پیرایه زندانی سیاسی ابزاری برای اسارت ایران

 

خانم نرگس محمدی نظیر استادش خانم شیرین عبادی - هر دو ایرانی، هر دو مخالف جمهوری اسلامی، هر دو دوستدار غرب استعمارگر و جنایتکار -  موفق به دریافت جایزه بی‌اعتبار «صلح نوبل» شد. البته به جز تعداد معدودی دست‌آموز و آدمیان سفارشی که هلهله کردند و مطبوعات غرب در هلهله آنها دمیدند، جامعه ایران و جهان پوزخند تمسخر بر گوشه لب داشت. این اعطای جایزه به وی، منجر به برخوردهای گوناگون در میان اپوزیسیون ایران شد. مواضع اپوزیسیون انقلابی قابل پیش بینی بود ولی مواضع اپوزیسیون خودفروخته، کاملا چپ اندر قیچی است. در حالی که برخی صریحا از این اقدام کمیته نوبل حمایت می‌کنند، پاره‌ای نیز گام‌های حمایتی خویش را با احتیاط برمی‌دارند. برخی هم حتی از منظر حسادت و رقابت به مخالفت با آن برخاسته‌اند. ولی موضع حزب کار ایران (توفان) روشن است.

 

دو ماهیت متفاوت

واقعیت این است که خانم نرگس محمدیِ سالِ 1402، ماهیتا آن خانم نرگس محمدی نیست که در دوره‌های گوناگون حکومت اصلاح‌طلبان و سرکوب‌های جابرانه در جمهوری اسلامی به دفاع از حقوق بشر در ایران برمی‌خواست. آن روز امر دفاع از حقوق بشر برای خانم محمدی جنبه اصولی داشت و از زندگی خصوصی خود مایه می‌گذاشت که قابل دفاع و قابل احترام بود. وی یکی از چهره‌های مبارزه برای تحقق حقوق بشر در میان زندانیان سیاسی ایران محسوب می‌شد و حزب ما نیز همواره از حقوق ایشان و سایر زندانیان سیاسی ایران دفاع کرد. خود ایشان در یک نامه علنی می‌نویسند:

«ابتدا می‌خواهم تأکید کنم که صدای مرا به عنوان یک فعال حقوق بشر و زنی می‌شنوید که از بدو ورود به دانشگاه یعنی از ۲۹ سال پیش تاکنون، در عرصه فعالیت دانشجویی، زنان، و حقوق بشر، در جامعه مدنی در ۱۲ نهاد مدنی فعالیت کرده، و به موجب فعالیت مدنی خشونت‌پرهیز تاکنون ۱۳ بار بازداشت، و‌ در ۵ دادگاه در مجموع به ۳۴ سال زندان و ۱۵۴ ضربه شلاق محکوم شده‌ام، و تاکنون هفت سال زندان کشیده، و هشت سال نیم دیگر را هم باید تحمل زندان کنم، اکنون در زندان هستم، و ذره‌ای احساس پشیمانی و تردید ندارم، بلکه با شدت و اشتیاق و امید و سرزندگی در داخل ایران به مبارزه ادامه میدهم، و یقین دارم که پیروز خواهیم شد.»

طبیعتا این داغ ننگی بر چهره جمهوری سرمایه‌داری اسلامی است که حقوق انسان‌ها را لگدمال کرده، مقررات ارتجاعی را به زندگی مردم تحمیل نموده، بی‌احترامی به حقوق مردم و توحش را در دستور کار خود قرار داده و انسان‌ها را به مجازات ضربه شلاق اسلامی محکوم می‌کند. همین سیاست است که زنان قهرمان ایران را مجبور به حمل پوشش اجباری می‌نماید و شریعت اسلامی را که شریعت آنهاست و نه شریعت مردم و تاریخ ایران، شریعتی کهنه شده و قرون وسطائی را به صحنه زندگی عمومی آورده و به زندگی خصوصی مردم نیز تسری می‌دهد. باید با این سیاست که نقض حقوق انسان‌ها است، در کنار سایر مسایلی که تا کنون مطرح کرده‌ایم مبارزه کرد. این مبارزه همواره مورد تائید ما بوده است.

ولی تحولاتی که در جامعه ایران و حتی در زندان‌های ایران صورت گرفته و وضعیتی ایجاد شده است که دلقک‌هائی نظیر معصومه علینژاد قمیکلا، سعودی انترنشنال، من و تو، رادیو فردا و زمانه صحنه گردان معرکه شده‌اند و رهبری معنوی اعتراضات به ویژه جامعه روشنفکری و مرفه ایران را در دست گرفته‌اند، متاسفانه در رفتار و رویه خانم محمدی و برخی زندنیان سیاسی بی‌مایه موثر واقع شده است. در شرایطی که فقدان دموکراسی مانع از آن است که نیروهای انقلابی، دموکرات و ایران دوست به افشاءگری دست زده و حتی سازمان‌ها، گروه‌ها، اتحادیه‌ها برای حفظ حقوق انسانی، امنیت ملی، حفظ تمامیت ارضی ایران و... به فعالیت بپردازند، طبیعتا زمینه برای تبلیغات دشمن که از امکانات فراوان برخوردار است آماده گشته و می‌تواند در این زمینِ آماده‌ی بهره‌برداری، سربازگیری کند. رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی با روش فریبکارانه خویش راه فریبکاری دشمنان ایران را نیز هموار می‌کند که نرگس محمدی یکی از قربانیان آن است. نقشی که امروز این خانم بازی می‌کند در خدمت افشاء جمهوری اسلامی نیست در خدمت نابودی ایران و همدستی با دشمنان ایران برای ادامه تحریم و تجاوز به ایران است. کسی که امروز این تفاوت ماهوی را نبیند، به آلت دست تبلیغات امپریالیسم و صهیونیسم بدل خواهد شد. خانم نرگس محمدی می‌تواند هنوز از این راه رفته‌ی ایران‌ستیزی، دشمنی با حقوق بشر و توجیه جنایات صهیونیسم، نسل‌کش و کودک‌کش باز گردد و از محضر ملت ایران طلب استغفار نماید. در غیر این صورت راهی که برگزیده به زباله‌دان تاریخ می‌رود همانجائی که رضاپهلوی، عبداله مهتدی، مسیح علینژاد، نتانیاهو و جو بایدن می‌روند.

استحاله ارتجاعی

در زمانی که این مقاله به نگارش در می‌آمد بر سر این موضوع که کدام عنوان برای بیان مضمون مقاله مناسبت‌تر است تعمق فراوان شد. عناوین مطروحه عبارت بودند از:

نرگس محمدی قهرمان ارتش ناتو برای تخریب از درون.

نرگس محمدی حامی حقوق بشرِ گزینشی.

نرگس محمدی بازیگری در زندان که برای امپریالیسم و صهیونیسم خوشرقصی می‌کند.

نرگس محمدی مهره سوخته تبلیغاتی ارتجاع سیاه ضدایرانی جهانی.

البته همه این عناوین و یا عناوین مشابه برازنده رفتار کنونی خانم نرگس محمدی و همدستان آگاه و یا بازی‌خورده آنها در داخل و یا خارج زندان می‌باشند. به این عناوین حتی می‌شود «محسنات» دیگری را که از برنامه‌های فعالیت آینده ایشان در همآهنگی با امپریالیسم و صهیونیسم و همه ایران‌ستیزان جهانی پرده برمی‌دارد نیز اضافه کرد. ولی ما عنوان انتخاب شده را برگزیدیم زیرا حقیقتا به بحث بر سر ماهیت زندانیان سیاسی کنونی و نوع برخورد نیروهای انقلابی به آنها و نوع دفاع از حقوق دموکراتیک و انسانی، چگونگی احترام به موازین و ضوابط جهانی در برخورد به حقوق زندانیان صرفنظر از ماهیت سیاسی و یا غیر سیاسی آنها را در دستور کار قرار می‌دهد. از هم اکنون حرکت‌هائی مشاهده می‌شود که چاقوکشان، قمه به دستان، آدمکشان را نیز در زمره فعالان انقلابی و سیاسی جا بزنند و از تروریست‌ها و جاسوسان بیگانه تنها به صرف مخالفت آنها با جمهوری اسلامی به عنوان قهرمان به دفاع برخیزند. این مخدوش کردن مرزها طبیعتا نه به نفع زندانیان سیاسی واقعی است، نه به نفع ایران و نیروهای انقلابی و نه به ضرر جمهوری اسلامی که از این روش سخیف اپوزیسیونِ مشکوک سوءاستفاده می‌کند تا همه زندانیان سیاسی را لجن‌مال نموده و سرکوبگری خویش را توجیه کند. خانم نرگس محمدی و نظایر ایشان که از درون زندان‌ها به پخش اکاذیب مشغولند از این زمره‌اند. فعالیت آنها فقط در خدمت ایجاد سردرگمی، گردوخاک کردن، جنجال‌های بی‌سند و غیرقابل اثبات است که در طی زمان فقط به بی‌اعتمادی مردم منجر می‌شود. البته این بی‌اعتمادی به قیمت دورخیزی تمام می‌شود که خانم نرگس محمدی از مدت‌ها قبل برای کسب جایزه بی‌اعتبار «صلح نوبل» برداشته و برای آن تدارک دیده و با مهندسیِ همدستانش در خارج از کشور به صحنه آرائی آن مشغول بود. بدا به حال ایشان که مبارزه مردم قهرمان فلسطین در 7 اکتبر سال گذشته بر ضد جنایتکاران ضدبشر اسرائیلی، خط باطلی بر حساب‌های ایشان کشید و این مدافع کاسبکار «حقوق بشر» را بر کوهی از اجساد فلسطینی، قربانیان صهیونیسم و بر تلی از جنازه هزاران کودک فلسطینی افشاء کرد. جایزه ایشان به قیمت خون مردم فلسطین است و از آن خون می‌چکد. تیم آموزش دیده خانم نرگس محمدی در تکمیل پروژه‌ی غائله «زن، زندگی، آزادی»، با این رویداد در فلسطین حساب نکرده بود. حتی خود خانم نرگس محمدی این اقدام نمایشی را «حمایتی معنادار و پرقدرتی از جنبش باشکوه «زن زندگی آزادی» و یک زن زندانی مدافع حقوق بشر و دموکراسی خواه» دانست و به این ترتیب ماهیت حمایت بی‌معنای ایشان از حقوق بشر نقش بر آب شد.

پروفسور محمد سهیمی یکی از رهبران با سابقه و مورد احترام اپوزیسیون در آمریکا که از حامیان خانم نرگس محمدی در زندان بود و سال‌ها از حقوق دموکراتیک ایشان دفاع می‌کرد، فاش ساخت که ایشان مطلع است که شرط اعطای جایزه نوبل به خانم محمدی این بوده که وی نباید جنایات اسرائیل را محکوم نموده و از مردم فلسطین دفاع کند. این پیام را کمیته نوبل از طریق بند ارتباطی سرّی خود به داخل زندان رسانده و از این خانم قول همکاری گرفته بود. حتی چندی پیش صندوق فرهنگی سازمان ملل یونسکو جهت چهره آرایی این خانم، برای دریافت جایزه نوبل جایزه برتر آزادی مطبوعات (گیلرمو کانو) امسال را نیز به خانم نرگس محمدی اعطاء کرد. 

ببینید چه ارتشی برای حمایت از ایشان بسیج شده است. تمام ممالک همدست آمریکا، غرب و صهیونیسم در رسانه‌های گروهی انحصاری خود با آب و تاب صحنه‌سازی‌های اعطای جایزه «صلح نوبل» را به خانم نرگس محمدی نشان دادند. سیل تبریکات از جانب رضا پهلوی یکی از رهبران هشتگانه غائله «زن، زندگی، آزادی»، فرح پهلوی، دولت نروژ، استرالیا، کانادا و سایر رهبران و دول وابسته به ناتو، آقای جو بایدن رئیس جمهوری آمریکا و همه نهادهای دست پرورده حقوق بشری ایرانی و خارجی و... سرازیر شد. حجم این تحریکات و تحرکات به اعتبار این جایزه بی‌اعتبار آنهم در زمان قتل عام هزاران نفر فلسطینی با همدستی همین آفرین‌خوانان ذره‌ای نیافزود و تمام تلاش و زورشان برای اینکه از این خانم قهرمان ملی بسازند با شکست مفتضحانه روبرو شد.

 

سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی با یاری دشمنان مردم ایران

خانم نرگس محمدی دست به دامان امپریالیسم برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است و برای استقلال کشورش پشیزی ارزش قایل نبوده و اعتماد کورکورانه‌ای نسبت به امپریالیسم دارد که حدود سیصد سال ایران را چاپیده‌اند. حزب کار ایران (توفان) در تاریخ 9 اکتبر 2023 در باره «اپوزیسیون پرو غرب در یک صف» در اشاره به همین همکاری خانم نرگس محمدی با مراجع یونسکو و اروپائی نوشت:

«خانم نرگس محمدی صریحا دربیانیه اخیر خود اعلام کرد و از اتحادیه اروپا خواست تا با «فشار حداکثری به رژیم شرایط را برای گذار از رژیم جمهوری اسلامی به رژیمی دیگر فراهم سازد!»

«این خانم برنده جایزه صلح خواهان تشدید تحریم‌های اقتصادی و مداخله خارجی برای تغییر نظام سیاسی درایران است. تغییر برای چه؟ برای ادامه سیاست‌های نئولیبرالی، ورود سرمایه‌های خارجی، تعمیق خصوصی‌سازی‌ها و به متحد غرب تبدیل شدن در منطقه و مخالفت با سیاست گردش به شرق ایران در نظم جدید جهانی. آنهم معلوم نیست که همین سیاستِ راستِ امپریالیستی و مداخله خارجی به جنگ داخلی نیانجامد!»

خانم نرگس محمدی در همان پیام خود در اردیبهشت 1402 به مناسبت دریافت جایزه یونسکو دست به دامان مراجع جهانی شده و خواست: «توان سرکوب حکومت را تضعیف کنید» و با دروغ و تحریف مدعی شد: «جمهوری اسلامی همانند طالبان در پی محروم کردن دختران از حق تحصیل است» و یا ایشان با اشاره به صحنه‌سازی‌های مشکوکِ مسموم‌سازی دختران دانش‌آموز نوشته است: «حکومت به دنبال تدارک و پشتیبانی از سیاستی است که با ایجاد رعب و وحشت، مانع رفتن دختران به مدرسه گردد. حکومت جمهوری اسلامی چون طالبان افغانستان به دنبال محرومیت دختران از «حق تحصیل» است؛ با این تفاوت که طالبان از بلندگوهای وزارت‌خانه‌ها اعلام می‌کند اما جمهوری اسلامی با سیاستی فریب‌کارانه این هدف را دنبال می‌کند».

حتی خانم نسرین ستوده که با ایشان همدلی می‌نمود و موفق به دریافت جایزه نوبل نشد نیز در پیامی به کنگره عفو بین‌الملل مانند خانم نرگس محمدی به دروغ خواهان جلوگیری از مسموم‌سازی دانش‌آموزان شد. که امروز ماهیت این تبلیغات مفتریان غائله «زن، زندگی، آزادی» آشکار است.

هر ایرانی منصفی که مسایل ایران را دنبال کرده و می‌کند، می‌فهمد که این نوع ادعاهای بی‌شرمانه علیرغم سیاست‌های زن‌ستیزانه جمهوری سرمایه‌داری اسلامی خلاف واقعیت است و فقط از انبان صهیونیسم بین‌الملل و سعودی انترنشنال تراوش می‌کند. نرگس محمدی این اکاذیب را برای ایجاد فضای مسموم و توجیه تجاوز به تمامیت ارضی ایران و ویرانی میهن ما تبلیغ می‌کند و خود کاملا به نادرستی آنها واقف است.

ببینید وضعیت ریاکاری به کجا رسیده است که حتی یاسمین پهلوی در تضاد با رضا پهلوی از روی عصبانیت و به درستی به افشاء خانم نرگس محمدی دست زده و ادعاهای کذب وی را که گویا قادر نیست از درون زندان با خانواده‌اش تماس گرفته با فرزندانش صحبت کند بر ملا ساخته است. ناگفته بحث روز است که این خانم از درون زندان با همه مراجع و رهبران جهانی در تماس بوده و حتی مدافع دادگاه کیفری امپریالیستی لاهه است و برای آنها مشاطه‌گری می‌کند و آنوقت مدعی است که از درون زندان امکان تماس با فرزندانش را ندارد.

پس از انتشار مصاحبه آنجلینا جولی با نرگس محمدی روز چهارشنبه، اول آذر، در نشریه «تایم»، خانم یاسمین پهلوی در روایتگر حساب اینستاگرام خود، به مصاحبه تلفنی نرگس محمدی، با آنجلینا جولی، بازیگر سرشناس هالیوود، واکنش نشان داه و نوشت: «چگونه به یک زندانی سیاسی اجازه صحبت با آنجلینا جولی داده می‌شود، اما او نمی‌تواند اجازه گفت‌وگو با پسرش را بگیرد. این موضوع برای بسیاری از ما یک معماست». پس ‌از اعلام نام نرگس محمدی به‌عنوان برنده جایزه صلح نوبل در ماه گذشته، پسرش، علی، به رسانه‌ها گفته بود که او و خواهرش، دو سال است با مادرشان صحبت تلفنی نداشته‌اند.

از این به بعد باید منتظر چنین قهرمانانی بود که امپریالیسم و صهیونیسم به وجود آنها برای تسخیر ایران نیاز دارند. ناگفته نماند که خانم نرگس محمدی که در مورد جنایات اخیر اسرائیل در نوار غزه فورا به نفع اسرائیل اظهار نظر کرده بودند، با تاخیر سه روزه یعنی در تاریخ 16 دیماه 1402، بعد از این که از بیانیه داعش در قبول مسئولیت ترور کرمان در تاریخ 14 دیماه یعنی یکروز بعد از انجام این جنایت با خبر شدند و مطمئن گردیدند که اسرائیل از اتهامات «برائت» یافت، اطلاعیه‌ای در محکومیت داعش صادر کردند که در آن بیش‌تر جمهوری اسلامی آماج حمله و انتقاد بود تا داعش که مسئولیت این جنایات را به عهده گرفته بود و حامی تروریسم بود. از سالگرد ترور سردار قاسم سلیمانی به دست دولت آمریکا سخنی هم در میان نیست، تو گوئی تروریسم خوب و بد دارد. ما از خانم نرگس محمدی اطلاعیه‌ای در محکوم کردن ترور مردم شیراز در شاهچراغ توسط داعش ندیدیم زیرا آن بیانیه می‌توانست در زمان خود به تضعیف غائله «زن، زندگی، آزادی» تمام شو د و آشوبگران با بیان این که کار خودشان است داعش را در کنف حمایت خود گرفتند. کینه‌توزی به مردم ایران حیرت‌انگیز است. این عده نمی‌توانند حامی حقوق بشر و سعادت و رفاه مردم ایران بوده، از تمامیت ارضی ایران دفاع کرده و مخالف تحریم‌های ضدبشری و نقض همه حقوق قانونی کشور رسمی و مستقل ایران در عرصه جهانی باشند. کسانی که در همه این زمینه‌ها یا مدافع امپریالیسم‌اند و یا در باره آن سکوت می‌کنند در جبهه مردم ایران قرار ندارند. 

 

نقل ازتوفان شماره ۲۸۷ارگان مرکزی حزب کارایران بهمن ماه۱۴۰۲

www.toufan.org

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/hezbekar.toufan.3/

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan