرعی تدوین و تعیین کنند و در لایحه عفت و عصمت اسلامی بگنجانند؟ حال اگر همه جمعیت نسوان را در داخل گونی کردیم و گله‌وار به خیابان‌ها تحت نظارات مردان ریشوی شلاق به دست آوردیم و علی‌رغم این اقدامات احتیاطی و عفیفانه باز یک آیت‌اﷲ‌ی از راه رسیده‌ای تحریک شد، حال چه خاکی بر سرمان بکنیم و شرع مقدس را از خسارت وارده نجات دهیم؟ در بدو انقلاب همین «عفت» اسلامی موجب شده بود که از صاحبان چارپایان بخواهند به پای اسبان نر خود شلوار بپوشانند که موجبات هتک حرمت عمومی و تحریک بانوان نشود! ببینید چه وحوشی بعد از انقلاب از طویله‌ها و حوزه‌های دینی خود رها شده بودند تا جامعه را رهبری کنند. آنها حتی به عفت و عصمت مردان نیز توجه داشتند و مردان آستین کوتاه را مجبور می‌کردند دستان خود را بپوشانند، ممنوعیت پوشش شلوار کوتاه، که جای خود داشت. کم نبودند مردانی که بازوانشان در سر چهارراه‌ها رنگ می‌شد و یا با روزنامه و کمک چسب مُهر و موم می‌گردید. همین مغزهای بیمار و آلوده، با بدن کشتی‌گیران، شناگران، و پاهای عضلانی فوتبالیست‌ها مشکل داشتند و در پی ممنوع کردن ورزش در ایران بودند. آنها سرانجام آنرا با این تئوری خودساخته استاد «مسعود عالی» حل کردند که نسوان با نظاره کردن آقایان نیمه لخت دیرتر تحریک می‌شوند تا آقایان از تماشای خانم‌های بی روسری!!؟؟ نیاکان همین اساتید بودند که به صورت زنان کشور ما اسید می‌پاشیدند، از زن و مرد همراه، ورقه عقد و ازدواج می‌طبیدند، بر در و دیوارها از طرف کمیته‌ها و گروه‌های بزن بهادر متعصب حزب‌اللهی شعار می‌نوشتند: «بی‌حجاب جنده است»، «حجاب عفت توست»، و یا «یا رو سری یا تو سری». طبیعتا مردم ایران و حافظه تاریخی این ملت این سطح از توحش و بربریت را فراموش نخواهد کرد. اساتید این عده همان «مسعود عالی» هستند که سطح توحش و بربریت را به این حد از استدلالات پوچ و مضحک رسانده‌اند که فقط موجبات خنده عمومی را فراهم آورده است. فقدان پوشش اجباری به مفهوم بی‌بند و باری و برهنگی نبوده و نیست. در این اروپای «برهنه» نیز قوانین جاری اجازه برهنگی به کسی نمی‌دهند. آن برهنگانی که خود را به معرض نمایش می‌گذارند و مورد نظر این کج‌فکران اسلامی در ایران هستند، اتفاقا سربازان ارتش ناتو بوده و تنها به علل سیاسی و زیر نظر ارتش‌ها و سازمان‌های جاسوسی غربی حق دارند برهنه بشوند و بر ضد ایران، با شعار «زن زندگی آزادی» و یا دفاع از اوکراین و اسرائیل لخت و عور شوند و از مجازات بگریزند. رفتار این اوباش سیاسی هرگز بیان واقعیت جوامع غربی نیست. در اروپا نیز برهنگی با بی‌حجابی فرق دارد و برهنگی جریمه خواهد شد. برهنگی و پوشش نامناسب در غرب تخلف، برهم زدن نظم عمومی تلقی شده و حتی شامل مجازات می‌شود. فرهنگ عرفی و عمومی غرب، برهنگی و پوشش نامناسب و خلاف عرف را نمی‌پذیرد. یک فرد برهنه در مجامع عمومی مورد اعتراض مردم است، در رستوران‌ها، کافه‌ها، وسایل حمل و نقل عمومی برهنگان را راه نمی‌دهند، زیرا آزادی اکثر مردم را محدود و جریحه‌دار می‌سازد. فرهنگ و عرف عمومی در غرب نیز عریان بودن را نمی‌پذیرد. دولت برای کسانی که تمایل دارند عریان باشند محل‌های ویژه و حراست شده به صورت قانونی تعیین کرده است که شامل سواحل معینی از دریاها، کرانه رودخانه‌ها، هتل‌ها، جزیره‌ها و... می‌شود و حضور با پوشش در آن محل‌ها غیرعادی است. بحث علمی را از کادر واقعیات خارج کردن، ابعاد افسانه‌ای و تخیلی به آن دادن، طبیعتا نتیجه ناکارآمد خواهد داشت و کسی را نیز قانع نخواهد کرد. نظام جمهوری سرمایه‌داری اسلامی، که مسئله آزادی پوشش را با درک بیمارگونه خود با عفت و عصمت اسلامی گره می‌زند، عملا زمینه دخالت امپریالیسم و صهیونیسم را برای بهره‌بردن از تمام نارضایتی‌های اجتماعی آماده می‌سازد و یک مسئله خصوصی انسان‌ها را به امری ناموسی، حیثیتی، گره زده و با منافع ملی ایران پیوند می‌زند که مانند گرزی بر سرش فرود خواهد آمد. نمی‌شود درک مشتی عقب‌مانده ارتجاعی اجتماعی را، که مسئله حجاب را با عفت و عصمت اسلامی گره می‌زنند، با درک اکثریتی از مردم ایران، که مادران، زنان، دختران بی‌حجاب خود را فاحشه نمی‌پندارند، آشتی داد. متشرعان آزادند «عفت و عصمت» شکستنی خود را با حجاب حراست کنند، ولی مجاز نیستند مدعی بی‌عفتی و بی‌عصمتی مخالفان خود باشند که برای عفت و عصمت ظاهری و حقیرانه آنها تره هم خورد نخواهند کرد. زنان پاک و آزاد ایران نه تنها بر ضد حجاب اجباری مبارزه خود را ادامه خواهند داد و مورد حمایت مردان هستند، بلکه بر ضد تحقیر زنان ایران توسط حکومت اسلامی حتی زنان خود آنها نیز مبارزه می‌کنند. بشریت آزاد نه بشریت برهنه است و نه با حجاب. پوشش انسان‌ها باید برای همه آزاد شود و آزادی طبیعتا عقلانی و مبتنی بر پیشینه فرهنگی و آگاهی اجتماعی است.

 

 

 

نقل ازتوفان شماره ۲۸۱ارگان مرکزی حزب کارایران مردادماه ۱۴۰۲

www.toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan