ادامه تجهیز اتمی صهیونیسم با یاری امپریالیسم

دولت صهیونیستی اسرائیل یک رژیم تجاوزکار، اشغالگر، نژادپرست و جنایتکار جنگی است، معذالک دارای صدها بمب اتمی است، که آنها را به یاری دول "هوادار حقوق بشر" کسب کرده است.

تعداد بمبهای اتمی اسرائیل از تعداد ممالک "مسلمان بنیادگرا" بیشتر است. رژیم صهیونیستی اسرائیل به هیچکدام از مصوبات و قطعنامه های سازمان ملل متحد که به نفعش نباشد، تن در نمی دهد و با قلدری و سینه سپر کردن به امپریالیست آمریکا تکیه می دهد و رجز می خواند و معذالک دول "هوادار حقوق بشر" به وی مه تنها یاری می کنند تا به بمب اتمی مجهز شود، بلکه شیوه های استفاده از آنرا گسترش موثر دهد.

دولت صهیونیستی اسرائیل میلیونها فلسطینی را از سرزمینهای اباء اجدادی خود تارانده، میلیونها نفر را سرکوب کرده و از تمام حقوق انسانی محروم کرده است و با اعضاء بدن فلسطینی ها به تجارت پرسود پیوند اعضاء بدن مشغول است و معذالک دول "هوادار حقوق بشر" از یاری به این دیو افسار گسیخته ی چند سر ابائی ندارند.

کار به جائی رسیده است که وقتی کسی سخنانی در مورد "هواداری از حقوق بشر" می شنود از خویش می پرسد، چه دسیسه دیگری برای نابودی انسانها، توسط امپریالیسم و صهیونیسم در پیش است.

بر این همه ریاکاری چه می توان کرد، جز افشاءگری و آنهم در یک مبارزه نا برابر.

رسانه های گروهی امپریالیستی و صهیونیستی که انحصار شستشوی مغزی را در دست دارند، به جعل اخبار در مورد بمب اتمی موهومی ایران مشغولند، ولی در مورد صدها بمب اتمی واقعی اسرائیل سکوت کرده اند.

سازمان جهانی انرژی هسته ای که مدعی نظارت بر فعالیتهای هسته ای و کمک به کشورهائی است که علاقمند به دستیابی به این فنآوری هستند، سفری به اسرائیل برای کنترل فعالیتهای اتمی اش نمی کند و بهانه اش این است، که اسرائیل برخلاف اکثریت ممالک جهان قرارداد منع گسترش سلاحهای اتمی را امضاء نکرده است. استدلال عجیبی است. آنها که این قرارداد را امضاء کرده اند باید مجازات شوند و آنها که به تمایل عمومی وقعی نمی گذارند، مجازند تا بمب اتمی بسازند.

دارا بودن بمب اتمی که پرتابش می تواند مانند فاجعه هیروشیما و ناکازاکی به نابودی صدها هزار نفر و امروزه به نابودی میلیونها انسان پر تلاش بیانجامد، یک امر حقوقی نیست که به توان با اتکاء به یک امضاء و یا خودداری از آن از این امر گذشت. اگر امپریالیستها و صهیونیستها کوچکترین تمایلی در این عرصه داشتند، می توانستند با بسیج افکار عمومی و فشارهای مالی و تحریمهای اقتصادی هم اسرائیل و هم پاکستان و هند را به امضاء و احترام به این قراردادها مجبور سازند.

سازمان جهانی انرژی هسته ای اساسا به روی خود نمی آورد، که در تاسیسات اتمی کره جنوبی و برزیل و آرژانتین... فعالیتهائی صورت می گیرد که شبهه برانگیزند و گاه و گداری به بیرون درز می کنند. تو گوئی سازمان جهانی انرژی هسته ای را تنها برای نظارت بر تاسیسات هسته ای ایران خلق کرده اند. سازمان جهانی انرژی اتمی در حقیقت به ابزار دست تبلیغات امپریالیستها و به سازمان جاسوسی آن ها تبدیل شده است، وگرنه چگونه ممکن است، سازمانی که فقط وظیفه اش یک وظیفه فنی است و نه سیاسی، در گزارشهای خویش همواره به موضعگیریهای جانبدارانه سیاسی بپردازد؟ وگرنه چگونه ممکن است که دبیرکل این سازمان نظیر البرادعی، بعد از مذاکره با ایران برای دادن گزارش و دلجوئی از اسرائیل به آن کشور سفر کند و با کسانی که قرار داد منع گسترش سلاحهای هسته ای را امضاء نکرده اند و مرتب تصمیمات سازمان ملل را به زیر پا می گذارند، در مورد سطح پیشرفت فنآوری هسته ای در ایران صحبت کند تا آنها نگرانی نداشته باشند؟ چه کسی چنین حق ویژه ای را برای صهیونیستهای اسرائیلی در جهان قائل شده است؟ یَهُوَه یا حضرت موسی؟!.

مضحک است که در آستانه هر مذاکره هسته ای با ایران صهیونیستهای اسرائیل که خود به معاهده منع گسترش سلاحهای اتمی تن در نداده و آنرا امضاء نکرده اند، برای روند مذاکره با ایران شرط و شروط می گذارند. ممالک امپریالیستی طرف مذاکره ایران نخست نظر یک کشور خاطی و گردنکش را در مورد مسیر مذاکرات و نتایج قابل قبول و مطلوب برای آنها پرس و جو می کنند. این وضعیت که صهیونیستها حق دارند نتایج مذاکره را از قبل بپذیرند یا نپذیرند به امری کاملا طبیعی در جهان و در افکار عمومی بدل شده است. امپریالیسم و صهیونیسم معیارهای تعیین ارزشها را در جهان رقم زده اند و به شستشوی مغزی مشغولند. صهیونیسم به آیت ﷲ صهیونیسم بدل شده که سایرین مقلدان وی هستند.

دولت آلمان که جزء دول 5+1 است، به موجب قانون مصوبه مجلسش، حق ندارد تسلیحات نظامی، چه برسد به تسلیحات اتمی، به مناطق بحرانی و متشنج صادر کند. ما می پرسیم، منطقه ای متشنج تر از منطقه خاور میانه در جهان وجود دارد؟ روشن است که پاسخ منفی است. و معذالک دولت "بشر دوست" آلمان هم به ترکیه که به سرکوب کردها مشغول است، و هر چند وقت یکدفعه با تائید و رضایت ممالک پرمدعا و "بشر دوست"، با نقض منشور ملل متحد، به حریم کشور همسایه خودعراق تجاوز می کند، اسلحه می فروشد، و هم به دولت عربستان سعودی که در بنیادگرائی و ارتجاعی بودن در کل جهان بی همتاست. برای یاد آوری خوب است بدانیم که دولت ترکیه دولت متجاوزی است که بخشی از کشور قبرس را اشغال کرده است و از آنجا خارج نمی شود. ترکیه عضو پیمان ناتو است. حمایت ناتو از ترکیه و ادامه همکاری با آنها، حمایت از ادامه اشغال قبرس است. ببینید هیچکس معترض این خودسری، نقض حقوق ملل، تجاوز و اشغالگری نیست. 

هم اکنون منطقه خلیج فارس از تجهیزات نظامی ممالک امپریالیستی که به عربستان، امارات متحده عربی، کویت و عمان فروخته اند پر است.

در میان تسلیحاتی که اسرائیل فروخته اند چندین زیردریائی اتمی است. تحویل این زیردریائی ها توسط دولت آلمان به اسرائیل با نقض آشکار مصوبات مجلس آلمان صورت گرفته است. و معذالک هیچکس صدای اعتراضش بلند نمی شود. تنها گونتر گراس نویسنده مشهور آلمانی بود که به این امر معترض شد و صدایش را خفه کردند. آخر این چگونه مجلسی است که ظاهرا از نمایندگان ملت در یک جامعه تکثرگرا انتخاب شده و باید به مصوبات خودش احترام گذارده و بر قوه مجریه نظارت داشته باشد، ولی نمایندگانش بنا بر مصلحت "شورای مصلحت نظام" لب از لب باز نمی کنند؟ لحظاتی در سیاست فرا می رسد که پرده های تئاتر پارلمانتاریسم به خوبی بالا می روند و منظره چرک و خون از پس آنها پیداست. برخورد به مسئله زیر دریائی اتمی که به اسرائیل داده شده است از زمره آنهاست.

اسرائیل قرار داد منع گسترش سلاحهای هسته ای را امضاء نکرده است و معذالک دولت آلمان برای تجاوز به ایران و ایجاد تشنج در منطقه به آنها، آنهم نه یکی، بلکه 3 تا 7 زیر دریائی اتمی می دهد، که امکان پرتاب موشکهای "هوشمند" تا فاصله 1500 کیلومتر و در شرایطی تا 2500 کیلومتر را دارا می باشند. دولت آلمان نه تنها مصوبات مجلس خود را زیرپا می گذارد و نشان می دهد که وقتی پای منافع سیاسی در میان است، هیچکدام از این مصوبات و "دلداری های کتبی" ارزشی ندارند، بلکه قراردادهای جهانی را نیز به زیر پا می گذارد و برای آنها تره هم خورد نمی کند. این نقض قراردادهای جهانی توسط آلمان مورد تائید سایر ممالک امپریالیستی و صهیونیستها نیز هست. هیچکس به این نقض قرار داد اعتراضی ندارد و بر خلاف فشاری که به ایران به بهانه فقدان صداقت می آورند، در مورد آلمان برای شرکت در مذاکرات به روند "راست آزمائی و اعتماد سازی" تکیه نمی کند. حقیقت این است که اعتماد نیز یک امر طبقاتی است، چاقو دسته خودش را نمی برد. ولی آنجا که پای ایران به میان می آید همه این ممالکی که قراردادهای جهانی را بی شرمانه نقض کرده اند با مصوبات غیرقانونی در شورای امنیت که محصول زورگوئی است از دولت ایران می خواهند که به این مصوبات استعماری تن در دهد و به آن احترام بگذارد. آیا احساس تهوع به شما از این همه ریاکاری، دروغگوئی، فریبکاری و بی شرمی زشت دست نمی دهد؟

آلمانها چنین استدلال می کنند که برای دادن چنین وعده هائی به دولت اسرائیل در محذوریت اخلاقی قرار داشته اند. زیرا در جنگ اول خلیج، صدام حسین اسرائیل را با موشکهای اسکاد خود مورد هدف قرار داد و در آنجا خساراتی ببار آورد. دولت صدام حسین در آن روزها دارای گازهای سمی خردل بود که با دست آلمانها و تائید آمریکائی ها ساخته شده بود و برخلاف پیمانها و تعهدات جهانی، در جنگ از آن علیه سربازان ایران استفاده کردند. وجدان هیچکدام از این "بشر دوستان" حرفه ای معذب نشد. برعکس در اخبار به دروغ می گفتند که هر دو طرف از گازهای سمی در جنگ استفاده می کنند تا افکار عمومی خود را فریب دهند. در آن زمان صهیونیستها براه افتادند و با فریادهای "ننه من غریبم" از آلمان تقاضای ماسکهای ضد گاز کردند، تا جلوی "هولوکاستی" را که صدام حسین می خواست بوجود آورد و مجددا یهودیها را گاز کش کند، بگیرد. البته هلوکاستی در اسرائیل بوجود نیامد، بلکه بر عکس، هولوکاست در عراق با دست اسرائیل بوجود آمد. اسرائیلی ها به ادعای رسانه آلمانها، در آن تاریخ با آلمانها تماس می گیرند و تهدید می کنند که اگر آنها زیر دریائی در اختیارشان قرار ندهند، ترجیع بند "گاز، آلمان، یهودی، هولوکاست" را راه خواهند انداخت. آلمانها که از این لولوخورخوره بشدت می ترسند، به این کار تن در می دهند و زیر دریائی ها را در ابتداء یک جفت و سپس با یک عدد دیگر اضافی به اسرائیل صادر می کنند و بخش مهمی از مخارج آن را نیر بعهده می گیرند. امروز نمایندگان امپریالیست آلمان به حضرت عباس سوگند می خورند که از نوع استفاده این زیردریائی ها خبری نداشته اند. آنها گویا نفهمیده اند که تغییرات ساختمانی در اصل نقشه ها که کارشناسان اسرائیلی در همکاری با آلمانها در نصب استوانه های پرتاب موشک در داخل زیردریائی ها انجام داده اند، استفاده نظامی دارد. آلمانها خودشان را به کوچه علی چپ می زنند که تحویل زیر دریائی بخودی خود جرم نیست، زیرا ما از تجهیزاتی که اسرائیلیها روی آن می گذارند و از آن استفاده دیگر می کنند بی خبر بودیم. کالاهای ارسالی ما زیردریائی بوده و نه زیر دریائی اتمی. ولی همین امپریالیست آلمان از تحویل کالاهای دو منظوره به ایران حتی در حجم کم نیز خودداری می کند. آنها از ارسال چند کیلو داروی بیهوشی در موقع سزارین بانوان به ایران جلوگرفتند، گویا که این دارو می تواند مورد سوء استفاده قرار گیرد و از آن با دو منظور استفاده گردد. استدلالشان نیز جالب بود: در آمریکا برای اجرای حکم اعدام با صندلی الکتریکی قبلا به مجرم این داروها را تزریق می کنند. پس این داروها در اجرای حکم اعدام نقش مقدماتی را ایفاء می کند. ما ایرانی ها به این گونه استدلال کردن می گوئیم آسمان و ریسمان را بهم بافتن.

کار به اینجا ختم نمی شود. نشریه اشپیگل شماره 23 مورخ 04/06/2012 می نویسد، در پاسخ به پرسش لوتهار روهلLothar Rühl  جانشین وزیر دفاع آلمان در سفرش به اسرائیل در سال 1988، از معاون ستاد فرماندهی وقت، آقای ایهود باراک، مبنی بر اینکه "هدف عملیاتی و راهبردی" این قایقها چیست، وی می گوید: "ما آنها را برای امنیت ساحلی خود نیاز داریم". وی به بستن تنگه عدن از جانب مصر و جنگ شش روزه اشاره کرد و تاکید کرد که باید برای چنین مواقعی مجهز بود. بنظر آقای روهل این دلایل قانع کننده بود.

اینکه آقای روهل چه دروغی برای فریب افکار عمومی مردم آلمان و یافتن راه های فرار حقوقی اختراع کند، مهم نیست، مهم این است که ایشان به دلایل فروش این زیردریائی ها در سال 1988 اشاره و اعتراف می کند. درست خوانده اید، سال 1988. پرسش این است که در آن سال اساسا مسئله اتمی ایران مطرح نبود که اسرائیل نیاز به زیردریائی اتمی داشته باشد. در آن سال کسی از بمب اتمی موهومی ایران سخن نمی راند. جنگ افروزی اسرائیل از همان سالها روشن بود. تجهیز اسرائیل به بمب اتمی بخشی از سیاست راهبردی امپریالیست آمریکا در منطقه است تا چاه های نفت را از دسترس رقیبان خود مصون نگهدارد. تجهیز اسرائیل به بمب اتمی که سالها قبل از روی کار آمدن رژیم جمهوری اسلامی صورت گرفته است، با هدف مهار کردن رقیب امپریالیست آمریکا بود که اگر جرات کند به خاک آمریکا تجاوز اتمی کند و ضربه نخست را وارد سازد، نتواند از دست ضربه ثانوی اتمی زیردریائی های اتمی، مجهز به موشکهای هدایت شونده، که ردیابی آنها در اقیانوسها آسان نیست، جان سالم بدر برد. این تجهیزات اتمی در زمان خودش برای مبارزه با ایران نبود، برای گسترش و توسعه نفوذ امپریالیسم در منطقه و رقابت قدرتهای امپریالیستی بزرگ بود. تجهیزات اتمی بر روی زیردریائی ها، کاربرد دیروز خود را بهیچوجه از دست نداده است و در آینده نیز از جنبه ایجاد هراس متقابل و "پیشگیری از جنگ" از دست نخواهد داد.

وضعیت کنونی بهانه خوبی است تا امپریالیستها منطقه را به انبار باروت بدل کنند و افکار و انظار را از سمت فجایعی که توسط اسرائیل صورت می گیرد منحرف نمایند. در پس فریادهای خطر بمب اتمی موهومی ایران به صهیونیسم یاری رسانند تا اهداف خویش را در فلسطین اشغالی تا حد مطلوب به پیش برد.

بمب اتمی موهومی ایران، در اسرائیل به هزاران دلیل نمی تواند کارآئی داشته باشد، ولی بمب اتمی واقعی اسرائیل می تواند ایران را نابود کند.

بمب اتمی موهومی ایران می تواند تمام فلسطین و اماکن مقدس مسلمانان را از بین ببرد، سوریه و لبنان راقربانی کند، اردن را به خاک سیاه بنشاند، برای عراق و مصر ایجاد اشکال کند، ولی استفاده از بمب اتمی اسرائیل علیه ایران چنین فاجعه ای برای اسرائیل بوجود نمی آورد، به ویژه اینکه ماشین دروغ و دغل سازی و جعل اخبار نیز در دست آنهاست. ایرانی که اسرائیل را نابود کند، خودش نمی تواند دیگر چه از نظر مادی و چه معنوی در میان خلقهای جهان، خلقهای عرب و بوِیژه مسلمانان جائی داشته باشد. بمب اتمی ایران تنها می تواند به زندگی ایران خاتمه دهد و نه به موجودیت صهیونیسم و امپریالیسم. حکومت ایران که در یکی از بحرانی ترین نقاط جهان، بیش از سی سال است که بر سر کار است آنقدر به اعتراف خود اسرائیلیها و غربیها خردمندی و قوه تعقل دارد که به این خطر خریدنها نپردازد.

بمب اتمی موهومی ایران و فشاری که از این بابت به ایران وارد می کنند، تنها نقض حقوق قانونی ایران نیست، آنها در پی نظارت و تسلط بر منطقه هستند و بمب اتمی موهومی ایران که خودشان از همه بهتر می دانند که این بمب موهومی است، در دست آنها اسلحه ای برای فشار بیشتر و مهار کردن رژیم جمهوری اسلامی است تا آنها را در مجاری ای به جریان بیاندازند که برای منافع امپریالیسم مشکلاتی در منطقه خلق نکنند. آنها به تسلیم بی چون چرای ایران در تمام زمینه ها نیاز دارند. بمب اتمی موهومی بهانه ای بیش نیست تا ریاکاری جهانی خویش را برای فریب افکار عمومی ادامه دهند. آنها به منطقه امن برای صدور بی مانع نفت نیاز دارند، آنها به سرکوب خلق فلسطین و لبنان نیاز دارند. آنها به تسلط اسرائیل بر منطقه نیاز دارند، آنها به پایگاه ایران برای محاصره روسیه و چین نیاز دارند، آنها به بازار فروش ایران، به مواد اولیه آن نیاز دارند. این نیازهاست که بمب اتمی موهومی ایران را هیولا می کند. بر مردم ایران است که از حقوق مسلم کشور ایران حمایت کنند. این حقوق ربطی به جمهوری اسلامی نداشته و در آینده نیز نخواهد داشت. هر نوع حکومتی که در ایران بر سر کار بیاد نباید مانعی برای دفاع از حقوق حقه مردم ایران ایجاد کند. برای حفظ این حقوق باید رزمید و هشیار بود که ایران به مستعمره قدرتهای جهانی بدل نشود.   

*****

بر گرفته ازتوفان شماره  148 تیر ماه ۱۳۹۱  ماه ژوئیه ۲۰۱۲،  ارگان مرکزی حزب کارایران

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت.                          www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل).                                                                     toufan@toufan.org