مقالات توفان الکترونیکی شماره ۱۵۹نشریه الکترونیکی حزب کارایران مهرماه ۱۳۹۸

www.toufan.org

https://t.me/totoufan
كانال رسمی تلگرام، وابسته به حزب كار ایران - توفان

دراین شماره می خوانید:

در حاشیه حمله وحشیانه به کارگران هپکو اراک

دخترآبی‌پوش، حاکمیت مستبد و تاجران سیاسی

ضربه ای مهلک بربزرگترین تاسیسات نفتی عربستان، کاری بزرگ از گروهی کوچک

«به ما دروغ نگوئید و پایمان را دوباره به یک جنگ دیگر نه‌کشید!»

اطلاعیه:احکام ضدانسانی و سنگین به جرم حق‌طلبی را قویاً محكوم می‌كنیم

در جبهه نبرد طبقاتی.اخبار و گزارشات کارگری شهریور ماه ۱۳۹۸

نامه‌‌ی چهار نفره از بند نسوان زندان اوین

برگی در تاریخ.یادی از رفیق دکتر تقی ارانی

رفیق عثمان درگذشت

«شما به ما خیانت می‌كنید!»گرتا تونبرگ در اجلاس اقلیمی سازمان ملل

برگی در تاریخ .به مناسبت هشتادمین سالگرد جنگ جهانی دوم و پیروزی بر ارتش نازیسم آلمان

اخراج امینه کاکاباوه از «حزب چپ سوئد» اقدامی صحیح علیه اسلام‌هراسی و راسیسم

یاد رفیق «توخی» گرامی باد!

به مناسبت سی و یكمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان و شهریور ۱۳۶۷

یادی از رفیق «منصور مختاری»، عضو کمیته مرکزی

یادداشت‌های اوین.محمد حبیبی

به یاد همه‌ جوانان اعدامی در بجنورد!ماجرای اعدام توفانی‌ها و سایر جریانات سیاسی در دهه ۶۰ از زبان «رازینی»

 گشت و گذاری در فیسبوک وتلگرام، پاسخ به چند پرسش

***

درحاشیه حمله وحشیانه به کارگران هپکو اراک

 

کارگران هپکو اراک روز دوشنبه در اعتراض به عدم رسیدگی به مطالبات‌شان مسیر راه‌آهن شمال - جنوب را بستند. این کارگران به «خصولتی‌سازی» کارخانه و همینطور عدم دریافت حقوق معترض‌اند و رژیم سرمایه پاسخ ندای حق‌طلبانه كارگران را با ضرب و شتم و سركوب داده و شماری را مجروح و قریب به ١٧ نَفَر را بازداشت كرده است.

 

هپکو در سال ۱۳۵۱ در زمینی به وسعت ۹۰ هکتار با هدف مونتاژ ماشین‌آلات راه‌سازی در اراک توسط خانواده رضایی تأسیس شد و از سال ۱۳۵۴ شروع به فعالیت کرد. پس از انقلاب سال ۵۷ این شرکت توسط انقلابیون مصادره شد. و خانواده رضایی مجبور به ترک ایران شدند.

قابل ذكر است كه شرکت هپکو در شرایط پیشرفت تولیدی و رضایت نسبی كارگران و كارمندان در سال ۱۳۸۵ بدنبال سیاست‌های نئولیبرالی اصل ۴۴ با قیمتی بالغ بر ۷۴۰ میلیارد ریال به بخش خصوصی واگذار شد و سرمایه‌گذار جدید فعالیت خود را از سال ۱۳۸۶ آغاز کرد. مشکلات این واحد تولیدی یکسال بعد از خصوصی‌سازی و فروش ماشین‌آلات تولیدی آغاز شد، اما به دلیل مشکلات در واردات قطعات اولیه نمود چندانی نداشت تا اینکه از سال ۱۳۹۲ چالش‌های این واحد تولید نمایان شد. در سال ۱۳۹۶ به دلیل کمبود سرمایه در گردش و نبود سفارشات کافی و همچنین ناتوانی در واردات مواد اولیه شرکت نتوانست به شرایط گذشته برگردد و به همین دلیل اردیبهشت ماه سال ۹۷ این شرکت به سازمان خصوصی بازگردانده شد و در خرداد ماه همان سال نیز هیأت مدیره جدید از سوی سازمان خصوصی معرفی و فعالیت خود را آغاز کرد.

اگرچه با تغییر کادر مدیریتی شرکت هپکو کارگران این واحد تولیدی حقوق خود را دریافت می‌کردند، اما تولید مستمر تداوم نیافت و خردادماه امسال هم با انتصاب مدیرعامل هپکو به مدیرعامی شرکت تراکتورسازی تبریز و جایگزین شدن مدیرعامل جدید، مشکلات شرکت بیشتر شد. اکنون چند سالی است که هپکو دچار بحران و مشکل مالی شده است و حتی ماه‌هاست که کارخانه تولید ندارد. کارگران به حق به تعطیلی کارخانه و عدم پرداخت معوقات مزدی خود و این سیاست خانمان‌برانداز نئولیبرالی معترض هستند و در مقابل آن دست به مقاومت زده و می‌زنند. اکنون دغدغه کارگران هپکو همانند کارگران نیشکر هفت تپه بیش از هر چیز واگذاری واحد تولیدی به دولت است تا بتوان با کنترل صحیح‌تر در جهت رونق تولید و حفظ کارخانه و نیروی کار گام برداشته شود. به گفته کارگران معترض هپکو با وجود اعمال تحریم‌ها و جلوگیری از واردات انواع فلزات به کشور، ظرفیت ساخت ماشین آلات ۱۰۰ درصد ایرانی در هپکوی اراک وجود دارد.

امروز كارگران شجاع هپكو اراک با صفی متحد در مقابل این ظلم و زور ایستاده‌اند و برای حقوق حقه خود می‌رزمند. این رزم مشترک نیازمند به همبستگی عمیق‌تر و حمایت گسترده‌تر از سوی سایر كارگران سراسر ایران است، تا بتوان این بورژوازی هار را وادار به عقب‌نشینی نمایند!

اقدامات سركوب‌گرانه و جنون‌آمیز ضدكارگری رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی علیه كارگرانی كه برای مطالبات صنفی و معیشتی خود به میدان آمده‌اند، تماماً به نفع كلان سرمایه‌داران و امپریالیسم و صهیونیسم است و فرجامی جز شكست و خفت برای سردمداران دزد و فاسد حاکم ندارد.

زنده باد كارگران هپكو اراك!

چاره کارگران آگاهی و تشکیلات است!

۲۶ شهریور ۹۸

 

***

 

دخترآبی‌پوش، حاکمیت مستبد و تاجران سیاسی

این روزها در ایران هر اتفاقی می‌تواند به چالشی برای رژیم مبدل گردد. ماجرای دختری، که عاشق فوتبال و آرزویش رفتن به استادیوم ورزشی بود، با پایان دردناک خودسوزی‌اش به چالشی برعلیه رژیم و سیستم تبعیض جنسیتی بدل شد، به طوری که حتی مسئولان کشور نیز لب به سخن گشودند و به اظهارنظر پرداختند. برخورد مسئولان مثل همیشه متنناقض، دوگانه و دوگونه بود. آنها که ظاهراً قوانین کشوری را قابل نقد و تغییر می‌دانستند، نظیر «معصومه ابتکار»، معاون امو زنان و خانواده ریاست جمهوری، در همان روزها قوانینی مانند گواهینامه موتورسیکلت را دوباره وارد میدان کرد. او می‌گوید «اگر زنانی تمایل و نیاز داشته باشند، باید بتوانند گواهینامه موتورسیکلت دریافت کنند و اگر هم در آیین نامه‌ای مشکل یا سیاست نانوشته‌ای داریم، امید است که برطرف شود». گروهی دیگر از مسئولان که خواست مردم را همواره نادیده گرفته و عیب و علت را در دشمن و در کسانی که با آنان همسویی فکری ندارند، می‌جویند، ابتدا کلاً منکر همۀ ماجرا شدند و بعد مصاحبۀ تلویزیونی با پدر داغدار دختر آبی‌پوش را تدارک دیدند و سعی کردند با زور و دروغ حرف خود را تبلیغ کنند.

آن سوی قضیه گروه‌ها، فرقه‌ها و رسانه‌های وابسته و اتاق‌های فکری هستند که هدفمندانه کمبودها را برجسته می‌کنند و به دنبال هر حادثه‌ای سعی در ایجاد بلوا دارند و راهکارهای خود را به افکار عمومی تزریق می‌کننند، تا ذهنیت مردم حساس و موج کوتاهی از اعتراضات به راه اُفتد. رضا پهلوی با زبانی ساده همین روش را به عنوان روش مبارزاتی! خود بیان کرد و اظهار داشت از این طریق مردم را «به نافرمانی مدنی» می‌کشاند. تفکر دیگر افراد و دسته‌های کوچک به نام سازمان و حزب هم در همین حد است و سرانجام هم مردم را به جنبش‌های رنگ و وارنگ تشویق می‌کنند. متاسفانه هزینۀ حرکت‌های خودجوش را در جامعۀ دیکتاتور زده‌ای چون ایران، انسان‌های بی‌گناه و خانواده‌ها می‌پردازند.

واکنش این جناح، ریختن اشک تمساح و فحاشی برای خنک‌شدن دلهایشان بود. اینها هم مانند جمهوری اسلامی از خانوادۀ داغ‌دیده سوء استفاده کردند و از قول خواهر دختر آبی پوش نوشتند که او دارای دو مدرک پایانی دانشگاهی بود و سابقۀ ناراحتی روحی داشته است. بعد هم از خود اضافه کردند که مسئلۀ بیماری او در پروندۀ قضایی وی مطرح شده است. پس از این نقل قول زن‌هایی که تا به حال ندیده‌اید به نام موسسین سازمان زنان، مبارزان برای حقوق بشر... ظاهر شدند و هرکدام برای بازار خود مشتری بیشتری جمع کردند. ابزار کارشان هم تلویزیون‌های معلوم‌الحال خارج از کشور و کانال‌های اینترنتی بود. تا آنجا که رضا پهلوی او را با زیرکی «دختر فیروزه‌ای پوش» (که رنگ سلطنتی در دوران پدرش بود) جا زد. عجیب‌تر اینکه خوانندگانی که چند سال بود نفس هم نمی‌کشیدند، یکشبه شعر گفتند و آهنگ به بازار دادند!

این دستۀ همدستانِ استعمار درصددِ جلبِ‌نظر «مخاطبانِ عادی» هستند. اینها تمام تلاش خود را می‌کننند تا از نقاطِ ضعفِ بسیار فراوانی که حاکمیت ایران دارد، حداکثرِ استفاده را به نفع خود و منافع سیاسی خود به‌برند. در واقع اینها حتی با جنازۀ مردم هم تجارت سیاسی می‌کنند و به نام جنبش و نافرمانی مدنی بساط تبلیغات خود را به راه می‌اندازند. ابزار کار این دسته، تلویزیون‌های خارج و پلاتفرم‌های مختلف اینترنتی است. برای مثال از مردان دعوت کردند در ورزشگاه‌ها اعلام همبستگی کنند. جمعی هم واقعاً تحت‌تاثیر احساسات پاک، در ورزشگاه با دست‌زدن و خواندن «ما عین هم هستیم» و «یادت جاودان»،... از او یاد کردند.

در اینجا ضرورتی نیست بیش از این دروغ‌های دو طرف را برشماریم. هدف فقط یک مقایسه اجمالی بود تا هر دو زاویه شباهت‌های عملکردی آنها را بیشتر برجسته سازیم. کمتر رسانه‌ای به زبان فارسی یافتیم که به مسئلۀ افزایش جهانی خودکشی به‌پردازد و آنرا به مثابه یک معضل جهانی به‌بیند. طبق گزارش ۲۰۱۹ سازمان جهانی بهداشت، هر ۴۰ ثانیه یک انسان دست به خودکشی می‌زند که در سال به رقم ۸۰۰ هزار نفر در دنیا می‌رسد. براساس همین گزارش خودکشی بین جوانان ۱۵ تا ۲۹ ساله دومین عامل مرگ بعد از تصادفات است. آمار دولتی ایران حاکی از نرخ صعودی خودکشی بین سال‌های ۹۴ تا ۹۷ است. عوامل اجتماعی خودکشی متفاوت‌اند، وجود تفاوت‌های اقتصادی، فقر، تفاوت‌های فرهنگی، سن، جنسیت، عوامل تربیتی، آداب و سنن ... کمبود و حتی نبود اقدامات پيشگيرانه یکی از نکات مهم است که سازمان جهانی بهداشت در گزارش خود، به آن پرداخت. در ایران تاکنون نه بطور جامع به شناخت عوامل پرداخته شده است و نه به راهبردها و راهکارها به درستی توجه شده است. نه بخاطر عدم وجود انسان‌های متخصص بلکه به خاطر عدم خواست سرمایه‌گذاری در این زمینه‌ها از سوی دولت. اینجا باید از مسئولان خواست که مسئولیت‌پذیر باشند و اقدام کنند.

طبیعی ست که محدودیت‌ها و تبعیض جنسیتی و مشکلات زنان در ایران می‌تواند عامل تشدید یا به وجودآمدن بیماری‌های روحی باشد و هست. به همین دلیل نیاز به بررسی‌های علمی و پاسخ علمی مسئولانی داریم که همۀ جواب‌ها را در کتاب دعای خود می‌جویند!

جنبش زنان که سال‌هاست در صفِ اول مبارزات آزادی‌خواهانۀ ایران جایگاهی غیر قابل انکار یافته است، تحت حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی از روز اول با مجموعه‌ای از قوانین ارتجاعیِ مملو از تبعیضات جنسیتی و اجتماعی روبرو شد. زنانی که نیمی از جامعه را تشکیل می‌دهند، زیر حجمی غیر قابل تصور از نابرابری‌ها و محدودیت‌های اجتماعی کمر خم کردند، اما نه‌شکستند.

ممنوعیت ورود دختران و بانوان به استادیوم‌ها و سالن‌های ورزشی به دلیل «بی‌تربیتی» مردان، احمقانه‌ترین استدلال یک رژیم می‌تواند باشد. پاسخ به رژیم این است که به جای تذکرِ شبانه‌روزی به زنان بابت رعایتِ حجاب، به مردان جامعه اخلاق و ادب را شبانه‌روز بیاموزید. مسئولان نباید فراموش کنند که مستمسک قراردادن بی‌نزاکتی مردان به معنای توهین به کل مردان جامعه است!

 

مسئولان و مقامات باید به‌دانند تفریح و نشاط، علاقه به ورزش، نوع سرگرمی‌ها، جنسیت نمی‌شناسد! فوتبال، موزیک، رقص، دوچرخه‌سواری، موتورسواری ... عشق است، نیاز روح است و انتخاب انسان‌ها و مقامات کشوری هر اعتراضِ مردم را کودکانه و لجوجانه رد می‌کنند. می‌گویند مشکل مردم ورزشگاه رفتن زنان نیست؛ حجاب اجباری نیست؛ موتور سواری و دوچرخه سواری نیست؛ بله مشکل همۀ مردم نیست. اما خواست برخی از مردم کشور است!

مشکل مردم نان، کار، پرداخت حقوق‌های معوقه، دستمزدهای ناعادلانه، فقر که بر کشور سایه انداخته است. مشکل مردم کولبری، کارتن خوابی، کودک همسری است. مشکل مردم عدم آزادی، قلم، بیان، فعالیت‌های صنفی و اتحادیه‌های کارگری غیروابسته است. مشکل مردم عدم پوشش سراسری تحصیل رایگان فرزندان‌شان است. مشکل مردم صبوری و همدستی با دزدان و مفسدان مالی آقازاده‌ها است. مردم مشکلات عدیده دارند و سرکوب مطالبات دموکراتیک و خواست‌های بر حق مردم تنها به نفع امپریالیسم و صهیونیسم خواهد بود و راه را برای احیای سلطۀ استعمار سهل و هموار می‌سازد.

 

***

 

 

ضربه ای مهلک بربزرگترین تاسیسات نفتی عربستان، کاری بزرگ از گروهی کوچک

 

بیش از دو هفته از نابودی «آرامکو»، بزرگترین تاسیسات نفتی عربستان سعودی، توسط گروه کوچک ولی مصمم به دفاع از کشور و مردم گذشته است. هنوز هم سعودی‌ها گیج و مبهوت‌اند و هم اربابان‌شان در نیویورک، لندن، پاریس و برلین. لابد سعودی‌ها با خود می‌اندیشند، صدها میلیارد هزینه کرده‌اند، همه نوع اسلحه زمینی، هوایی و زیردریایی خریدند که توسط آن از این تأسیسات حفاظت کنند. چگونه ممکن است گروهی با هزینه چند ده هزاری طی چند دقیقه تمام این ضد هوایی و ضد زمینی و ضد دریایی را دور به‌زنند و چیزی نزدیک به پانصد میلیارد دلار به سعودی‌ها و سرمایه‌شان آسیب رسانند. نه‌کند غربی‌ها سرشان را کلاه گذاشته‌اند و به جای اسلحه‌های فوق مدرن، آهن پاره تحویل‌شان داده‌اند. آنوقت جواب مردم‌شان را چگونه بدهند؟ به که اعتماد کنند؟

نباید در این کوچک‌ترین تردیدی داشت که ضربه مبارزین یمن بر پیکر پوسیده متجاوزین وهابی، اقدامی تدافعی، مشروع و در چارچوب منشور سازمان ملل متحد و حق دفاع ملل تحت اشغال است.

انگشت اتهام را به سوی ایران نشانه می‌روند که از شدت درد این شکست به‌کاهند. جالب اینکه اپوزیسیون وطن‌فروش و مزدور ایرانی کاسه داغ‌تر از آش شده. وهابی‌ها عقب نشستند و خواهان پی‌گیری برای یافتن ضربه زننده شدند، این اپوزیسیون خودفروخته و خرفت و نادان هنوز در رسانه‌های اجنبی به خاطر یک مشت دلار هر چرندیاتی را به خورد بیننده می‌دهد. این دسته از وطن‌فروشان با استفاده از مواد مخدر به همان روضه‌خوانی‌های آشنا ادامه می‌دهند و از اربابان جهان می‌خواهند تا دیر نشده، یعنی تا این‌ها زنده‌اند، ایران را بمباران کنند. حال گیریم که ایران را بمباران کردند، چرا فکر می‌کنند مردم زیر این جنگ‌طلبان صندلی صدارت می گذارند؟ اینها و اربابان‌شان جهانی را سرِ کار گذاشته‌اند. مردم جهان هم به این همه حماقت به واقع می‌خندند. مبارزین یمن برخلاف تسلیم‌طلبان راه مقدس مقاومت و مبارزه را در پیش گرفتند، چون مبارزه‌شان به حق بود. پیروزی مبارزین یمن در این عمل به واقع شاهکار است و باید برای چنین عملی به یمن و مبارزین یمن تبریک گفت و از دست‌آوردهای آن آموخت.

وهابیون و اربابانء‌شان در واشنگتن از سرگیجی چنین شکستی ادعا کردند کار ایران است. طبیعی است کسی چنین ادعایی را باور نمی‌کند. خودشان هم می‌دانند که اگر به‌پذیرند کار ایران است، این به معنای قدرت ایران در برابر صدها میلیارد اسلحه غرب است، و این با وجود تحریم‌های ضدبشری و این بدترین نوع شکست است. بعد گفتند مسئولیت‌اش با ایران است که کلاً موضوع لوث شود. در تمام این دوران اروپای متزور و ریاکار به ساز اربابان‌ش در واشنگتن رقصید و با حیله و حقه‌بازی همان اراجیفی را تکرار کرد که گاو شیرده و اربابان واشنگتن را خوش آید. نتیجه این عمل از هر زاویه‌ای که به آن به‌پردازند به سود مبارزین یمن و در درازمدت به سود ایران است و به نوعی از خطر امکان تجاوز به ایران کاسته می‌شود. یکی از تبعات شکست بزرگ وهابی‌ها و ائتلاف عربی، که همان ائتلاف جهان غرب است، این هم هست که ایران و نیروهای حامی او چون حزب الله لبنان، عراق، فلسطین، یمن به جهان نشان دادند قادرند با عبور از دیوار تدافعی اسرائیل در مدتی کوتاه ضربه‌ای مرگبار به اسرائیل و صهیونیست‌ها واردسازند.

مخلص کلام اینکه مبارزین یمن به واقع از کشور خود و از مردم یمن با هر وسیله‌ای که دراختیار داشته باشند، دفاع می‌کنند. امارات و عربستان سعودی جهت پیروزی بر مبارزین یمن تا به امروز صدها میلیارد دلار اسلحه از کشورهای امپریالیستی و قبل از همه از آمریکا خریداری کرده‌اند که با این اسلحه یمن را تسخیر کنند و به ایران نشان دهند قادرند با اسلحه غرب، با خلبان آمریکایی، بر ایران صدمه رسانند. روشن است چنین ارتش استعماری و پوسیده‌ای و بدون پایگاه داخلی و بومی به شدت آسب‌پذیراست و قدرت دفاع از خود را ندارد. بیهوده هم نیست که ارباب ترامپ چپ و راست به دولت‌های شیخ نشین و وابسته بی‌احترامی می‌کند وقتی می‌گوید: :«اگر آمریکا از عربستان حمایت نه‌کند، عرب‌ها عرض یک هفته باید فارسی سخن برانند»!!

از قضا مسئولین درامارات سر عقل آمده‌اند، آیا سعودی‌ها به خود می‌آیند؟ باید به آن امیدوار بود و شاید روزی به این نتیجه برسند که مشکلات منطقه و حل مشکلات منطقه تنها به دست ممالک منطقه حل می‌شود. بیگانه فقط به دنبال تفرقه است و جنگ است و نابودی. دست عربستان سعودی از یمن کوتاه باد!

 

***

در آخرین لحظات صفحه بندی توفان الکترونیکی خبری مبنی بر یک پیروزی بزرگ مبارزین یمن در یکی از جبهه‌های جنگ به دستمان رسیده که در این عملیات سه تیپ ائتلاف عربی شامل هزاران نظامی به اسارت نیروی مقاومت یمن گرفتار شده‌اند. در این حمله صدها و هزاران تجهیزات نظامی به دست مبارزین یمن افتاده است. شکست عربستان در این جنگ تجاوزکارانه محتوم است. پیروزی نهایی از آن ملت یمن است.

 

***

«به ما دروغ نگوئید و پایمان را دوباره به یک جنگ دیگر نه‌کشید!»

مقاله‌ای از «یورگن تودنهوفر»، خبرنگار آلمانی که در فیسبوک منتشر کرده است.

 

دوستان عزیز،

ایالات متحده تاکنون تقریباً هر جنگی را با دروغ توجیه کرده است. آیا شما هنوز هم «سلاح‌های کشتارِ جمعیِ» ساختگیِ عراق را به یاد دارید؟ آیا مدارک ارائه شده و عکس‌های ماهواره‌ای را به خاطر دارید؟ همه آنها دروغ بود. آیا هنوز هم کسی به امریکا و مدارک‌اش اعتماد دارد؟ آیا ایران عامل بود؟ آیا واقعاً کشوری که در محاصره قدرت‌های اتمی است، در چنین مقطعِ زمانیِ حساسی احمق است که تأسیسات نفتی عربستان سعودی و قلبِ اقتصادِ جهانی را نشانه بگیرد؟ بسیار بعید است! اگر تصاویرِ ماهواره‌ایِ ارسالیِ ایالات متحده، دقیق‌تر بررسی و تجزیه و تحلیل شود، برخلاف ادعایِ امریکا، پرتابه‌ها از شمال (ایران) یا شمال غربی (عراق) وارد خاک عربستان نه‌شده‌اند، بلکه همانطور که نیویورک تایمز در این بین نیز با تکیه بر شواهد بسیاری گزارش کرده است، پرتابه‌ها از غرب یا از جنوب غربی بوده‌اند. مناطق جنوب غربی یمن تحت کنترل حوثی‌ها هستند. خجالت‌آور برای ایالات متحده، اما برای بسیاری رسانه‌های غربی هم شرم‌آور است که در دام تبلیغات امریکا افتادند. تبلیغاتی که به راحتی قابل رد‌کردن هستند. اما آیا یمن مسئول بود؟ آیا اساساً یمن می‌تواند پهبادها یا موشک‌های دوربَر با بُرد بیش از ۱۰۰۰ کیلومتر را هدف بگیرد؟ یک سال و نیم پیش، من در جبهه جنگ عربستان و یمن به مدت سه هفته در پایتخت یمن، صنعا، در انزوا و به دور از بقیه جهان بودم و توانستم با موافقان ‌و مخالفان حوثی‌ها بسیار صحبت کنم. نتیجه گیری من از گفتگوهای این است: در یمن، نه نیروهای ایرانی و نه حزب‌الله هستند. حوثی‌ها «نمایندگان» ایران نیستند. آنها از روی استیصال جنگ می‌کنند. مهم نیست که امریکا چه تبلیغی می‌کند. حتی چندین سال است سلاح‌های سنگین از ایران به یمن ارسال نه‌شده است. چون همه جا در محاصره کامل (نیروهای سعودی - ةمریکایی) است. در مسیر جنوب عدن به شمال غربی صنعا، مجبور شدم از حدود ۱۰۰ پاسگاه بگذرم. مردان مسلح همه چیز را جستجو می‌کردند. با توجه به ایست‌های بازرسی، ادعای ایالات متحده مبنی بر اینکه ایران موشک‌های عظیمی با بُرد متوسط به یمن تحویل داده است، افسانه‌ای بیش نیست، که تنها به دلیل محاصره سعودی - امریکا و ممانعت از ورود خبرنگاران به یمن ممکن و عملی است. اینطور البته دروغگویی بسیار سهل و آسان است.

مردم یمن بسیار خلاق و مبتکر شده اند. با مهارت و تبحر سلاح های قدیمی روسی و کره شمالی را تجدید و بازسازی میکنند. تبدیل و نوسازی موشک های کوتاه برد  به موشک های برد متوسط ، موشک های هوا به هوا و موشک های زمین به هوا و .. به نظر نمی رسد که با توجه به کسب اطلاعات لازم حتی از طریق اینترنتی، امری سخت برایشان باشد.

این واقعیت را که یمنی‌ها حتی توانائی ساخت پهپاد را دارند، حتی سعودی‌ها هم تأیید می‌کنند. همچنین برای هواپیماهای بدون سرنشین با بُرد طولانی تنها کافیست موتورهای بزرگ ‌تری از دیگر سیستم‌های تسلیحاتی را نصب کنند. اوایل ماه بود که سعودی‌ها به «انبار پهپادها و موشک‌ها» در یمن حمله کردند. حمله‌ای که یکبار بیشتر باعث کشته شدن بیش از ۱۰۰ نفر شد. بنابراین امکان حمله حوثی‌ها به تاسیسات نفتی عربستان وجود دارد. می‌گویم امکان، چرا که من هم آنجا نبوده‌ام! یافتن انگیزه برای این کار، امری سهل و آسان است. مناطق تحت کنترل حوثی‌ها در یمن سال‌هاست که توسط سعودی‌ها بی‌رحمانه با سلاح‌های امریکایی، بریتانیایی و‌ نیز با کمال تأسف سلاح‌های آلمانی، بمباران می‌شوند. من خودم شاهد قتل عام‌های زیر بمباران‌های سعودی‌ها در صنعا بوده‌ام. علاوه بر این، مناطقی که در یمن توسط حوثی‌ها اداره می‌شوند با قحطی و گرسنگی مفرط دست و پنجه نرم می‌کنند. ده‌ها هزار غیرنظامی بر اثر بمباران‌ها به قتل رسیده‌اند و ۱۰۰٫۰۰۰ نوزاد در اثر قحطی و گرسنگی جان خود را از دست دادند.

آیا می توان سؤالی غیراخلاقی و مرتدانه پرسید: چه چیزی با ارزش تر است، نفت سعودی‌ها یا زندگی کودکان یمنی؟ در وضعیت سخت غیرقابل تصوری که یمنی‌ها زندگی می‌کنند، توقع دفاع متعادل و منطقی دشوار است. مهمتر از همه، اینکه آلمان نیز با ارسال اسلحه به عربستان سعودی در نابودی یمن شریک بوده است. شاید حوثی‌ها بر این باورند که می‌توانند با حمله به مرکز رفاه و دارایی سعودی‌ها، آنها را پای میز مذاکره بیاورند. جنون است؟! جنون مردم ناامیدی که در برابر نابودی کامل کشور خود مقاومت می‌کنند؟

 

آیا راه حلی وجود دارد؟

ایالات متحده با تحریم‌های بین‌المللی خود، یمن و ایران را به قعر بدبختی سوق داده است. آنها تلاش کردند با این کار خود عزت و شأن این دو کشورِ مغرور و متکی به خود را از بین به‌برند. تا زمانی که ایالات متحده تحریم‌های غیرقانونی خود را لغو نه‌کند، وضعیت خاورمیانه بسیار بحرانی و حاد خواهد بود. هر روز می‌تواند جنگی بزرگ بروز کند که ابعاد آن تمام دنیا را تحت تاثیر قرار دهد.

اگر ترامپ و روحانی با یکدیگر مذاکره نه‌کنند، باید میانجی‌گران‌ها وارد میدان شوند. مرکل در گذشته نامزد برگزیده‌ ایران بود. اما دورانش سپری شده است. حال ماکرون می‌تواند این نقش را ایفا کند. او می‌بایست برای ترامپ روشن کند که بدون برداشتن تحریم‌ها جنگ صورت خواهد گرفت. یک زمانی! حتی اگر شده از طریق بلندکردن ‌«پرچم دروغین» کشورهایی که مدت‌هاست آرزوی جنگ علیه ایران را دارند. اما یک جنگ بزرگ می‌تواند هزینه سنگینِ شکستِ دوره بعدِ انتخابات ریاست جمهوری امریکا را برای ترامپ دربرداشته باشد. این امر می‌تواند بیشتر از هر جنگی به او صدمه بزند. او در حاضر نمی‌تواند جنگی غیرِقابلِ پیش‌بینی را به‌خواهد. از اینرو می‌گویم: کلید صلح در خاورمیانه، در واشنگتن است. ما می‌توانیم از طریق دیپلماسی از این جنگ جلوگیری کنیم. اما ساعت در حال تیک تاک کردن است.

***

اطلاعیه

احکام ضدانسانی و سنگین به جرم حق‌طلبی را قویاً محكوم می‌كنیم

 

امروز صبح بازداشت‌شدگان پرونده هفت‌تپه و نشریه گام جهت ابلاغ حکم به دادگاه منتقل شده‌اند.

احکام صادره از شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب تهران و صدور حکم بدوی خبرنگاران فعالان کارگری و صنفی، به شرح زیر است:

 

- اسماعیل بخشی، کارگر هفت‌تپه: ۱۴ سال حبس تعزیزی و ۷۴ ضربه شلاق

- سپیده قلیان، حامی کارگران هفت تپه: ۱۹ سال و ۶ ماه حبس تعزیری

- امیرحسین محمدی فرد، سردبیر نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری

- عسل محمدی، عضو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری

- ساناز الهیاری، عضو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری

- امیر امیرقلی، عضو تحریریه نشریه گام: ۱۸ سال حبس تعزیری

- محمد خنیفر، کارگر هفت تپه: ۶ سال حبس تعزیری.

 

این احكام سنگین و عجیب و غریب و ضدانسانی و ضدكارگری نشان می‌دهند رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی كاملاً زده به سیم آخر و تنها راه نجات و حفظ نظام عنكبوتی و ضدمردمی‌اش را در تشدید سركوب كارگران، شلاق و زندان طویل‌المدت می‌بیند.

رژیم حامی سرمایه‌داری جمهوری اسلامی از بدو تولد نامیمون‌اش همواره با زبان زور، تهدید، زندان، شکنجه و اعدام با کارگران و زحمتکشان ایران سخن گفته است. امروز نیز با هدف به حاشیه‌‌کشاندن فساد مالی و دزدی سران بلندپایه نظام، رخنه جاسوسان در ارگان‌ها و نهادهای دولتی و غیردولتی و به خاطر شرایط بسیار دشوار اقتصادی و ادامه سیاست‌های خانمان‌برانداز خصوصی‌سازی، کماکان دست به ایجاد ارعاب و تهدید می‌زند.

بدون شک این پایان ماجرا نیست و ظلم و بی‌دادگری توسط دستگاه‌های اجرائی ادامه خواهد یافت. نه دادگاه‌های فرمایشی و نه زندان و شکنجه، كارگران جامعه را از مبارزه برای احقاق حقوق باز نه‌خواهد داشت و سرانجام با اتحاد طبقاتی و تشکیلات سیاسی بر ارتجاع حاكم چیره و به پیروزی خواهند رسید.

 

حزب ما این احكام ضدانسانی را قویاً محكوم می‌كند و برای آزادی فوری و بی قید و شرط کارگران زندانی و سایر فعالین سیاسی از هیچ کوششی دریغ نه‌خواهد كرد.

 

صدای كارگران زندانی باشیم و برای آزادی آنها به‌كوشیم!

مرگ بر رژیم ضدكارگر و ضدبشر جمهوری سرمایه‌داری اسلامی!

زنده باد آزادی و سوسیالیسم!

 

حزب كار ایران (توفان)

١٥ شهریور ماه ١٣٩٨

 

***

 

 

 

در جبهه نبرد طبقاتی

اخبار و گزارشات کارگری شهریور ماه ۱۳۹۸

 

درحالیکه بر طبق آمار مطرح شده توسط مسئولین، مطالبات معوقه بیش از ۱۳۰ هزار کارگر در سطح کشور وجود دارد، دستگاه‌های سرکوب‌گر با تمام قوا با شمشیرهای آخته از رو بسته شده علیه کارگران و مزد بگیران زحمتکش صحنه گردانی می‌کنند و مسئولان با ادامه سیاست خانمان‌برانداز خصوصی‌سازی، در کنار پیشبرد سیاست سرکوب و غارت مردم، با نمایش محاکمه اختلاسگران، سعی در فریب مردم دارند، تا به استثمار بیشتر کارگران و زحمتکشان ادامه دهند.

فقط در شش ماه ریاست ابراهیم رئیسی بر قوه قضائیه ۲۱۲ تن از فعالان حوزه‌های مختلف کارگری، سیاسی، زنان، فرهنگیان، دانشجویان و … به ۱۰۲۷ سال و۶ ماه زندان و ۱۹۲۸ ضربه شلاق محکوم شده‌اند. ابراهیم رئیسی که از صحنه گردانان کشتار وحشیانه زندانیان در «شهریور ماه سال ۶۷» است، بعد از ۳۱ سال مجدداً «شهریور» پر جنایت دیگری به نام خود ثبت کرد. ولی خیالی باطل است اگر گمان برده‌اند که اینبار می‌توانند چون گذشته به سرکوب و جنایت و غارت زحمتکشان ایران ادامه دهند. شهریور ماه نیز همچون ماه‌های دیگر به برگی زرین از مبارزات کارگران و زحمتکشان تبدیل شد که در ادامه نظری به گوشه‌ای از اخبار این ماه می‌اندازیم:

 

زندانیان جنبش کارگری

۱ شهریور

«اسحاق روحی»، از بازداشت‌شدگان روز کارگر در سنندج، به یک سال حبس تعزیری محکوم شد.

«فرنگیس مظلوم»، مادر زندانی سیاسی محبوس در زندان اوین، از روز جمعه ۲۵ مردادماه ۹۸ در اعتراض به بازداشت و بلاتکلیفی یک ماهه‌اش دست به اعتصاب غذا زد. وی هم‌اکنون در هفتمین روز اعتصاب غذا در سلول انفرادی بند ۲۰۹ اوین در بازداشتگاه وزارت اطلاعات به سر می‌برد.

«مرضیه امیری» به ۱۴۸ ضربه شلاق و مجموعاً ۱۰ سال و ۶ ‌ماه زندان محکوم شده است که ۶ سال از این حکم قابل اجرا است.

«حسن سعیدی»، عضو سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، به پنج سال حبس تعزیری و ممنوعیت استفاده از وسایل مخابراتی هوشمند نظیر تلفن همراه هوشمند و ممنوعیت عضویت در احزاب، گروه‌ها و دستجات سیاسی و اجتماعی به مدت دو سال محکوم شد.

۳ شهریور

سندیکای کارگران ‌نیشکر هفت‌تپه، احکام صادره برای «حسن سعیدی»، «مرضیه امیری» و «لیلا حسین‌زاده» را به شدت محکوم کرده و خواستار پایان‌دادن به این ظلم و ستم‌ و احکام غیرانسانی شد. در بیانیه سندیکا آمده است که «به جای محاکمه غارت‌گران و اختلاس‌گران‌ چند هزار میلیاردی، به جای محاکمه صاحبان سرمایه و کارفرمایان، که حقوق کارگران را می دزدند، به جای دادگاهی‌کردن استثمارگران، به جای محاکمه تمام کسانی که عامل تبعیض و نابرابری هستند، کارگران و مدافعان حقوق کارگر، محاکمه می‌شوند و با تصمیم بی‌دادگاه‌ احکام سنگین و ضربات شلاق، برای آنان صادر می‌شود».

۴ شهریور

براساس رأی بی‌دادگاه شهر شوش ۹ تن از کارگران نیشکر هفت‌تپه هر یک به هشت ماه حبس و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شدند. تاکنون ۱۶ تن از کارگران نیشکر هفت تپه هر یک به هشت ماه زندان و ۳۰ ضربه شلاق محکوم شده‌اند.

۵ شهریور

«سپیده فرهان» در بی‌دادگاه بدوی به اتهام «فعالیت‌های اخلال‌گرانه علیه نظم عمومی» و «تلاش علیه امنیت ملی» به ۶ سال زندان و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شد.

در متن اعتراضی جمعی از کارگران ساختمانی شهریار به احکام صادر شده برای بازداشت‌شدگان روز کارگر آمده است: «ما کارگران ساختمانی شهریار به شدت چنین بی‌عدالتی را محکوم می‌کنیم. حکم‌های ناعادلانه فقط به جرم تجمع در روز جهانی کارگر و خواستار مطالبات کارگری در این شرایط وحشتناک معیشتی، که برای ما کارگران به وجود آوردند، بی‌نهایت غیرانسانی است. به جای پاسخ‌دادن به مطالبات ما کارگران، ما را با چنین احکامی ظالمانه روبرو می‌کنند. چنین احکامی  تعرض بی‌رحمانه به سفره خالی تمام کارگران و زحمتکشان است. ما کارگران ساختمانی شهریار این احکام ناعادلانه را محکوم و تا پای جان در کنار این عزیزان‌ دلسوز می‌ایستیم و نه می‌گوئیم به زندانی کردن کارگران و فعالان کارگری».

«رهام یگانه»، «فرید لطف‌آبادی»، «هیراد پیربداقی» از زندان اوین آزاد شدند.

۶ شهریور

فدراسیون بین‌المللی روزنامه‌نگاران احکام حبس «مرضیه امیری»، «مسعود کاظمی» و «کیومرث مرزبان» را محکوم ساخت.

«آرام زندی»، فعال کارگری در حضور مادر پیرش «دایه مریم» با ضرب و شتم بازداشت و به مکان نامعلومی انتقال یافت. «دایه مریم»، مادر «آرام» با دیدن ضرب و شتم و دستگیری فرزندش به حمله قلبی دچار شد و به بیمارستان تآمین اجتماعی سنندج انتقال یافت.

۷ شهریور

«سید رسول طالب مقدم»، راننده شرکت واحد، به اتهام‌های واهی فعالیت تبلیغی علیه نظام و اخلال در نظم عمومی به ۷۴ ضربه شلاق، دو سال حبس تعزیری، دو سال تبعید به منطقه آفرایز از توابع بخش سده خراسان جنوبی و همچنین دو سال محرومیت از استفاده تلفن همراه هوشمند و منع عضویت در دستجات و احزاب و گروهای سیاسی و اجتماعی محکوم گردید.

۹ شهریور

«عاطفه رنگریز»، دانشجوی کارشناسی ارشد جامعه شناسی دانشگاه خوارزمی، به ۷۴ ضربه شلاق و ١١سال و ۶ ماه حبس محکوم شد.

«پروین محمدی»، «علیرضا ثقفی» و «هاله صفرزاده» که در روز ششم اردیبهشت ماه در پارک جهان نمای کرج بدون هیچ دلیلی دستگیر شده بودند و پس از پانزده روز بازداشت به قید کفالت موقتاً آزاد شدند، در روز دوم شهریور توسط شعبه اول دادگاه انقلاب کرج دادگاهی شده و برای هر سه نفر حکم یکسال حبس تعزیری صادر شد.

۱۰ شهریور

حکم پنج سال زندان برای «بهنام ابراهیم‌زاده» صادر شد. جرم «بهنام ابراهیم زاده» کمک به زلزله‌زدگان، دفاع از کودکان کار و حمایت از مبارزه کارگران ایران بوده است.

۱۲ شهریور

«شاپور احسانی‌راد»، فعال کارگری، با تودیع قرار کفالت از زندان اوین آزاد شد.

۱۳ شهریور

«محبوبه فرحزادی»، فعال صنفی معلمان به دادسرای اوین احضار شد.

۱۴ شهریور

سندیکاهای فرانسه خطاب به حسن روحانی، خواستار آزادی دستگیر شدگان اول ماه مه و فعالان کارگری شدند. در نامه آنان به روحانی آمده است: «ما سازمان‌های سندیکایی فرانسوی، امضا کننده این نامه، این اعمال سرکوب‌گرایانه غیرقابل تحمل را قویاً محکوم می‌کنیم. از رژیم ایران می‌خواهیم که به پیمان‌های بین‌المللی، که دولت ایران امضا کرده است، احترام بگذارد. ما خواهان آزادی همه فعالان سندیکائی، روزنامه نگاران و فعالان زندانی و توقف اعمال سرکوب‌گرانه هستیم.

۱۵ شهریور

احکام غیر انسانی و ناعادلانه برعلیه کارگران و فعالان زندانی، «اسماعیل بخشی»، «محمد خنیفر»، «سپیده قلیان»، «امیرحسین محمدی‌فرد»، «ساناز اللهیاری»، «امیر امیرقلی» و «عسل محمدی» صادر شد. گروه اتحاد بازنشستگان در اطلاعیه‌ای در محکومیت احکام صادره آورده است: «آنان به بهای حق‌طلبی و به جرم مطالبه حقوق عقب‌افتاده خود و مخالفت با خصوصی‌سازی و حمایت از خواسته‌های کارگران محکوم شدند. بهتر از این نمی‌توان دست سرمایه‌داران و کارفرمای خاطی و اختلاسگر را در تحمیل فقر و فلاکت و سرکوب فریاد اعتراض کارگران بازگذاشت!! حراست از سرمایه و برقرارکردن امنیت سرمایه‌داران باید با به بند کشیدن کارگران بی‌حقوق و گرسنه به دست آید!! معجزه پول و سرمایه در این است که قادر است ارزش‌ها را وارونه جلوه دهد و مظلوم را به جای ظالم به بند به‌کشد. اما صدور این احکام نشانه قدرت نیست، بلکه نمایش عجز و ناتوانی در مقابل کارگرانی است که معیشت و زیست انسانی و شایسته را فریاد می‌زنند: تهدید، زندان و شکنجه، مستند دیگر اثر ندارد!».

«ناهید شقاقی» و «اکرم نصیریان»، دو فعال حقوق زنان، به صورت تلفنی به دادسرای اوین احضار شدند.

پیش از این نیز دو فعال دیگر حقوق زنان به نام‌های «مریم محمدی» و «اسرین درکاله» که هم اکنون در بند زنان زندان اوین و در بازداشت به سرمی‌برند، به این شعبه احضار شده‌اند.

۱۶ شهریور

کانون نویسندگان ایران در محکومیت احکام ناعادلانه کارگران و فعالان کارگری اطلاعیه‌ای صادر کرد که در آن آمده است: «بیش از یک قرن حبس برای اسماعیل بخشی، سپیده قلیان، محمد خنیفر، امیرحسین محمدی‌فرد، ساناز اللهیاری، عسل محمدی و امیر امیرقلی. … صدور این‌گونه حکم‌هاست، از منابعی نیز تغذیه می‌شوند که یکی از آنها ستم و نفرت جنسیتی است؛ زن بودن است. در همین روزها عاطفه رنگریز و مرضیه امیری از بازداشت‌شدگان روز جهانی کارگر، یکی پژوهشگر و دیگری خبرنگار، هر یک به بیش از ده سال زندان و ده‌ها ضربه شلاق محکوم شده‌اند. در همین روزها برای اسرین درکاله و پروین محمدی دو فعال حقوق زنان کیفرخواستی سنگین شامل انواع اتهام‌ها ساخته‌اند که مقدمه‌ی صدور حکم‌های سنگین است. بیشتر آمران و عاملان صدور این‌گونه احکام از دهه‌ی ۶۰ آمده‌اند و لابد نتایج «طلایی» سرکوب آن دوره را به‌یاد دارند، اما نباید از یاد به‌برند که اگر آنها همان‌اند، دنیا دیگر شده است. با صدور احکام سنگین وحشتناک حتما فشارها و رنج‌هایی به فعالان عرصه‌های گوناگون و خانواده‌هایشان تحمیل و موانعی در راه اعتراض‌های مردم ایجاد خواهند کرد، اما سکوت و سکون را نمی‌توانند بر آنها غالب کنند».

۱۷ شهریور

«شاپور احسانی‌راد» به دو اتهام واهی «اقدام علیه امنیت ملی» و « تبلیغ علیه نظام» به دادگاه احضار شد

سندیکای کارگران هفت تپه در اطلاعیه‌ای به احکام ظالمانه علیه کارگران و مدافعان آن‌ها واکنش نشان داد. در این اطلاعیه آمده است که: «صادرکنندگان احکام ظالمانه علیه کارگران هفت تپه و اعضای نشریه گام، همان کسانی هستند که از هر کانالی استفاده می کنند تا با شیطان بزرگ! وارد مذاکره شوند. آنان در مقابل شیطان بزرگ، راه نرمش و ‌تسلیم را اتخاذ کرده، چرا که منافع عمومی آنان در یک سمت و سو قرار دارد؛ دفاع از نظام سرمایه‌داری و سرکوب کارگران، در ایران یا آمریکا، در فرانسه یا در آلمان و ... فرقی ندارد، هر جا کارگران ‌ستمدیده به میدان بیایند، توسط آنان قلع و‌ قم خواهند شد. اما از دیگر سو، اعتراض و اعتصابات کارگران را به «اجانب» نسبت می‌دهند تا به این وسیله برای افراد زود باور توجیه داشته باشند و بتوانند همچنان بر سرنوشت میلیون‌ها انسان حاکم شوند».

۱۸ شهریور

سندیکای کارگران شرکت واحد با صدور بیانیه‌ای صدور احکام قرون وسطایی علیه فعالان کارگری را محکوم ساخت. در این بیانیه آمده است: «

«در اقدامی سرکوب‌گرانه و به‌ جای پاسخ به مطالبات برحق کارگران، تجمع اعتراضی و برحق کارگران مقابل مجلس در روز جهانی کارگر (یازده اردیبهشت ٩٨) که در اعتراض به وضعیت افسارگسیختهی معیشتی و اعتراض به فقر و فلاکت روزافزون برای کارگران برگزار شده بود، با یورش عوامل امنیتی به تجمع کارگران حدود پنجاه تن از شرکت‌کنندگان در این تجمع بازداشت شدند..... سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه احکام صادره علیه بازداشت شدگان روز جهانی کارگر را قویاً محکوم می‌کند و نسبت به تداوم برخوردهای پلیسی، امنیتی، قضایی با اعتراضات برحق و بدیهی کارگران، معلمان، فعالین کارگری و حامیان آنها و منجمله روزنامه‌نگاران و دانشجویان هشدار می‌دهد و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه بازداشت‌شدگان روز جهانی کارگر، همچنین کارگران، فعالین کارگری و معلمان زندانی در سراسر کشور و لغو احکام صادره و توقف محاکمه آنان می باشد».

بیش از ‌یکصد تن از فعالین کارگری و صنفی معلمان خواستار اعاده دادرسی و برگزاری دادگاه علنی برای تمامی بازداشتیان و زندانی‌های کارگری، صنفی، معلمان، دانشجویی، زنان و فعالین مدنی شدند.

۲۰ شهریور

اتحادیه کارگران قطار، کشتیرانی و حمل و نقل انگلستان خواهان لغو احکام زندان و شلاق برای کارگران و حامیان حقوق کارگران در ایران شد.

کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در بیانیه خود به صدور احکام ظالمانه و سنگین برای فعالان مدنی اعتراض کرد. در این بیانیه می‌خوانیم «کانون صنفی معلمان ایران ضمن محکوم‌نمودن احکام ناعادلانه زندان و شلاق علیه بازداشت‌شدگان روز معلم در سال ۹۷ و ۹۸ و روز جهانی کارگر، کارگران هفت‌تپه و حامیان آن‌ها، زنان و دانشجویان و ... خواهان آزادی بدون قید و شرط تمام افرادی است که در یک‌ روند ناعادلانه محاکمه شده‌اند».

۲۱ شهریور

کنفدراسیون اتحادیه‌های کارگری نروژ خواستار آزادی بی قید و شرط فعالان کارگری شد.

«آرام زندی»، فعال کارگری اهل سنندج، با تودیع قرار وثیقه ۱۰۰ میلیون تومانی موقتاً از زندان سنندج آزاد شد.

«کاوه کیان‌پور» فعال کارگری، توسط افراد لباس شخصی وزارت اطلاعات در خیابان دستگیر و به مکان نامعلومی انتقال داده شد.

۲۳ شهریور

معترضان فراسوی «جلیقه زردها» در تظاهرات خود در پاریس بنری را در حمایت از فعالان مدنی و کارگری بازداشتی در اعتراض‌های هفت‌تپه همراه داشتند.

۲۴ شهریور

سندیکای شرکت واحد با صدور بیانیه‌ای احکام صادره علیه کارگران و فعالان کارگری را محکوم ساخت. در این بیانیه آمده است: « … درحالی شاهد محکومیت‌های سنگین و ظالمانه علیه نمایندگان کارگران هفت تپه و فعالین کارگری و مدنی هستیم، که نآکارآمدی مدیریت اجرائی در کشور باعث از بین رفتن حداکثری قدرت خرید کارگران و فرودستان شده است، بطوری که حقوق کارگران امروز تأمین‌کننده حتی حداقل‌ترین هزینه‌های خوراک، پوشاک، مسکن و درمان نمی‌باشد. …سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی اینگونه احکام ظالمانه و غیرانسانی را قویاً محکوم می‌کند و خواستار آزادی بی‌قید و شرط تمامی بازداشت‌شدگان کارگری و روزنامه‌نگار و فعالین مدنی است و از سیستم امنیتی و قضایی می‌خواهد به جای تعقیب کارگران و نمایندگان آنان، بهتر است عاملین  فساد و رانت گسترده که باعث فقر و تورم و بیکاری و افزایش جرم و بزهکاری را درجامعه فراهم کرده، مورد تعقیب و بازداشت و زندان قرار دهند».

فعالین کارگری سنندج حمایت کامل خود را از «اسماعیل بخشی»، «سپیده قُلیان»، «ساناز الهیاری»، «امیر حسین محمدی‌فرد»، «امیر امیرقلی»، «علی نجاتی» و «محمد خنیفر» تا آزادی کامل و مختومه‌شدن پرونده‌هایشان اعلام داشتند.

۲۶ شهریور

«مریم محمدی» و «اسرین درکاله» از اعضای ندای زنان ایران آزاد شدند.

عفو بین‌الملل خواستار آزادی بی قید و شرط «عسل محمدی» و دیگر فعالان کارگری شد.

۳۰ شهریور

«ساناز الهیاری»، «مرضیه امیری»، «ندا ناجی» و «عسل محمدی» در نامه‌ای مشترک از زندان اوین خطاب به فعالان و جامعه پیام خود را منتشر کردند. در این پیام آمده است: «‌تأمین نان، امروز به بزرگ‌ ترین دغدغه‌ی مزدبگیران بدل شده است. تعمیق انبان مفسدان اقتصادی، اختلاس‌گران و طراران اقتصادی از یک سو و تحریم‌های ضدانسانی زورمندانِ اقتصاد جهانی از سوی دیگر سفره زحمتکشان را بیش از پیش کوچک کرده است. …

هرچند تاکنون جز بی‌عدالتی نصیب‌مان نشده، هرچند در بازداشت‌های «موقت» طولانی به سر می‌بریم، هرچند احتمال اجرای احکام ناعادلانه و سنگین از جان و روان‌مان می‌کاهد، اما شوق به زندگی، میل به آزادی، و شعف دوباره زیستن در کنار عزیزان‌مان امیدبخش لحظه‌های ماست؛ چونان خواهران و برادران برابری‌طلب‌مان که سال‌ها، روزهای تاریک حبس را با همین امید سپری کرده و می‌کنند».

«هیراد پیربداقی»، فعال کارگری دوباره دستگیر شد

 

آذر آب اراک

۱۲ شهریور

کارگران آذرآب در میدان باغ ملی اراک تجمع کرده و خواستار تعیین تکلیف وضعیت مدیریت شرکت شدند. این کارگران دستمزد تیر و مرداد ماه‌شان را دریافت نه‌کرده‌اند. کارگران به نشانه اعتراض در میدان مرکزی شهر اراک در تجمع اعتراضی خود اقدام به پهن‌کردن سفره خالی کردند.

۱۳ شهریور

جمعی از کارگران واحد تولیدی، صنعتی آذرآب اراک، برای دومین روز متوالی در اعتراض به معوقات مزدی خود، دست به تجمع زده و در میدان مرکزی این شهر راهپیمایی کردند و خواهان لغو خصوصی‌سازی شرکت شدند.

با وجود احضارها و فشارهای دستگاه‌های امنیتی در پی اعتراضات پیشین کارگران آذراب در سال‌های گذشته و با وجود اینکه معاونت سیاسی امنیتی استانداری، پلیس امنیت و فرماندار سعی در جلوگیری از تجمع کارگران داشتند، کارگران آذراب به خیابان آمدند و خواسته‌های خود را فریاد کشیدند.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ضمن حمایت از خواست و‌ مطالبات کارگران‌ آذر آب، هرگونه فشار پلیسی و‌ احضار و تهدید کارگران این شرکت را محکوم ساخت.

۱۴ شهریور

تجمع اعتراضی کارگران آذر آب و اعلام همبستگی با کارگران معترض هپکو.

۱۶ شهریور

کارگران کارخانه‌ آذرآب واقع در شهر اراک به خاطر عدم دریافت حقوق خود به مدت ۲ ماه به خیابان آمدند و دست به اعتراض زدند. کارگران با پهن‌کردن سفره‌های خالی صدای خود را به گوش همگان رساندند.

 

فولاد اهواز

۱۳ شهریور

۴۱ نفر از کارگران فولاد اهواز به دادگاه احضار شدند.

۱۶ شهریور

وقتی ۴۱ کارگر احضار شده فولاد اهواز دسته جمعی به دادگستری استان مراجعه کردند، کارگران گروه ملی صنعتی فولاد اهواز در محل شرکت بی‌صبرانه منتظر نتیجه بودند که دادگستری با وانمود به بی‌خبری از کارگران می‌پرسد: «چرا اینجا آمدید؟ احضار شایعه است و ما کاری با شما نداریم». عقب‌نشینی دادگستری به خاطر وحشت از اعتراض و اتحاد کارگران صورت گرفته است. سخنگوی قوه قضائیه از صدور قرار منع تعقیب و تبرئه ۴۱ تن از کارگران شرکت فولاد اهواز که به دلیل شرکت در تجمعات اعتراضی در خوزستان با گشایش پرونده روبرو شده بودند، خبر داد. زنده باد اتحاد کارگران فولاد! دست آورد اتحاد پیروزی است!

۲۴ شهریور

پرسنل بخش نورد تیرآهن در گروه ملی فولاد در اعتراض به عدم پرداخت حقوق معوقه، اقدام به توقف تولید در خط ۶۳۰ این بخش نموده‌اند.

 

کارگران هپکو

۲ شهریور

کارگران شرکت هپکوی اراک، در اعتراض به بلاتکلیفی وضعیت شرکت و معوقات مزدی خود، در مقابل ساختمان این شرکت تجمع و راهپیمایی کردند.

۳ شهریور

تجمع و راهپیمایی کارگران هپکو اراک در اعتراض به وضعیت حقوق معوقه خود.

۴ شهریور

کارگران معترض هپکو در سومین روز اعتصاب خود، خط آهن شمال جنوب را مسدود کردند.

۵ شهریور

کارگران شرکت هپکو اراک، برای چهارمین روز پیاپی، در اعتراض به پرداخت‌نشدن حقوق‌‌ها و دستمزدهای معوقه خود، دست به تجمع اعتراضی زدند و برای چند ساعت راه‌آهن شمال جنوب را بستند.

کارگران هپکو، علاوه بر مطالبه حقوق‌ معوقه خود، خواهان تعیین تکلیف وضعیت مدیریتی شرکت، وضعیت سهام‌ کارخانه و احیای واحدهای تولیدی نیز شدند. همچنین اجرایی‌شدن قرارداد سال‌ گذشته وزارت راه و شهرسازی برای ساخت ۲ هزار و ۴۰۰ دستگاه انواع ماشین آلات راه‌سازی از دیگر خواسته‌های کارگران هپکو است.

۱۳ شهریور

کارگران آذرآب اراک در حمایت از کارگران هپکو تجمع نمودند.

۲۵ شهریور

در ادامه اعتراضات کارگران کارخانه هپکو ۹۰۰ کارگر در دو روز اخیر اعتراضات را ادامه داده اند و خواهان تعیین تکلیف وضعیت سهامداری شرکت شده اند. کارگران هپکو با تجمع در مسیر راه آهن شمال - جنوب و مسدود کردن این مسیر اعتراض خود را اعلام کردند.

۲۶ شهریور

در حالی که کارگران هپکو اراک در راستای پیگیری مطالبات خود دست به تجمع زده بودند، توسط نیروهای سرکوب مورد حمله وحشیانه قرار گرفتند، که متاسفانه تعدادی از کارگران شدیداً زخمی و به بیمارستان انتقال داده شدند.

تعداد کارگران بازداشتی در جریان یورش نیروهای گارد ویژه به کارگران هپکو ۲۸ نفر و مجروحان ۱۵ نفر بودند.

سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه این حمله وحشیانه را محکوم کرد و خود را در کنار کارگران هپکو دانست و از خواست‌ها و مطالبات به حق این کارگران اعلام حمایت کرد.

جمعی از کارگران آذرآب به نمایندگی از دیگر کارگران برای ابراز همدردی و همراهی با کارگران هپکو به این شرکت رفته و با نصب بنر و شعار همراهی خود را با کارگران هپکوی اراک اعلام کردند. بعد از این حمایت تعدادی از کارگران آذرآب مورد تهدید و احضار قرار گرفته‌اند.

گروه اتحاد بازنشستگان ضمن محکوم نمودن سرکوب غیرانسانی و وحشیانه کارگران، از خواسته‌های مسلم کارگران هپکو اعلام حمایت نمود و خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط کارگران دستگیر شده.

سندیکای کارگران شرکت واحد بازداشت و برخورد وحشیانه پلیس ضدشورش با کارگران معترض را شدیداً محکوم کرد و اعلام داشت که خواستار آزادی بی قید وشرط تمامی بازداشت‌شدگان و برخورد قاطع با ضاربان کارگران هپکو است.

سندیکای کارگران فلزکار مکانیک ایران ضمن حمایت از خواسته‌های کارگران هپکو اعلام داشت که خواهان آزادی همه کارگران بازداشتی و زندانی طبقه کارگر و هوادارانش می‌باشد.

۲۷ شهریور

کارگران واگن‌سازی پارس، در اعتراض به ضرب و شتم کارگران هپکو و در حمایت از آنان حدود ساعت یک ظهر از محل کارخانه هپکو تا بلوار واگن پارس راهپیمایی کردند.

با وجود حضور نیروهای سرکوب‌گر، کارگران هپکو برای پیگیری مطالبات خود در مقابل شرکت تجمع کردند.

از میان ۲۸ بازداشت شده کارگران هپکو عصر روز گذشته سه کارگر هپکو اراک، که پس از یورش نیروهای امنیتی بازداشت شده بودند، با قرار وثیقه از زندان مرکزی اراک آزاد شدند.

امروز نیز برای آزادی ۴ کارگر وثیقه ۲۵۰ میلیون تومانی صادر شده و برای سایر کارگران بازداشتی هم فیش حقوقی برای کفالت خواسته شده است. کارگران و خانواده‌های بازداشت‌شدگان هپکو امروز در حال پیگیری وضعیت بازداشت‌شدگان هستند. کارگران هپکو امروز در حال پیگیری و تأیید فیش‌های حقوقی خود برای آزادی رفقای خود بودند. گفته می‌شود تمام دستگیرشدگان در زندان مرکزی اراک نگهداری می‌شوند.

۳۰ شهریور

جمعی از کارگران بازنشسته سنندج عمل وحشیانه و غیرانسانی سرکوب کارگران را قویاً محکوم ساختند و خواستار آزادی بدون هیچ قید و شرط همه دستگیرشدگان شدند و حمله به کارگران هپکو را حمله به کل طبقه کارگر و جنبش کارگری ایران نامیدند.

سی و یکم شهریور

سندیکای شرکت واحد با انتشار بیانیه‌ای سرکوب کارگران هپکو را محکوم ساخت در این بیانیه می‌خوانیم: «سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه تهاجم ناجوانمردانه به کارگران هپکو اراک و ضرب و جرح و بازداشت آنان را محکوم می‌کند و نسبت به ظلمی که به کارگران می‌رود هشدار می‌دهد و خواهان آزادی فوری و بی‌قید و شرط کارگران هپکو اراک و دیگر کارگران و معلمان زندانی است».

 

کارگران دیگر

۳ شهریور

جمعی از بازنشستگان مترو تهران در اعتراض به تعویق پرداخت ده ماه حق سنواتشان مقابل ساختمان شورای شهر تجمع کرده و خواستار پرداخت مطالبات‌شان شدند.

۴ شهریور

کارگران شهرداری کاشان در اعتراض به پرداخت‌نشدن حقوق عقب‌افتاده خود در مقابل شهرداری تجمع کردند.

۶ شهریور

کارگران کارخانه آلومینیوم کاوه پارس واقع در مسجد سلیمان برای سومین روز در اعتراض به اخراج جمعی از همکاران‌شان دست به اعتصاب زدند.

کارگران شرکت رامپکو و شرکت کیسون قطار شهری اهواز در مقابل استانداری برای مطالبات معوقه خود دست به تجمع اعتراضی زدند. کارگران این دو شرکت در روز سوم شهریور نیز تجمع اعتراضی مشترکی در مقابل استانداری اهواز داشتند.

۱۰ شهریور

کارگران کارخانه کنتورسازی قزوین در اعتراض به عدم دریافت مطالبات مزدی ۲۵ ماهه خود، با تجمع در مقابل ساختمان استانداری قزوین، خواستار رسیدگی به وضعیت خود و باز پس‌گیری این شرکت از بخش خصوصی شدند.

این کارخانه در ماه ‌گذشته نیز به دلیل تعدیل نیرو، شاهد برگزاری تجمع اعتراضی بوده است.

کارگران پیشتر نیز در اعتراض به عدم پرداخت معوقه‌های خود تجمع کرده بودند.

کارگران فاز ۱۲ پارس جنوبی (پالایشگاه نهم) در شهرستان کنگان، در اعتراض به عدم پرداخت مطالبات مزدی سال‌های گذشته از سوی پیمانکار پیشین خود، در محوطه پالایشگاه تجمع کردند.

۱۱ شهریور

۲۶۰ نفر از کارگران کارخانه قند فسا در اعتراض به پرداخت‌نشدن دستمزدهای خرداد، تیر و مرداد ماه در تجمع خود درخواست پرداخت حقوق‌های چند ماه گذشته خود را داشتند.

تجمع کارگران کنتورسازی قزوین در اعتراض به حقوق معوقه ۲۵ ماهه و سنوات‌شان مقابل استانداری قزوین تجمع کردند و خواستار پیگیری مطالبات خود از سوی مسئولان شدند. این کارگران روز دهم شهریور نیز به همراه خانواده‌های خود مقابل استانداری تجمع کرده بودند.

۱۲ شهریور

کارگران شهرداری کوت عبدالله اهواز جهت اعتراض به عدم پرداخت حقوق خود اقدام به تخلیه لجن جلوی شهرداری کردند! این کارگران ۸ ماه است حقوقی دریافت نکرده‌اند.

شماری از کارکنان شاغل در دفاتر سهام عدالت در اعتراض به نامشخص‌بودن وضعیت شغلی و معوقات مزدی خود، در مقابل ساختمان وزارت کار در تهران دست به تجمع زدند.

۱۴ شهریور

کارگران شرکت کنتورسازی شهرستان البرز استان قزوین برای پیگیری مطالبات خود در مقابل دانشگاه بین‌المللی خمینی تجمع کردند.

۱۶ شهریور

کارگران کنتورسازی قزوین به سبب عدم دریافت منظم حقوق خود در دو سال اخیر دست به تجمع و راه‌ پیمایی مقابل فرمانداری این شهر زدند.

۲۰ شهریور

کارگران مناطق ۴ و ۵ و ۶ شهرداری اهواز در اعتراض به پرداخت نشدن ۵ ماه حقوق‌شان دست از کار کشیده و در مقابل شهرداری این شهر تجمع کردند.

۲۱ شهریور

کارگران زحمتکش کنتورسازی، که از سال ۸۷ با پدیده خصوصی‌سازی روبرو شده‌اند، بیش از ۲۰ ماه است که حقوق نه‌گرفته‌اند و در چندمین روز اعتراضات خود مقابل دفتر امام جمعه این شهر تجمع کردند.

کارگرانی که در سال ۸۷ تعدادشان ۹۰۰ نفر بود و امروز به زحمت به ۱۵۰ نفر می رسد و هر سال تعداد آنها کمتر از پیش می‌شود. مدیرعامل و رئیس هیأت مدیره این شرکت به دلیل پرونده اقتصادی در بازداشت موقت هستند.

۲۴ شهریور

کارگران شرکت حمل و نقل جاده‌ای خلیج فارس در اعتراض به اعمال فشار «مدیریت بخش خصوصی شرکت» برای تبدیل وضعیت قرارداد کارگران دائمی به پیمانی دست به تجمع زدند.

۲۵ شهریور

کارگران شهرداری لیک برای به نمایش گذاشتن اعتراض‌شان نسبت به عدم پرداخت ۵ ماه حقوق و حق بیمه و نیمی از عیدی دست به تجمع مقابل فرمانداری شهرستان بهمئی در استان کهگیلویه و بویراحمد زدند.

 

کشاورزان

۱۸ شهریور

با رأی شعبه ۱۰۱ دادگاه کیفری شماره دو شهرستان بروجن در استان چهارمحال بختیاری از میان ۲۸۳ متهم بلداجی ۱۰۳ نفر از کشاورزان بلداجی به سه هزار ضربه شلاق و ۴۰۰ ماه زندان تعزیری محکوم شدند.

کشاورزان به دلیل مخالفت با انتقال غیرقانونی آب تالاب بین‌المللی چغاخور به فولاد سفید دشت ( فولاد اصفهان) به اخلال در نظم و آسایش عمومی و تمرد نسبت به مأموران دولتی متهم شده بودند.

 

فرهنگیان

۱ شهریور

شورای‌‌هماهنگی ‌تشکل‌های‌صنفی ‌فرهنگیان ‌ایران در حمایت از مطالبات پیش‌کسوتان فرهنگی و تجمع ۴ شهریور بیانیه‌ای صادر کرد که در آن می‌خوانیم: «شورای‌‌هماهنگی ‌تشکل‌های‌ صنفی‌ فرهنگیان ‌ایران از تمام فرهنگیان می‌خواهد از خواسته‌های صنفی پیش‌کسوتان حمایت نموده و در تجمع بازنشستگان مقابل وزارت کار رفاه و امور اجتماعی شرکت فعال داشته باشند.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران تمام قد از حقوق و مطالبات صنفی فرهنگیان بازنشسته و شاغل و دانش آموزان دفاع می‌کند و پیگیری امور صنفی مجموعه آموزش پرورش را وظیفه خود می‌داند».

۳ شهریور

انجمن صنفی فرهنگیان شاغل و بازنشستۀ کرمانشاه حمایت خود را از معلم متعهد و فعال صنفی «اسکندر لطفی» اعلام نمود.

جمعی از نیروهای قراردادی آموزش و پرورش، نسبت به عدم رسیدگی به مطالبات‌شان در مقابل ساختمان مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.

۷ شهریور

انجمن صنفی معلمان کردستان «سقز و زیویه» در دفاع از اسکندر لطفی  و اعتراض به حکم صادره علیه یاسر امینی آذر  بیانیه ای داد که در آن آمده است: «

با اینکه بارها تشکل‌های صنفی و در رأس آنها شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران اعلام کرده‌اند که خواسته‌ها و روش‌های مطالبه‌گری ما صنفی و منطبق بر مواد مصرح در قانون اساسی و حقوق شهروندی است، اما متاسفانه باز شاهد برخوردها و صدور این احکام هدفمند و به دور از ضابطه و عقلانیت بوده که با روح جامعه مدنی و دموکراتیک در تضاد است».

۱۰ شهریور

جمعی از معلمان حق‌التدریس غیرمستمر سال ۹۳ و خرید خدمات آموزشی سال ۹۳ در مقابل مجلس تجمع کردند و خواهان تبدیل وضعیت، استخدامی و بهبود وضعیت معیشت خود شدند.

۲۵ شهریور

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران به مناسبت آغاز سال تحصیلی اطلاعیه‌ای منتشر کرده است که در آن می‌خوانیم «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران خواهان آزادی بی قید و شرط تمام معلمان زندانی است و نسبت به عواقب پرونده‌سازی علیه فعالان صنفی هشدار جدی می‌دهد. نهادهای امنیتی باید بدانند که تهدید و زندان و ارعاب و پرونده‌سازی برای کُنش‌گران صنفی راه خاموش‌کردن مطالبه‌گری نیست، چرا که پرونده‌های محدود معلمان صنفی و زندان افکندن چند تن از بهترین معلمان تلاشگر در سال‌های۹۳ و ۹۴، اینک به بالغ‌ بر پنجاه پرونده مختومه و باز رسیده است. … صدور حکم زندان و شلاق برای فعالان صنفی، که یادآور احکام قرون ‌وسطایی است، نشان از اوج این سرکوب‌هاست. ما با صدای رسا می‌گوئیم اگر مطالبه حق در راستای کرامت انسانی و بهبود معیشت همگان جرم است و اگر مطالبه عدالت آموزشی و دفاع از حقوق کودکان محروم، جرم است، شما می‌توانید برای ما پرونده‌سازی و علیه ما کیفرخواست صادر کنید، ما را اخراج نمائید به بند به‌کشید و تبعیدمان کنید؛ اما به‌دانید ما لحظه‌ای از مطالبه گری و عدالت‌خواهی دست نه‌خواهیم کشید».

۲۶ شهریور

«محمدعلی زحمتکش»، معلم و فعال صنفی، امروز از زندان عادل‌آباد شیراز آزاد شد.

 

هفت تپه

۱۴ شهریور

کارگران رسمی شرکت نیشکر هفت تپه، که تعداد آنان بیشتر از ۴۰۰ نفر بود، به علت عدم پرداخت دستمزد تیر ماه دست از کار کشیدند و مقابل ساختمان مدیریت این مجتمع برای وصول مطالبات صنفی خود تجمع اعتراضی برگزار کردند.

۱۵ شهریور

تعداد زیادی از کارگران رسمی شرکت نیشکر هفت تپه به دلیل پرداخت‌نشدن حقوق تیرماه، امضاء نکردن احکام شغلی و پرداخت‌نشدن دوماه دیرکرد مابه‌التفاوت معوق مشاغل‌بندی مطابق آخرین حقوق در مقابل حسابداری شرکت دست به تجمع اعتراضی زدند

۱۶ شهریور

پیام «اسماعیل بخشی» از زندان بعد از رفتن به دادگاه و ابلاغ حکم

«می‌رنجم تا تو نرنجی

شادم ازین رنج

می‌خندم در این رنج بر این رنج

رقصان رنجت را به دوش می‌کشم

تا تو نرنجی

تا تو بخندی...»

۱۷ شهریور

اعتصاب کارگران رسمی هفت‌تپه به دلیل عدم دریافت دستمزد تیرماه همچنان ادامه‌ دارد.

خواست کارگران عبارت است از: ۱ - اخراج و منحل‌کردن  تشکل وابسته و رشوه‌گیر شورای اسلامی کار. ۲- بیرون‌انداختن و اخراج بخش فاسد خصوصی و مدیران نالایق از جمله مدیران مالی و اداری که دارای حقوق‌های نجومی هستند (در ضمن این افراد بازنشسته هستند).

۳۱ شهریور

«اسدبیگی» درپی انتقام از کارگران اقدام به اخراج ۲۰ کارگر هفت تپه کرد. اسامی کارگران اخراج شده عبارتند از:

«محمد خنیفر»، فرزند قاسم؛ «محمد خنیفر»، فرزند حمید؛ «رضا پور چنانی»؛ «صاحب ظهیری»؛ «محمود سعدی»؛ «عادل عبدلخانی»؛ «محمد عبدلخانی»؛ «سمیر احمدی»؛ «حمزه آل کثیر»؛ «ایمان اخضری»؛ «کریم میاحی»؛ «فاضل چعبی‌زاده»؛ «اشکان گودرزی»؛ «مسعود لویمی» و ۶ نفر دیگر. سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه این عمل غیرانسانی را محکوم کرده و خواهان بازگشت به کار این کارگران شریف و زحمت‌کش شده است.

 

بازنشستگان

۱ شهریور

شانزده تشکل مستقل بازنشستگان، فرهنگیان و فعالان صنفی سراسر کشور با صدور بیانیه مشترکی از فراخوان برای تجمع «۴ شهریور ۹۸» حمایت، و شرکت خود را در آن اعلام کردند.

شورای‌‌ هماهنگی ‌تشکل‌های‌ صنفی ‌فرهنگیان ایران با صدور بیانیه‌ای حضور فعالانه خود را در تجمع «۴ شهریور ۹۸» اعلام نمود. در این بیانیه آمده است: «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران تمام قد از حقوق و مطالبات صنفی فرهنگیان بازنشسته و شاغل و دانش‌آموزان دفاع می کند و پیگیری امور صنفی مجموعه آموزش پرورش را وظیفه خود می‌داند».

حمایت سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه از فراخوان تجمع «گروه اتحاد بازنشستگان» در ۴ شهریور ۹۸.

در اعلام حمایت سندیکا آمده است: «ما از فراخوان بازنشستگان حمایت می‌کنیم زیرا حمایت از زندگی کارگران، زحمتکشان و تمام مزدبگیران جامعه است. ما هم به مانند هم سرنوشتان خود، مخالف خصوصی‌سازی هستیم، مخالف کالایی‌کردن آموزش و تحصیل هستیم. مخالف کالایی کردن خدمات درمانی و خدمات اجتماعی و... هستیم».

۳ شهریور

در بیانیه صادره شده از طرف کانون صنفی معلمان ایران (تهران) در حمایت از مطالبات بازنشستگان آمده است: «کانون صنفی معلمان ایران (تهران) چون گذشته با حمایت از خواسته‌های بازنشستگان، در احقاق حقوق از دست رفته پیش‌کسوتان عرصه‌های کار، تمام همت خود را بکار خواهد بست».

۴ شهریور

طبق فراخوانی که بازنشستگان در اعتراض به نادیده گرفتن خواست‌هایشان داده بودند و ۳۴ گروه از سراسر ایران با امضا خود از این تجمع حمایت خود را اعلام کردند؛ بیش از پانصد نفر صدای حق‌خواهی خود را سر داده و در تجمع شرکت کردند.

تجمع اعتراضی بازنشستگان در اعتراض به وضعیت سخت معیشت و شرایط اسفبار گرانی و تورم روز افزون در کشور مقابل وزارت کار تهران برگزار شد.

تجمع کنندگان با فریاد «تا حق خود نه‌گیریم از پا نمی‌نشینیم» صدای اعتراض خود را بلند کردند.

بازنشستگان خشمگین با شعارهای «مسئول بی‌کفایت استعفا، استعفا!»؛ «معیشت، منزلت، سلامت حق مسلم ماست!»؛ «نیاز ما این زمان معیشت است و درمان!»؛ «معلم، کارگر، زندانی سیاسی آزاد باید گردد!»؛ «حقوق‌های نجومی فلاکت عمومی!»، خشم خود را فریاد زدند.

۱۸ شهریور

فراخوان تجمع بازنشستگان شهر رشت در ۲۵ شهریور ساعت ۱۰ صبح مقابل استانداری رشت.

شهریور نیز تمام شد اما مبارزه تا رسیدن به پیروزی ادامه خواهد داشت. اخبار را با وامی از فریبرز رئیس دانا به پایان می‌بریم. «

«اینبار این مشت آهنین است و طبقه‌ کارگر است که از ذهن هوشیار آزادی‌خواهان و روشن‌اندیشان برخوردار می‌شود. اینبار این توفنده می‌خواهد ثروت‌های به یغمارفته، دسترنج‌های بالا کشیده، رانت‌ها و امتیازهای ستمگرانه و سوءاستفاده‌های مبتنی بر قدرت و ایدئولوژی حاکم را به نفع مردم پس بگیرد. اینبار چالش‌گران حقوق اجتماعی با امپریالیسم و تدبیرهای آن آشناترند و راز بقای قدرت از راه سازش پشت‌پرده را همان قدر می‌شناسند که راز فقر ماندگار توده‌ها».چاره رنجبران وحدت و تشکیلات است

 

***

نامه‌‌ی چهار نفره از بند نسوان زندان اوین

«مرضیه امیری»، «ندا ناجی»، «ساناز الله‌یاری» و «عسل محمدی» در نامه‌ای از زندان اوین خطاب به فعالان و جامعه مدنی نوشتند: «هرچند تاکنون جز بی‌عدالتی نصیب‌مان نشده، هرچند در بازداشت‌های «موقت» طولانی به سر می‌بریم، هرچند احتمال اجرای احکام ناعادلانه و سنگین از جان و روانمان می‌کاهد، اما شوق به زندگی، میل به آزادی، و شعف دوباره‌زیستن در کنار عزیزان‌مان امیدبخش لحظه‌های ماست».

متن کامل نامه:

«تأمین نان، امروز به بزرگ‌ترین دغدغه‌ی مزدبگیران بدل شده است. تعمیق انبان مفسدان اقتصادی، اختلاس‌گران و طراران اقتصادی از یک سو و تحریم‌های ضدانسانی زورمندانِ اقتصاد جهانی از سوی دیگر سفره‌ی زحمتکشان را بیش از پیش کوچک کرده است. فرودستان جامعه در جدالی نابرابر برای کسب و حفظ کار و همچنین برای دریافت دستمزد معوق، سعی می‌کنند از اندک‌داشته‌هایشان در برابر صاحبان قدرت و ثروت، محافظت کنند. اعتراضات کارگران هفت‌تپه نمونه‌ای از این جدال بود که بر پایه‌ی مطالبات به‌حق کارگران شکل گرفت؛ اعتراضاتی که پژواک خواسته‌های صنفی جامعه و گریز از درد بود. آنها نسبت به وضعیتی معترض بودند که با شدت و ضعف متفاوت، زندگی تمامی مزدبگیران ازجمله ما را به بن‌بست اقتصادی کشانده. ما نیز به‌عنوان بخشی از جامعه که متأثر از این شرایط اقتصادی بودیم خواسته‌های به حق کارگران را خواسته‌های خود می‌دانستیم و از آنها حمایت کردیم. اما برخوردی که نیروهای امنیتی با بهانه‌ی ضد «امنیت ملی»‌بودن اعتراضات کارگران، با کارگران و با حامیان کارگران کرد، شدیدتر از حد سابق بود. برخوردی که منجر شد به بازداشت‌های طولانی‌مدت (به عنوان مثال از بازداشت موقت ساناز اللهیاری و امیرحسین محمدی‌فر بیش از هشت ماه می‌گذرد)، تحمل سلول‌های انفرادی حتی بعد از انجام مراحل بازجویی، انتقال خواهران‌مان، عاطفه رنگریز و سپیده قُلیان، به زندان قرچک (به‌ عنوان تنبیه بیشتر یا تبعید)، تعیین وثیقه‌های سنگین دو میلیاردی و اجرایی نکردن آن و دست آخر صدور احکام سنگین.

شعبه‌ی ۲۸ دادگاه انقلاب در یک روند کاملاً ناعادلانه بدون کوچک‌ترین توجهی به دفاعیات ما و وکلایمان، صرفاً با تکیه بر توصیه‌های ضابطین پرونده، احکام سنگین و کم‌سابقه از ده سال و نیم تا هجده سال صادر کرد و در این میان، ندا ناجی، دیگر بازداشتی روز کارگر، منتظر برگزاری دادگاه است و در بلاتکلیفی به سر می‌برد.

زندانی‌شدنمان و این احکام، در یک لحظه هر آن چیزی را در آستانه‌ی فروپاشی قرار داد که برای به دست آوردنش به درازای عمرمان تلاش کرده بودیم؛ عشق‌هایی که به فراق انجامید، تحصیلاتی که ناتمام ماند و سرپناه‌ها و شغل‌هایی که از دست رفت، جسم‌هایی که تحلیل رفت... و بعد رد اشک مادران منتظر عدالت، همراه لحظه‌هایمان شد.

اما آنچه این رنج را دو چندان می‌کند، دیدن تبعیض عریانی است که در مواجهه با برخی مفسدان اقتصادی و رانت‌خواران در نسبت با پرونده‌ی فعالان اجتماعی، کارگری و روزنامه‌نگاران در پیش گرفته شده است؛ تبعیضی که فرد را چنان ناامید از برقراری عدالت می‌سازد که در مقابل عدالت‌خانه ناگزیر به قمار با جان خود می‌شود.

هرچند تاکنون جز بی‌عدالتی نصیب‌مان نشده، هرچند در بازداشت‌های «موقت» طولانی به سر می‌بریم، هرچند احتمال اجرای احکام ناعادلانه و سنگین از جان و روانمان می‌کاهد، اما شوق به زندگی، میل به آزادی، و شعف دوباره زیستن در کنار عزیزانمان امیدبخش لحظه‌های ماست؛ چونان خواهران و برادران برابری‌طلب‌مان که سال‌ها، روزهای تاریک حبس را با همین امید سپری کرده و می‌کنند.

صدای دادخواهی شما از قوه قضاییه، واکنش‌های بسیاری را برانگیخت، ازجمله واکنش رئیس این قوه مبنی بر رسیدگی منصفانه به احکام صادره از شعبه‌ی ۲۸. صدای حق‌خواهی‌تان روزنه‌ای از امید را نه فقط در دل ما بلکه برای تمام کسانی گشود که به ناحق دربندند. تسکین ما، تداوم صدایی است که به دادخواهی از بطن جامعه برخاسته و امیدواریم که شنیدن این صدا از سوی متولیان قضایی منجر به اجرای عدالت انسانی شود..

دلگرمیمان به صداقت تلاش‌های شما برای آزادی بی‌قید و شرط‌مان.

شهریور ۹۸ زندان اوین

ساناز اللهیاری، عسل محمدی، مرضیه امیری، قهفرخی

***

برگی در تاریخ

یادی از رفیق دکتر تقی ارانی

امروز ١٣ شهریور برابر با ٥ سپتامبر زادروز رفیق دكتر تقی ارانی است. وی در سال ١٢٨٣ (١٩٠٣ میلادی) در تبریز متولد شد. او در سال ۱۳۰۱ برای ادامه تحصیل به آلمان سفر کرد و پس از ٦ سال تحصیل در رشته‌ فیزیک و شیمی به مقام دکتری نائل آمد. در ۱۳۰۹ در دانشگاه برلین به استادی علم بدیع در اشعار فارسی و عربی و ترکی اشتغال داشت. در همین سال به میهن بازگشت و تا سال ۱۳۱۵ به امر تدریس در وزارت جنگ و وزارت صناعت مشغول بو. دكتر تفی ارانی مجله دنیا را در سال ١٣١٢ منتشر كرد و این مجله وزین، كه زبان ماركسیست – لنینیست‌های ایران بود، در سال ١٣١٤ توسط استبداد رضاخانی تعطیل شد.

بازگشت رفیق دكتر تقی ارانی به ایران در سال ۱۳۰۸ همراه بود با رشد تمایلات نازیستی در ایران و آلمان. وی در نخستین شمارۀ مجله دنیا حملات شدیدی را علیه ایدئولوژی ‌نازیسم و فاشیسم آغاز نمود.

در این خصوص چنین می‌خوانیم :

«بر اثر شیوع فاشیسم، که می‌خواهد دیکتاتوری را دوباره جایگزین دموکراسی نماید، اخیراً حکومت هیتلر به دنبال حکومت موسولینی در اروپا شکل گرفت. متأسفانه عده‌ای از منورالفکر‌های وطنی نیز می‌کوشند تودۀ ملّت ایران را جلب فاشیسم کنند».

دكتر ارانی در یكی دیگر از مقالات خود درباره صلح و آزادی و مبارزه علیه فاشیسم چنین نوشت :

«صلح و آزادی شعار مشترک تمام جوانان ترقی‌خواه جهان است. زندگی به شما می‌آموزد که باید چگونه به‌دستش آورد».

«تا زن استقلال اقتصادی نداشته باشد، آزاد نخواهد شد».

«فاشیسم آخرین اسلحه‌ حفظ منافعِ طبقاتی است».

رفیق ارانی ماركسیست - لنینیست برجسته و یكی از آموزگاران بزرگ كارگران و زحمتكشان ایران بود. شخصیت سیاسی و تاریخی وی در دو عرصه ملی و بین‌المللی شكل گرفت. وی در عرصه ملی از سنن انقلابی «ستارخان«، «حیدرخان»، «پسیان»، «خیابانی»، مجاهدان و شهیدان مشروطه‌خواه و آزادی‌خواهان انقلاب مشروطه تأثیر گرفته بود، رشد كرد و در عرصه بین‌المللی در جبهه جهانی پرولتاریائی از انقلاب كبیر اكتبر شوروی، انترناسیونال سوم (كمینترن) و نبرد علیه فاشیسم و ساختمان عظیم سوسیالیسم تحت رهبری رفیق استالین الهام می‌گرفت و به این جبهه طبقاتی پرولتاریائی تعلق داشت .

رفیق ارانی یك میهن‌دوست و انترناسیونالیست واقعی بود.

درمورد شهادت این مرد جوان و پرشور اما بزرگ و دانشمند و نابغه ایران جعفر پیشه‌وری كه (او نیز در آن ایام در زندان‌های رضاخان حبس بود) دو سال پس از مرگ ارانی در ۱۴ بهمن ۱۳۱۸، در «نشریۀ آژیر» در این مورد چنین نوشت:

«دکتر ارانی را به سلولی برده بودند که چندی پیش یک مریض تیفوسی در آن منزل داشت. سپس در چهل درجه تب، آمپول «کنین» برایش تزریق نموده و کارش را یکسره کرده بودند. همه می‌دانستند که او را عمداً و طبق نقشه به قتل رسانده‌اند و خواسته‌اند بدین وسیله آزادی‌خواهان ایران را بی‌رهبر بگذارند. اسماعیل شفیعی زارزار می‌گریست؛ فرخی یزدی در گوشه‌ای صورتش را با دو دست پوشانده بود؛ شعبان رمضانی (جوان کفاش بابلی) فریاد می‌کشید که ما انتقام خون ارانی را می‌گیریم. همان شب، هر ۵-۶ نفر در یک اتاق جمع شدیم. در این مجالس شرح حال دکتر ارانی و مبارزاتش، و مقام والای علمی و ایدئولوژیک او به تفصیل بیان گردید. در پایان همه پیمان می‌بستند که راه ارانی را ادامه دهند».

قتل دكتر تقی ارانی لكه ننگی در تاریخ ٥٠ ساله خیانت و جنایت خاندان پهلوی است .

فرخنده باد سالروز تولد دكتر تقی ارانی !

زنده باد سوسیالیسم، این پرچم رهایی بشریت !

***

رفیق عثمان درگذشت

به یاد رفیق عثمان

خبر غم‌انگیز درگذشت رفیق عثمان خبر دردناکی برای همه ما محسوب می‌شد.

رفیق عثمان، عضو حزب کار ترکیه بود. وی یک فعال و رهبر بود که برای تحقق وظایف بزرگی از جمله سازماندهی طبقه کارگر و خلقهای ترکیه اقدام می‌کرد.

از همان آغاز تأسیس کنفرانس احزاب و سازمان‌های مارکسیست - لنینیست ما می‌توانستیم روی مساعدت‌های برجسته بین‌المللی وی که به منزله نماینده حزب‌اش تلاش‌هایش را برای تقویت وحدت کمونیست‌ها در ابعاد بین‌المللی به کار می‌برد، حساب کنیم

عثمان رفیقی با روحیه همبستگی برادرانه بود. وی در اندیشه و عمل خود به وحدت کیفی یک انقلابی پرولتری سرسخت و وفادار تحقق می‌بخشید. وی وظایفش را با مسرت انجام می‌داد و این شور و شوق برای سازماندهی انقلاب را به دیگران نیز منتقل می‌کرد. ما احزاب و سازمان‌های برادر در کنفرانس بین‌المللی همدردی و همبستگی خویش را با رهبران و اعضاء حزب کار ترکیه اعلام می‌داریم. ما همین احساس را نسبت به خانواده، همسر و فرزندان وی داریم.

ما از نمونه رفیق عثمان سرمشق گرفته‌ایم و از خودگذشتگی وی تا توانائی‌ها و نیروی عملی و شور و شوق‌اش را در نبرد برای انقلاب بین‌المللی بگذارد و به امر کمونیسم خدمت کند، قدردانی می‌نمائیم.

 

ژوئیه 2019

کمیته همبستگی کنفرانس بین‌المللی احزاب و سازمان‌های مارکسیست - لنینیست.

 

***

«شما به ما خیانت می‌كنید!»

گرتا تونبرگ در اجلاس اقلیمی سازمان ملل

سخنان خشم‌آلود نوجوان فعال محیط‌زیست، «گرتا تونبرگ» در اجلاس سازمان ملل متحد:

«ما فقط هشت سال و نیم وقت داریم. شما به ما خیانت می‌کنید! چطور جرئت می‌کنید!»

 

«گرتا تونبرگ» نوجوان سوئدی که برای مبارزه با تغییرات اقلیمی فعالیت می‌کند، در سخنانی پرحرارت در برابر رهبران جهان در سازمان ملل، آنها را به ناکامی در این زمینه متهم کرده است. او در اجلاس تغییرات اقلیمی سازمان ملل در نیویورک گفت: «شما با کلمات توخالی مرا از رویاهایم و کودکی‌ام محروم کرده‌اید. تازه من جزو خوش‌شانس‌ها هستم». حدود ۶۰ رهبر جهان در این اجلاس یک روزه، که «آنتونیو گوترش»، دبیر کل سازمان ملل متحد ترتیب داده بود، شرکت کرده‌اند.

«گرتا تونبرگ» گفت: «هیچ چیز سر جایش نیست. من نباید اینجا باشم. من باید آن طرف اقیانوس الان در مدرسه باشم. در مقابل شما به ما جوان‌ها چشم امید دوخته‌اید! چطور رویتان می‌شود؟». او که ۱۶ سال دارد و با قایق از اقیانوس عبور کرده تا در این اجلاس شرکت کند، رهبران جهان را ترغیب کرد، فوراً اقدام کنند و گفت: «ما شما را زیر نظر خواهیم داشت». او اضافه کرد: «مردم دارند جان‌شان را از دست می‌دهند. اکوسیستم‌ها یکجا در حال فروپاشی هستند. انقراض انبوه (گونه‌های زیستی) شروع شده و شما فقط می‌توانید از پول و رشد بی‌وقفه اقتصادی حرف بزنید. چطور رویتان می‌شود؟». «برای بیش از ۳۰ سال حرف علم در این باره هیچ ابهامی نداشته. چطور جرأت می‌کنید به این موضوع پشت کنید، به اینجا بیائید تا بگوئید به اندازه کافی تلاش می‌کنید، در حالی که هنوز هیچ اثری از سیاست‌ها و راه حل‌های لازم به چشم نمی‌خورد».

«شما می‌گوئید صدای ما را می‌شنوید و از عجالت موضوع خبر دارید. اما صرف‌نظر از اندوه و خشمی که دچارش هستم، نمی‌خواهم این موضوع را باور کنم، چون اگر واقعاً اوضاع را درک می‌کنید و باز هم در اقدام‌کردن (برای حل این مشکل) ناکام می‌مانید، در آن صورت باید آدم‌های پلیدی باشید و من نمی‌خواهم این موضوع را باور کنم».

***

احساسات و سخنان این دختر نوجوان قابل فهم و درك است، اگرچه او هنوز به درجه‌ای از آگاهی و پختگی نرسیده است تا بطور مستقیم نظام سرمایه‌داری امپریالیستی را به زیر پرسش بَرد و هنوز به دل‌رحمی رهبران سرمایه‌داری و محیط‌زیست امیدوارم است، تا شاید فرجی صورت گیرد. اما تا همینجا كه میلیون‌ها نوجوان در مورد ویرانی محیط‌زیست احساس نگرانی می‌كنند و به میدان آمده‌اند، امر مثبتی است و افشاگر ماهیت ویران‌گرانه سرمایه‌داری است كه هدفی جز سودای كسب حداكثر سود و لگدمال‌كردن امید و رویاهای جوانان در سر ندارد و در سرشت‌اش جنگ و تباهی محیط‌زیست نهفته است .باید در این اعتراضات شرکت کرد و به آن جهت داد.

راه نجات بشریت از این مخمصه جهانی و حفظ صلح و سلامت محیط‌زیست سرنگونی نظام بورژوازی و استقرار سوسیالیسم است و جز این نیست.

وان قایل فهم ودرك است ،اگر چه اوهنوز به درجه اَی از آگاهی و پختگی نرسیده است تا بطور مستقیم نظام سرمایه داری امپریالیستی را به زیر پرسش برد و هنوز به دلرحمی رهبران سرمایه داری و محیط زیست امیدوارم است تا شاید فرجی صورت گیرد اما تا همینجا كه میلیونها نوجوان درمورد ویرانی محیط زیست احساس نگرانی میكنند و به میدان آمده اند ،امر مثبتی می باشد و افشاگر ماهیت ویرانگرانه سرمایه داری است كه هدفی جز سودای كسب حد اكثر سود و لگدمال كردن امید و رویاهای جوانان درسر ندارد و درسرشتش جنگ وتباهی محیط زیست نهفته است .

راه نجات بشریت ازاین مخمصه جهانی و حفظ صلح و سلامت محیط زیست سرنگونی نظام بورژوازی و استقرار سوسیالیسم است و جز این نیست .

https://t.me/totoufan
كانال رسمی تلگرام وابسته به حزب كار ایران - توفان

 

برگی در تاریخ

به مناسبت هشتادمین سالگرد جنگ جهانی دوم و پیروزی بر ارتش نازیسم آلمان

در هشتاد سال پیش با تجاوز آلمان نازی به لهستان در اول ۱۹۳۹ جنگ جهانی دوم رسماً آغاز شد که به مدت ۶ سال به طول انجامید و با جان‌باختن بیش از ۶۰ میلیون نفر و با شکست امپریالیسم آلمان به پایان رسید. در این جنگ بیش از ۵ میلیون شهروند لهستانی، تقریباً یک پنجم جمعیت این کشور در طول جنگ جان‌باختند. حدوداً ۲۷ میلیون از مردم اتحاد جماهیر سوسیالیستی شوروی در این جنگ کشته شدند. جنگ جهانی دوم در واقع در سال ۱۹۳۱ اشغال منچوری توسط امپریالیسم ژاپن و اشغال اتیوپی توسط امپریالیسم ایتالیا در سال ۱۹۳۵ و حمایت ایتالیا از ژنرال فرانکو در جنگ داخلی اسپانیا در سال‌های ۱۹۳۵ و ۱۹۳۶ آغاز شده بود. هیتلر و مأمورین نازی نیز یک جنگ صلیبی تمام عیاری را علیه اتحاد جماهیر شوروی آغاز نمودند. اتحاد شوروی سوسیالیستی تحت رهبری استالین با تحلیل دقیق و خردمندانه از اوضاع جهان و بررسی نیت جنگ‌طلبانه امپریالیسم آلمان و جهت سازماندهی و آماده‌کردن قوای خود در مقابل تهاجم ارتش نازی «پیمان عدم تجاوز» و نه «پیمان صلح» با آلمان را در ۲۳ اوت سال ۱۹۳۹ منعقد کرد. اما دو سال بعد آلمان در ژوئن ۱۹۴۱، بدون اعلام قبلی با حمله وحشیانه به شوروی عملاً پیمان عدم تجاوز را نقض نمود و با شوروی وارد جنگ شد.

این جنگ که شش سال به طول انجامید، سرانجام با پیروزی ارتش سرخ بر نازیسم و ارتش هیتلری به پایان رسید. پیروزی ارتش سرخ بر ارتش هیتلری تنها یک پیروزی برای خلق‌های شوروی نبود، آثار این پیروزی عظیم تاریخی در کشورهای جهان و در اروپا هم با نفوذ احزاب کمونیست در میان مردم پدیدار گردید. در سال ۱۹۴۶ نزدیک به ۲۸٪ به حزب کمونیست فرانسه رأی دادند. شمار اعضای حزب کمونیست بلژیک به ۱۰۳ هزار نفر افزایش یافت و طبقهٔ کارگر کشورهایی مانند ایتالیا، فرانسه، بلژیک، هلند و دانمارک غیره توانستند دستاوردهای اجتماعی بزرگی را کسب نمایند. با پیروزی ارتش سرخ بر آلمان هیتلری جنبش‌های رهایی‌بخش ملی نیز رشد چشم‌گیری یافتند و یکی پس از دیگری بر استعمارگران پیروز شدند.

نویسنده آمریکایی، «ارنست همینگوی» پس از پیروزی اتحاد شوروی بر آلمان هیتلری چه زیبا نوشت: «هر انسانی که آزادی را دوست دارد، بیش از طول عمرش به ارتش سرخ و شوروی سپاسگزاری بدهکار است»

***

اخراج امینه کاکاباوه از «حزب چپ سوئد» اقدامی صحیح علیه اسلام‌هراسی و راسیسم

«حزب چپ» سوئد، که حزبی رفرمیستی و متمایل به حزب سوسیال دمکرات سوئد است، اخیراً در یک کنفرانس مطبوعاتی «امینه کاکاباوه» عضو کردتبار خود را رسماً اخراج کرده است. «امینه کاکاباوه» که عضو پارلمان سوئد نیز هست و قبلاً عضو «کومله و حزب کمونیست ایران» بوده، سرانجام به خاطر تشدید تضادهای درونی و به دلیل عدم رعایت موازین حزبی و رویکردهای اسلام‌ستیزانه و دامن‌زدن به اسلام‌هراسی از حزب چپ اخراج شده است.

«خانم امینه کاکاباوه سال‌هاست پرچم «فمینیستی» مبارزه با «فرهنگ ناموس‌پرستی و خشونت‌های زن‌ستیزانه» را برافراشته و به اسلام‌هراسی و خارجی‌ستیزی دامن زده است. وی با راست‌ترین نیروهای ارتجاعی و احزاب امپریالیستی همسنگراست و از حمایت این محافل راسیستی حامی تروریسم دولتی غرب برخوردار می‌باشد. «کاکاباوه» در سال ۲۰۱۶ ویدئویی جعلی در صفحه فیسبوک خود منتشر کرد که ساخته راست‌گرایان افراطی ضد مسلمان بود. وی بارها مدعی شده است که در حومه شهرهای سوئد «خلافت اسلامی» شکل گرفته و به دولت و مردم سوئد هشدار داده است که مراقب نفوذ مسلمانان حاشیه‌نشین باشند و اینها خطر جدی برای «امنیت و دمکراسی» سوئد هستند. منبع این فیلم نفرت‌انگیزحزب نئوفاشیست اروپای شمالی بود که بطور گسترده‌ای در عرصه مجازی پخش و تبلیغ گردید. پیام این فیلم، اسلام‌هراسی و آفریقایی‌هراسی و انگشت اتهام به سوی مردان سومالیایی به عنوان شهروندان «زن ستیز» بود که آهنگ آن دارند با تغییر قانون اساسی سوئد یک دولت بنیادگرای اسلامی را در سوئد بنا نهند. نصب لینک این فیلم خارجی‌ستیز در صفحه فیسبوک «امینه کاکاباوه» با افشاگری شدید نشریه ضدراسیستی «اکس پو» روبرو گشت و مورد انتقاد دبیر اول این حزب قرارگرفت. «امینه کاکاباوه» ضمن انتقاد از خود مبنی بر اینکه نمی‌دانسته منبع این فیلم حزب نئوفاشیست اروپای شمالی است، اما در عین حال بیان داشت که «با مضمون فیلم مخالفتی ندارد».»

اخراج چنین عنصری از «حزب چپ» حداقل در کادر مبارزه ضد راسیستی و ضد فاشسیستی اقدامی صحیح و به نفع مبارزه دمکراتیک و ترقی خواهانه است:

یکم اینکه ما کمونیست‌ها اصولاً علیه تمام اشکال ستم‌گرانه و زن‌ستیزانه و فرهنگ ناموس‌پرستی چه در شکل اسلامی یا مسیحی پیکار می‌کنیم. پدیده حاشیه‌نشینی و در انزوا قرارگرفتن مهاجرین و پناهندگان نتیجه طبیعی دیکتاتوری سرمایه است و نه اعمال دیکتاتوری مردان بر زنان. «امینه کاکاباوه»، نماینده پارلمان و عضو «حزب چپ» در ۲۲ ژوئن ۲۰۱۶ در روزنامه عصر سوئد، «اکسپرسن» نوشت: «درمناطق حاشیه‌نشین سوئد، دیکتاتوری مردهای مسلمان، فرهنگ ناموس‌پرستی، سلطه مردها و اختناق مذهبی در حال رشد است».

وی آژیر خطر را به صدا درآورده و تلاش کرده است افکار عمومی را به سوی مبارزه علیه مردان مسلمان به عنوان یک پدیده جدی و تعیین‌کننده‌ترین معضل حاشیه‌نشینی سوق دهد. چنین نگاهی به مسئله حاشیه‌نشینی، انحراف از مبارزه طبقاتی است و این امر موجب شکاف و انشقاق در صفوف زنان و مردان در پیکار مشترک‌شان برعلیه دیکتاتوری سرمایه‌داری انحصاری نئولیبرالیسم به عنوان عامل اصلی بروز فقر و خشونت و بیکاری، راسیسم، خارجی‌ستیزی و اسلام‌هراسی می‌گردد. «کاکاباوه» در باتلاق مسائل فرعی در مناطق حاشین‌نشین فرو رفته و همه مردان مسلمان را به یک چوب زده و به اسلام هراسی دامن زده است.

دوم اینکه «امینه کاکاباوه» به دکترین «جنگ تمدن‌های» پرفسور ساموئل هانتینگتون گرایش دارد و از نظرات ارتجاعی او الهام می‌گیرد. طبق تحلیل «ساموئل هانتینگتون» «اسلام دارای «مرزهای خونینی است» و برای اثبات این نظر خود مدعی است که «حکومت‌های اسلامی در دو سوم از ۶۲ نزاع منطقه‌ای شریک‌اند و مسبب این نابسامانی‌های امروزی‌اند. هانتینگتون از همین منظر نزاعی را که در خاورمیانه درگرفته است، به اسلام و مسلمان‌ها نسبت می‌دهد. با الهام از این نظریه ارتجاعی و نژادپرستانه است که جنگ تجاوزکارانه علیه افغانستان و سایر ممالک اسلامی در خاورمیانه توسط هواداران چنین اندیشه استعماری در قالب «اسلام هراسی و سکولاریسم» و «ممانعت از توحش و بربریت» مورد حمایت قرار گرفته است. «امینه کاکاباوه» از «حزب کمونیست کارگری منصور حکمت»، که یک حزب مدافع امپریالیسم و صهیونیسم اسرائیل است، الهام می‌گیرد و همان نظرات ارتجاعی و صهیونیستی را اشائه می‌دهد. حزب کمونیست کارگری به رهبری منصور حکمت بی‌شرمانه از تجاوز به افغانستان در قالب فرمول ارتجاعی «سناریوی سیاه و سفید» دفاع نمود. امپریالیسم و صهیونیسم در این دکترین انحرافی، جبهه سناریوی سفید محسوب می‌شوند و اسلام سیاسی و بنیادگرایی، سناریوی سیاه. «امینه کاکاباوه» از این سیاست استعماری در خاورمیانه دفاع می‌کند. وی از مبارزه جنبش مقاومت فلسطین به خاطر رنگ اسلامی علیه اشغالگران صهیونیست اسرائیل حمایت نمی‌کند. وی که این همه از فرهنگ «ناموس‌پرستی» و «مردسالارانه» و حقوق زنان سخن می‌گوید و برایشان دلسوزانی می‌کند، اما در مورد قتل عام زنان غزه و جنایات بیشمار و ضدانسانی صهیونیست‌ها سکوت کرده است. وی از تجاوز امپریالیست‌ها و وحوش داعش به سوریه دفاع می‌کند. «امینه کاکاباوه» مدافع سیاست‌های استعماری و جنگ‌های تجاوزکارانه امپریالیستی علیه «دول یاغی» درمنطقه است. وی از همین منظر موافق تحریم ایران از جمله در عرصه ورزشی است. «کاکاباوه» در آستانه مسابقه دوستانه فوتبال مردان بین ایران و سوئد در مارس ۲۰۱۵ بیانه‌ای صادر کرد و از دولت سوئد طلب نمود که این مسابقه دوستانه را لغو کند. وی همانند اپوزیسیون خودفروخته عراقی در دوران تدارک جنگ امپریالیستی علیه رژیم صدام حسین، خواهان تحریم و سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی توسط امپریالیسم است. «امینه کاکاباوه» از دولت دست نشانده پرو امپریالیستی و پرو صهیونیستی و خودمختار کردستان عراق، که باهمکاری «جرج بوش» و «چِنی» در شمال عراق پدید آمد، حمایت می‌کند. وی بدون تردید از تجاوز احتمالی نظامی آمریکا و اسرائیل به ایران حمایت خواهد کرد. طبق این فمینیست تازه به دوران رسیده، برانداختن چنین رژیم‌هائی اسلامی به هر قیمتی عمل صحیحی است.

سوم اینکه نیروهای انقلابی و کمونیستی در شرایط کنونی وظیفه سنگینی بر دوششان است و باید پیشاپیش پرچم مبارزه علیه فقر و ناعدالتی در مناطق فقیرنشین و حاشیه‌نشین را برافرازند و از زحمتکشان و مردم محروم  قاطعانه و شفاف دفاع نمایند. مارکسیست – لنینیست‌ها باید پرچمدار مبارزه علیه هر نوع ستم و تبعیض علیه زنان باشند و تمام اشکال زن‌ستیزی را به چالش گیرند و خود رأساً ابتکار مبارزه آگاه‌گرانه علیه نیروهای مسلمان افراطی را که اقلیت کوچکی در جامعه هستند، علیه بیکاری، بی‌مسکنی و فقر بطور مشخصاً در دست گیرند.

مبارزه با مذهب باید در کادر مبارزه طبقاتی و تاریخی صورت گیرد و نه با برافراشتن پرچم «اسلام هراسی» و اعلان «جنگ علیه مذهب». چنین سیاستی فقط به سود نیروهای امپریالیستی و نئولیبرال تمام خواهد شد. طبعاً باید در محل کار و زیست برعلیه گرایشات مذهبی و فشار بر زنان مبارزه کرد و همزمان مبارزه علیه راسیسم، فاشیسم و نئولیبرالیسم را در سر لوحه کار خود قرار داد. «امینه کاکاباو» و امثال او، که تمام هم وغم‌شان مبارزه با گرایشات ارتجاع اسلامی و مسئله فرهنگ «ناموس‌پرستی» است، عملاً به ابزار دست احزاب نئوفاشیست، راست سنتی لیبرال و محافظه کار و دمکرات مسیحیی بدل شده‌اند. «امینه کاکاباوه» خود را «چپ و مارکسیست» می‌داند، اما آن چپی نیست که دغدغه‌اش مبارزه علیه دیکتاتوری سرمایه، علیه امپریالیسم و صهیونیسم باشد. او و امثال او به خاطر افق تنگ‌شان و آلودگی به نظریات ساموئل هانگتینتون رسالتی جز دامن‌زدن به «اسلام هراسی» و راسیسم و بدل‌شدن به ابزار دست نئوفاشیست‌ها ندارند.

***

یاد رفیق «توخی» گرامی باد!

رفیق «توخی» در اثر سکته مغزی و پس از چند روز بستری‌شدن در ۲۸ ماه اوت درگذشت و یاران خود را تنها گذاشت. فقدان این رفیق بر جنبش انقلابی و کمونیستی افغانستان سنگینی می‌کند.

حزب ما از دوره فعالیت «سازمان مارکسیستی - لنینیستی توفان» این رفیق را می‌شناخت. نشریه توفان آن دوره به افغانستان ارسال می‌شد و در دسترس مبارزان افغانستانی قرار می‌گرفت. رفیق «توخی» با نظرات ضدرویزیونیستی رفقا «احمد قاسمی» و «غلامحسین فروتن» و مبارزان آنان بر علیه رژیم دست نشانده شاه آشنائی فراوان داشت و از آنها دفاع می‌نمود. رفیق «توخی» همواره بر همبستگی بین‌المللی بین خلق‌ها، به ویژه خلق‌های منطقه، افغانستان، ایران، عراق، فلسطین و ... تأکید داشت و این تجسم زیباترین خصوصیت یک کمونیست انقلابی است.

یادش گرامی باد!

حزب کار ایران (توفان)

***

پیام هواداران حزب کار ایران ( توفان) با مراسم یابود رفیق «توخی»

خاطره رفیق کبیر «توخی» گرامی باد!

جنبش انقلابی و کمونیستی افغانستان یکی از با تجربه‌ترین یاران خود را از دست داد.

رفیق «توخی» در مبارزه‌ای طولانی در سرزمین خود با استقامت در مقابل درد و رنج و شکنجه و زندان آبدیده شد و استوار و سرفراز تجربه خود را در خدمت توده‌های ستمدیده کشورش به کار گرفت و زمانی که مجبور به مهاجرت شد، پیوند با این توده را ادامه داد. برای او بهترین بستر مبارزه میهن‌اش بود که در آن بیشترین ارتباط سیاسی – فرهنگی با ستمدیدگانش را داشت ولی مهاجرت او را از فعالیت انقلابی‌اش بازنه‌داشت و هرگاه اکسیونی توسط نیروهای مترقی و انقلابی برگزار می‌شد، در آن فعال بود.

رفیق «توخی» تمامی نیروی خود را در خدمت رهائی زحمتکشان از ستم و سرکوب و تبعیض و نژادپرستی قرار داد. او به مارکسیسم - لنینیسم، علم رهائی زحمتکشان از استثمار، باور داشت و آنرا در مبارزه‌اش به کار می‌گرفت. زمانی که سوسیال امپریالیست‌های کرملین‌نشین به میهن‌اش افغانستان تجاوز نظامی کردند، رفیق «توخی» آنرا با تئوری‌های رویزیونیستی توجیه نه‌نمود و با شهامت در مقابل تجاوز ایستاد. او از ماهیت این تئوری‌های بورژوائی شناخت داشت. بیهوده نبود که رفیق «توخی» همواره از مبارزه ضدرویزیونیستی رفقا «قاسمی» و «دکتر فروتن» یاد می‌نمود و آنرا می‌ستود.

رفیق «توخی» همواره تئوری‌های «دخالت بشردوستانه»، «حقوق بشر سرمایه‌داری»، «مبارزه با اسلام سیاسی» را که از اطاق‌های فکری امپریالیستیی - صهیونیستی بیرون آمده‌اند، به مسخره می‌گرفت و دست به افشای هدف و ماهیت آنها می‌زد. نتیحه مصیبت‌بار و ضدانسانی  نزدیک به دو دهه تجاوز نظامی آمریکا به افغانستان شاهدی بر درستی افشاگری و فعالیت ضد جنگ این رفیق است.

یاد رفیق کبیر «توخی» گرامی باد و پرچم مبارزه‌اش برافراشته‌تر!

هواداران حزب کار ایران (توفان) در آمریکا و کانادا

۱۱ سپتامبر ۲۰۱۹

***

***

گزارش کوتاهی از مراسم یابود رفیق «توخی» در تورنتو کانادا

مراسم با شکوه یادبود رفیق «توخی» در روز یکشنبه ۱۵ سپتامبر با شرکت فعالین سیاسی و کمونیست‌های افغانستانی و ایرانی در شهر تورنتو برگزار شد. در سالن برگزاری مراسم، عکس‌هائی از رفیق «توخی» و همچنین تصاویر تعدادی از انقلابیون و کمونیست‌های افغانستانی، که قربانی رژیم‌های پرچمی – خلقی شده‌اند، در انظار شرکت‌کنندگان قرار داشت.

در ابتدای مراسم، رفقای افغانستانی شرحی از زندگی پُربار مبارزاتی رفیق «توخی» را بیان داشتند. سپس پیام‌های ارسالی از چندین سازمان افغانستانی و دو سازمان ایرانی قرائت شد. در این پیام‌ها آمده بود که رفیق «توخی» در مبارزه‌اش بر ستمدیگان و زحمتکشان تکیه داشت، به مارکسیسم - لنینیسم باور عمیق داشت. در دوره مبارزاتی‌اش در افغانستان، همواره جنایات نیروهای طرفدار سوسیال امپریالیسم شوروی را افشا می‌کرد. در زمان  لشکرکشی آمریکا به افغانستان، رفیق توخی با پرچم «آمریکا و ناتو، از افغانستان خارج شوید» اعتراض شدید خود را به اشغال افغانستان ابراز داشت و لحظه‌ای از افشای جنایات امپریالیسم آمریکا و ارتجاع داخلی دست برنداشت. او همواره یار و یاور مبارزات مردم ایران بر علیه نظام جمهوری اسلامی بود.

قبل از شروع مراسم، رفیقی از حزب کار ایران (توفان) با «رحیمه توخی»، همسر رفیق «توخی»، اظهار همدردی نمود و تسلیت و پیام همبستگی حزب را به او ابلاغ نمود.

قبل از قرائت پیام «هواداران حزب کار ایران در آمریکا و کانادا» رفیق مجری مراسم از پورتال «افغانستان آزاد - آزاد افغانستان» مختصراً در مورد جنبش کمونیستی افغانسان سخن راند. او اظهار نمود که رفقا «احمد قاسمی» و «دکتر فروتن»  تأثیر عمیقی بر جنبش کمونیستی افغانستان بر جای گذاشته‌اند و کمونیست‌های افغانستان از سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان تغذیه فکری شده‌اند. سخن او در مورد رابطه جنبش کمونیستی افغانستان و ایران پُر شور بود.

در قبل و فاصله بین دو بخش مراسم یابود رفیق «توخی»، بین رفقای افغانستانی و رفیقی از حزب کار ایران بحث در مورد مسائل گوناگون صورت گرفت که همگی آموزنده و مثبت و سازنده بودند. رفقای افغانستانی  با بیان «ما هرچه داریم از رفقا قاسمی و دکتر فروتن داریم» یاد این رفیق را گرامی داشتند و مبارزه‌شان را ارج نهادند.

مراسم با به‌پاخاستن همه شرکت‌کنندگان و خواندن سرود انترناسیونال پایان یافت.

 

***

به مناسبت سی و یكمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان و شهریور ۱۳۶۷

سی و یكمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی را پشت سر‌می‌گذاریم. در تابستان و شهریور ۶۷، رژیم بربرمنش جمهوری اسلامی با فرمان خمینی، که پس از هشت سال جنگ خانمان سوز مجبور به سرکشیدن جام زهر گردید و رسماً شکست را پذیرفت، برای ارعاب و تثبیت حاکمیت ارتجاعی خویش، عفریت مرگ را بر بالای سر زندانیان به پرواز درآورد و با بی‌رحمی و شقاوتی غیرقابل توصیف هزاران انسان را در بی‌دادگاه اسلامی تیرباران و یا به دار آویخت. حمام خونی که در تاریخ معاصر ایران کم‌نظیر است.

در این کشتار شوم، رفقا «مهدی مهرعلیان (هاشم)»، «حجت آلیان (کیومرث)» و «فرهاد مهری پاشاکی»، از اعضای حزب کار ایران (توفان) نیز هم چون خیل عظیمی از مبارزین دیگر به شهادت رسیدند. این رفقا جان تسلیم کردند، اما تسلیم نه‌شدند.

در سی یكمین سالگرد فاجعه تابستان و شهریور ۶۷ یاد همه جانباختگان راه آزادی و عدالت اجتماعی را گرامی به‌داریم و آن را به سلاحی برای تشدید مبارزه و افشای بی‌امان رژیم اراذل و اوباش جمهوری اسلامی تبدیل کنیم!

***

یادی از رفیق «منصور مختاری»، عضو کمیته مرکزی

 

آنان علی‌رغم عشق به زندگی، از همه چیز خویش دست می‌شویند و در راه خلق جان می‌سپارند، مرگ با عزت و افتخار را پذیرفتهﺍند و رفیق «منصور مختاری»، عضو کمیتۀ مرکزی حزب کار ایران، هم چون دهﻫﺎ رفیق دیگر حزب‌مان این مرگ را پذیرفت. او از اولین کمونیستﻫﺎئی بود که در دوران شاه به ما پیوست و به همراه رفیق «فاضلی»، رفیق «جانبرار روحی» و «رفیق ذولفقار عمرانی تبار» و ... کمیتۀ احمد قاسمی، سازمان مارکسیستی ــ لنینیستی توفان را بنیاد نهادند و پس از احیای حزب به صفوف آن پیوسته و همگی نیز در راه سعادت زحمتکشان جان گرامی خویش را نثار کردند ولیکن از آرمان خود دست نه‌کشیدند و ثابت نمودند که کمونیستﻫﺎﯼ واقعی برخلاف رهبری حزب خائن توده ثابت قدم و مؤمن و مبارزند و تحت هیچ شرایطی اصول عقاید خویش را زیر پا نمی‌گذارند.

رفیق «منصور مختاری» در اردیبهشت گذشته (سال ١٣٦٤) پس از دو سال شکنجه توسط رژیم جنایتکار حاکم بر ایران اعدام شد و بدین طریق در کارنامۀ چرکین و خیانت‌بار خمینی و هم‌دستان او جنایت دیگری ثبت گردید. سال گذشته نیز رژیم خمینی با اعدام برادر او رفیق «حسن مختاری» به جرم عضویت در حزب کار ایران، درنده خوئی خود را به این خانوادۀ داغدار نشان داده بود.

یکی از پای می‌اُفتد، دیگری جایش را می‌گیرد و از این جهت است که حزب ما به حزبی شکست‌ناپذیر تبدیل گشته است. ما عمیقاً معتقدیم که بدون مبارزۀ قهرمانانه علیه ارتجاع و بدون جان‌فشانی و مقاومت حماسهﺍﯼ، پیروزی میسر نیست. کلیۀ موفقیتﻫﺎﯼ حزب ما، ایستادگی‌اش در مقابل ارتجاع و انسجام آهنین‌اش در پرتو رهبری خردمندانۀ آن و روحیۀ پیکار جویانهﺍش حاصل گشته است. ما پیکر غرقه به خون رفقای شهید را به خاک می‌سپاریم و با زنده‌داشتن یاد آنها و با الهام از مبارزات آنها با افراشتن پرچم سرخ کمونیسم، نبرد را تا پیروزی نهائی ادامه خواهیم داد.

این جانفشانیﻫﺎ ما را در مبارزات‌مان مصمم‌تر و تودهﻫﺎﯼ مردم را خشمگین‌تر و روز انتقام خلق را نزدیک‌تر خواهد نمود. پیکار خلق با این جانفشانیﻫﺎ هر روز شعله‌ورتر می‌گردد.

 

جاودان باد خاطره رفیق «منصور مختاری»!

ننگ و نفرت بر رژیم تبهکارسرمایه‌داری جمهوری اسلامی!

برگرفته از کتاب «مرغان پر کشیده توفان».

یاد نامه‌ای از شهدای توفان؛ چاپ دوم اردیبهشت ١٣٩٣

http://toufan.org/Lohe_janbasan.htm

 

 

 

****

یادداشت‌های اوین

محمد حبیبی/ ۳۱ شهریور ۹۸

 

 

تَهِ ذهنم، نجوایی است آرام از یک کلاس نیمه خالی

۱. چشمهام بسته‌اند. نشسته‌ام روی صندلی. چشم‌بندم را بالا زده‌ام و دستم را گذاشته‌ام روی پیشانی. صدای پایش به گوش می‌رسد. میپرسد: خوابیدی؟ جوابی نمیدهم. برنمیگردم. نباید برگردم. برگه را می‌گذارم روی میزش. چند دقیقه‌ای می‌گذرد و دوباره برگه را برمی‌گرداند. باز هم همان سوالات تکراری. می‌گویم: «شش دفعه قبل جواب همین سوال را داده‌ام» میگوید: «برای هفتمین‌بار بنویس» جوابم همان است. او هم میداند، بعید است که نه‌داند. می‌پرسم: « دنبال چی هستی؟» میگوید: «دنبال تَهِ ذهن توام».

از اتاق که بیرون می‌رود، باز چشمانم را میبندم. تَهِ ذهنم را می‌کاوم. کلاسی است شلوغ. همهمه‌ای است از هزاران گفت‌و‌گو. خودکارم را برمیدارم و برای هفتمین بار همان جواب را می‌نویسم.

۲. چشمهام بسته‌اند. نشستهام روی صندلی. سَرَم را خم کردهام و با دست، روی پایم ریتم گرفته‌ام. منتظرم تا ماشین بیاید و همراه بقیه بروم. همان مینی بوس سفید رنگ همیشگی. سرم را که بلند می کنم چهره ی آشنایی را می بینم. تَهِ سالن ایستاده است. تکیه داده به دیوار. سرش پایین است و با دست‌هایش بازی می‌کند. خودش است، گیرم حالا کمی پیرتر شده باشد. حالا هر دو اینجاییم. من در زندان و او در سوییتی با همه امکانات به اسم زندان.

اسمم را می‌خوانند. از جایم بلند میشوم و از مقابلش میگذرم. هر دو لباس زرد رنگ ملاقات را پوشیده‌ایم. روزگاری او وزیر وزارتخانهای بود، که من معلمش بودم. بودم؟! یعنی حالا نیستم؟!

تَهِ ذهنم را می کاوم. نجوایی آرام از یک کلاس نیمه خالی است.

۳. چشمهام بسته‌اند. نشستهام روی صندلی. انتهای کتابخانه، کنار پنجره. نسیمی خنک تنم را مور مور میکند. چشم باز می‌کنم و کتاب را ورق می‌زنم. عمران صلاحی نوشته است:

«گفتم بیا با هم «پاییزبازی» کنیم». پرسید: «پاییزبازی» دیگر چه جور بازی‌ای است؟

گفتم: تو می‌شوی درخت، من هم میشوم باد پاییزی. من هِی می‌آیم برگهای تو را میریزم زمین....»

دوباره چشمانم را می‌بندم و فکر میکنم. این دومین مِهری است که اینجایم. پنج پاییز دیگر هنوز مانده. حالا شبها بلندتر می‌شود و ۲۲۹۶ روز باقی مانده، زودتر می‌گذرد. تَهِ ذهنم را میکاوم. صدایی نیست. همچون کلاسی خالی است.

***

به یاد همه‌ جوانان اعدامی در بجنورد!

ماجرای اعدام توفانی‌ها و سایر جریانات سیاسی در دهه ۶۰ از زبان «رازینی»

 

«علی رازینی»، از مقام‌های ارشد قضایی و یکی از قضاتی که مسئولیت پرونده محاکمه و اعدام اپوزیسیون نظام جنایت‌پیشه جمهوری اسلامی در دهه ۶۰ را برعهده داشته است، در گفت و گویی با رسانه «تسنیم» نکات جدید و ناگفته از این پرونده سیاه و خونین را مطرح ساخت. «علی رازینی» در سوابق قضایی خود ریاست کل دیوان عدالت اداری، ریاست دادگاه ویژه روحانیت به‌ حکم خمینی و تنفیذ سید علی خامنه‌ای معاونت اجرایی دیوان عالی کشور، ریاست کل دادگستری استان تهران، ریاست سازمان قضایی نیروهای مسلح کشور، و عضویت در مجلس خبرگان (دوره چهارم) را داراست. این عنصر پلید و جنایت‌کار از اعدام بی‌رحمانه شماری از کادرهای حزب کار ایران (توفان) و جوانان توفانی متشکل در اتحادیه انقلابی دانش آموزان (شنبه سرخ) و سایر جریانات سیاسی سخن می‌گوید و بر خود می‌بالد که فرمان امام جنایت‌کارش را اجرا کرده و از این طریق توانسته است گورستان سکوت و وحشت را بر فضای بجنورد حاکم گرداند. رفقای جوان و رزمنده‌ای چون رفیق «داریوش انصاری»، رفیق «مسعود نائبیان»، رفیق «اصغر پهلوان»، رفیق «نادر رازی»، رفیق «محمد رضا بیک محمدی»، رفیق «بهرام رازی»، رفیق «یدالله پهلوان»، رفیق «اصغر پهلوان»، «رضا محمدپور»، و رفیق «باباپور سعادت» .... از جمله رفقایی بودند که با فرمان «علی رازینی» تیرباران شدند. بجنورد یکی از پایگاه‌های قوی حزب در ایران بود. رفیق «شهید نصرالله جعفرنژاد» از اولین رفقای توفان شاخه بجنورد بود که به اتفاق سایر همرزمانش در راه رهائی خلقﻫﺎﯼ ایران از قید و بند امپریالیسم و رژیم دست نشاندهﯼ پهلوی مبارزه می‌کردند. این رفیق در سال ۴۹ در زیر شکنجه‌های ساواک جان باخت.

همه این رفقا در آخرین لحظات زندگی پُرافتخارشان، زمانی که گلولهﻫﺎﯼ مزدوران قلب پاکشان را ناجوانمردانه نشان رفته بودند، از آرمان مقدس خود، که همان آرمان والای پرولتاریا و زحمتکشان بوده و از حزب‌شان دفاع نموده و فریاد «زنده باد کمونیسم»، «زنده باد خلق»، «مرگ بر امپریالیسم و ارتجاع»، «زنده باد آزادی» را سر دادند و بدینسان پیکر پاکشان غرق به خون گشت. روزی فرا خواهد رسید که آدم‌خواران جنایت پیشه‌ای نظیر«علی رازینی»ها در دادگاه خلق محاکمه و مجازات خواهند شد. انتقام ما، انتقام طبقاتی، سرنگونی قهرآمیز بورژوازی حاکم و تمام دسته‌بندی‌های اراذل و اوباش و استقرار سوسیالیسم و دیکتاتوری پرولتاریاست. یاد همه رفقای رزمنده حزب را که در بجنورد تیرباران شدند و همه جوانانی را که در راه آزادی و سوسیالیسم جان باختند، گرامی می‌داریم. در زیر گوشه‌ای از ماجرای تیرباران جوانان برومند بجنوردی را از زبان «علی رازینی» یکی از عناصر منفور رژیم جمهوری اسلامی از نظر خوانندگان گرامی می‌گذرد:

«بعد از شورش مسلحانه ۳۰ شهریور ۱۳۶۰، دستگاه قضایی وارد برخورد با پرونده منافقین شد. شما در آن زمان چه مسئولیتی داشتید و ورودتان به پرونده‌های گروهک‌ها از چه زمانی بود؟

«یادم می‌آید مدتی که در تهران بودم (زمانی که شهید لاجوردی دادستان بودند) ما هم جزو حکام شرع آن دوره بودیم. مرحوم آیت‌الله گیلانی رئیس شعبه انقلاب و آقای لاجوردی هم دادستان بودند. (سال ۶۰) آقای نیری، مبشری و رامندی زیر نظر آیت‌الله گیلانی شعب دادگاه انقلاب بودند و ما هم بعد از این که کار پرونده‌های مواد مخدر را تمام کردیم همراه این دوستان مشغول به کار بودیم و پرونده‌های اوین را رسیدگی می‌کردیم بعد از آن من رفتم بجنورد و در آنجا افراد مطلع از عناصر فرهنگی و فعال شهرستان به من گفتند که «حاج آقا اینجا وضع خیلی خرابه»! و آماری که به من دادند گفتند در بین جوانان بین ۸۰ الی ۹۰ درصد گروهکی هستند بین ۱۰ الی ۲۰ درصد حزب‌اللهی و بی‌خطر، اصلاً در بجنورد گروه‌هایی بود که در جاهایی دیگر نیست.

۸۰ درصد دبیرستانی‌ها و دانشجویان در بجنورد «گروهکی» بودند، بعد از ۳ ماه ورق را برگرداندیم.

غیر از منافقین یا پیکار یا توده یک سری گروه‌ها بودند مانند طوفان، شنبه سرخ و... . علت هم این بود که دکتر تقی‌ارانی، که گروه ۵۳ نفر را در زمان رضاشاه تشکیل داده بود، از آن ۵۳ نفر ۴۳ نفرشان اهل بجنورد و از سران توده در ایران بودند. یک سری نیرو تربیت کرده بودند و پس از انقلاب که فضای سیاسی باز شده بود، شروع به فعالیت کردند و حتی قبل از منافقین اقدامات مسلحانه انجام می‌دادند. ۸۰ الی ۹۰ درصد بچه‌های دبیرستانی و دانشجو گروهکی بودند. ما شروع کردیم به محاکمه و رسیدگی به پرونده‌ آنها. وقتی که آنها را محاکمه کردیم پس از دو سه ماه ورق برگشت چون ما پشتوانه‌مان همان سخنان امام، مرحوم بهشتی و مرحوم قدوسی بود و بدون تزلزل کار می‌کردیم.

وقتی که ما حکم اعدام ۵ نفر را صادر کردیم، قوه قضائیه به ما گفت که ۵ تا حکم اعدام برای این منطقه زیاد است! ما به آنها گفتیم بحث کالا نیست که زیاد باشد یا کم و بگوئیم چقدر می‌ارزد. پرونده‌هایی بوده که ما رسیدگی کردیم آنهایی که جرم‌شان کم بوده حبس دادیم و آنهایی که جرم‌شان در حد اعدام بوده، حکم اعدام داده‌ایم که حکمی شرعی است. وقتی حکم شرعی بر اساس اعمالش تعیین می‌شود دیگر نمی‌شود که در این حکم چانه‌زنی کرد. یک مقدار که کار رفت جلو خانواده‌ها جدی گرفتند.

خانواده‌ها آن روزها زورشان به بچه‌ها نمی‌رسید و آنها را رها کرده بودند نه اینکه در زمان انقلاب نسل جوان پیش قدم بودند و بزرگ‌ترها محافظه کار بودند به همین خاطر جوان‌ها که حرف‌شان به کُرسی نشسته بود، پیرمردها سکوت کرده بودند و میدان برای فعالیت‌های سیاسی متنوع جوانان باز شده بود. در این شرایط والدین با فضایی مواجه شده بودند که می‌دیدند مثلاً یکی از فرزندان‌شان عضو چریک فدایی شده، یکی مجاهد خلق، یکی طوفان، یکی پیکار و ... و پدر و مادرها حریف نبودند ولی سه چهار نفر که اعدام شدند خانواده‌ها فهمیدند که اوضاع جدی است و نمی‌شود رها کرد بنابراین آمدند و با این وضعیت برخورد کردند».

 

منبع و ادامه‌ی مطلب:

 http://www.ion.ir/news/233592/

http://yon.ir/5f6iS

 

***

گشت و گذاری در فیسبوک پاسخ به یک پرسش

پرسش: آیا حقوق ملت ایران همان حقوق جمهوری اسلامی است؟

پاسخ: خیر! حقوق ملت ایران، حقوق جمهوری اسلامی نیست، حقوق ملت ایران است. جمهوری اسلامی رفتنی است، ولی ملت ایران پاینده و بالنده است. آیا چون جمهوری اسلامی بر سر کار است، باید به زورگوئیﻫﺎﯼ امپریالیستﻫﺎ تن دهیم! دیکتۀ آنها را به‌پذیریم! تهدید و تجاوز و تحریمﻫﺎﯼ ضد بشری را به‌پذیریم! در مقابل سیاست تکه پاره‌کردن ایران توسط امپریالیستﻫﺎ و صهیونیستﻫﺎ سکوت کنیم و هیچ حقوقی را برای ملت ایران به رسمیت نه‌شناسیم، چون رژیم جنایتکار اسلامی بر سر قدرت است! آیا می‌خواهیم در دام اپوزیسیون خودفروختۀ عراق به‌اُفتیم که به همدست آمریکا برای سرنگونی رژیم بعث و اشغال آن کشور بدل شد. مگر حق مسلم مردم برای تشکل و آزادیﻫﺎﯼ سیاسی با سایر حقوق مسلمی که به عنوان یک ملت در عرصۀ علمی و بینﺍلمللی و حفظ تمامیت ارضی خود از آن برخوردار است، در تناقص نیست. باید از تمامی حقوق مسلم خود دفاع کنیم. دست‌آوردهای خلق ایران ربطی به جمهوری اسلامی ایران ندارد. جمهوری اسلامی ضد علم، آگاهی و معرفت و هوادار خرافات و نادانی و جهالت است. این رژیم رفتنی است، اما دست‌آوردهای ملت ایران ماندگاراست. فراموش نه‌کنیم اگر مبارزۀ ضداستبدادی را با مبارزه علیۀ امپریالیسم و صهیونیسم پیوند نه‌زنیم، به بیراهه رفتهﺍیم، به آلت دست امپریالیسم و استبداد بدل خواهیم شد.

***

پرسش: دوستان توفان، چرا از شکست داعش در ادلیب و کلاً سوریه ابراز خوشحالی کرده‌اید، مگر رژیم بشار اسد رژیم مترقی است. هر طرف که پیروز بشه، این میون مردم سوریه بازنده‌اند.... کشوری خراب و مردمی آواره با بیش از دویست و چهل هزار کشته. تازه اگر کار با پیروزی اسد هم تمام بشه بازهم همان آش است همان کاسه و شاید بدتر..... یک حکومت دیکتاتوری فاشیستی بعثی..... تا زمانی که مردم متحد و متشکل نشوند، قادر به دفاع از منافع خود نمی شوند..... البته تشکل مردم باید توسط آگاه‌ترین آنها رهبری بشود که به نظر من فقط کمونیست‌ها امروز قادر به اینکار می توانند باشند .... متاسفانه با اوضاعی که امروز با آن روبرو هستیم فقط می توان گفت که کلاهمان پس معرکه است.

پاسخ:

دوست عزیز، قبل از اینکه به کشتار و ویرانی و آواره‌گی میلیون‌ها مردم به‌پردازیم، باید روشن کنیم که ماهیت این جنگ نیابتی امپریالیسم آمریکا و متحدینش و بسیج داعش، القائده، ترکیه، قطر وعربستان برای سرنگونی رژیم مستقل سوریه، که سرزمنیش تحت اشغال و تعرض صهیونیست‌ها و داعشیان آدم‌خوار قرار گرفته است، چیست و چه هدف استراتژیک و یا ژئوپلیتکی را در منطقه دنبال می‌کند. به باور حزب ما دخالت امپریالیست‌های غربی و در رأس آن آمریکا در امور داخلی سوریه در قالب جنگ نیابتی نقض آشکار حقوق ملل است، ضد بشری و تجاوزکارانه است، همانطور که سرنگونی رژیم صدام حسین نقض حقوق ملل و کاملاً ارتجاعی بود. سرنگونی رژیم‌های استبدادی، سرمایه‌داری و سرکوب‌گر عراق، لیبی، سوریه و یا افغانستان.... وظیفه خود خلق‌های آن ممالک است. کسی این امر مهم را نه‌فهمد، به آلت دست امپریالیسم و سیاست‌های نظم نوین‌اش بدل می‌شود. دفاع رژیم عراق و سوریه و لیبی ... در مقابل تجاوز خارجی حتا در چهارچوب گِل و گُشاد سازمان ملل متحد و عرف بین‌المللی نیز یک جنگ دفاعی و مشروع است و این ربطی به ماهیت سرکوب‌گرانه و استبدادی این کشورها ندارد. بیان اینکه «هر طرف پیروز شود، آش همان آش .... به من چه، سرمایه‌داری، سرمایه‌داری است.!» در عمل پذیرش وضعیت کنونی لیبی و عراق و سوریه و تحریم و تهدید و تجاوز احتمالی به ایران است و جز این نیست. با چنین سیاستی نمی‌توان به بسیج افکار عمومی بر علیه چماق‌داران جنگ‌افروز ناتوچی‌های غرب که در منطقه و جهان به گَرد و خاک‌کردن و تجاوز و یکه‌تازی مشغول‌اند، دست زد. سخن بر سر نقض حقوق‌ملل است، دفاع و احترام به حق تعیین سرنوشت خلق‌ها به دست خودشان است. اگر در عراق رهبری نیرومند کمونیستی وجود می‌داشت و قبل از تجاوز امپریالیسم به عراق کلک رژیم صدام را می‌کَند، بسیار عالی می‌بود، با شما کاملاً، موافقیم. اما مگر احترام به حق ملل در تعیین سرنوشت منوط به حضور نیرومند حزب کمونیستی و کمونیست‌هاست؟ اگر نه باشد، پس به ما چه! گور پدر ملل چون بورژوازی در رأس‌شان هست؟ برخی از چپ‌اندرقیچی‌های شبه ترتسکیست کوشیدند در پارکابی «جرج بوش» و «أوباما» و با توسل به تئوری‌های «جنگ‌های غیرعادلانه ا مپریالیستی»، رژیم‌های سرمایه‌داری بومی را سرنگون و همچون بلشویک‌ها تزار را به زیر کشند!؟ این جریانات همین نظر ارتجاعی را درمورد حمله احتمالی به ایران داشتند وهنوز هم دارند. نباید از فضای ارعاب و اتهام‌زنی امپریالیست‌ها و مزدبگیران‌شان، که نیروهای انقلابی و ضد تجاوز و تحریم را حامی رژیم‌های قذافی و صدام و بشار اسد و سید علی خامنه به‌ترسییم و از موضع اصولی و دفاع از حقوق ملل عدول کنیم. ما هزار بار دوران گذشته عراق، سوریه و لیبی .... را به ویرانه امروز ترجیح می‌دهیم و خلاف این سیاست را ماجراجوئی چپ‌روانه و به آلت دست امپریالیسم آمریکا تبدیل‌‌شدن می‌دانیم. آن «کمونیست‌های» عراقی که به سرنگونی صدام لبیک گفتند، به کمونیست‌های خیانت ملی تبدیل شده و منفور همگان‌اند. این اتهام و فحاشی نیست، عین واقعیت است.

پرسش و پاسخ در شبکه تلگرام

پرسش: «آیا فقط شعار سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی کافیست و بعد از سرنگونی همه مشکلات حل خواهد شد؟ شما چه پاسخی بدین سئوال دارید؟ ملت چه باید بکند؟ همکاری و اتحاد نیروهای انقلابی و چپ را چگونه می‌بینید؟ آیا امیدی به اتحاد است؟»

پاسخ: دوست گرامی! ما هم با شما موافقیم که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی خود به خود منجر به استقرار آزادی و عدالت اجتماعی نه‌خواهد شد. ماهیت رهبری سیاسی یک انقلاب و هر تحول اجتماعی تعیین کننده است. انقلاب عظیم و مردمی بهمن ۱۳۵۷ به دلیل ماهیت ارتجاعی و عقب‌ماندۀ نیروی رهبری کنندۀ سیاسیﺍش در نیمه راه متوقف گردید و شکست خورد. امروز جمهوری اسلامی سد راه تکامل جامعۀ ایران است و خواستهﻫﺎﯼ دموکراتیک مردم از انقلاب مشروطه و بهمن هنوز متحقق نگردیدهﺍند. این مطالبات فقط شامل جدائی دین از دولت و یا مسئلۀ حجاب و حقوق مدنی نیست. انقلاب آتی مردم ایران علاوه بر پاسخ گوئی به آزادی بیان و احزاب و اجتماعات و برابری زن و مرد باید در جهت استقرار عدالت اجتماعی خیز بردارد. این مبارزه حتماً باید جهت‌گیری ضدسرمایهﺪاری داشته باشد تا بتواند به نان، مسکن و کار، که مهم‌ترین مطالبات معیشتی مردم هستند، پاسخ گوید. از طرفی هر انقلاب دموکراتیک و مردمی و عدالت‌خواهانه باید جهت‌گیری ضد‌امپریالیستی، ضدصهیونیستی و ضداستعماری نیز داشته باشد و با اتکا به نیروی خود برای نظامی آزاد و دموکراتیک و شکوفان گام بردارد. به باور ما تمام نیروهائی که موافق سرنگونی رژیم سرمایهﺪاری جمهوری اسلامی به دست مردم ایران هستند و از طرفی در مقابل امپریالیسم و نیروهای استعماری موضع روشن دارند، می‌توانند در عرصهﻫﺎﯼ متنوع دموکراتیک با یکدیگرهمکاری کنند و در جهت تحقق خواستهﻫﺎﯼ مردم و در نهایت یک آلترناتیو دموکراتیک مردمی گام بردارند. متأسفانه اکثر سازمان‌ها و احزاب ایرانی توجه لازم به مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم را نه‌دارند و تمام هم‌ّشان سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی است و حتا برخی از این گروه‌ها به تأیید تحریم و تجاوز پرداخته‌اند، تا در پارکابی ارتش آمریکا رژیم را سرنگون سازند و به خیال خود «سوسیالیسم یا حکومت شورایی» خود را تشکیل دهند! از اینروی همکاری با چنین گروه‌ها و سازمان‌هایی غیرممکن است و فقط با مبارزه و افشای این جریانات است که می‌توانیم شرایط را برای همکاری و یا جبهه دمکراتیک و ضدامپریالیستی فراهم سازیم. ولی چارۀ درد نهائی کارگران و زحمتکشان ایران این نیست که با استقرار یک حکومت دموکراتیک بورژوائی بتوان به مسئلۀ اختلافات طبقاتی و بهره‌کشی فرد از فرد، که از مناسبات سرمایهﺪاری و مالکیت خصوصی بر ابزار تولید برمی‌خیزد، پاسخ داد. برای  پاسخ به درد و رنج نهائی جامعه باید مناسبات سوسیالیستی را جایگزین مناسبات سرمایهﺪاری کرد به عبارت دیگر «دموکراسی سوسیالیستی» را به جای «دموکراسی بورژوائی» نشاند و این چیزی جز استقرار «دیکتاتوری پرولتاریا»، دموکراسی برای اکثریت جامعه معنا نمی‌دهد. برای تحقق چنین امری به حزب طبقۀ کارگر مسلح به ایدئولوژی مارکسیستی - لنینیستی لازم است. چنین حزبی نمی‌تواند همانند یک جبهۀ پلُرولاریستی که متشکل از دستجات مختلف با منافع گوناگون است، عمل کند. در این حزب جائی برای فراکسیون نیست، زیر احزب طبقۀ کارگر با ارادۀ واحد عمل می‌کنند. استقلال طبقاتی حزب و پرچم لنینیسم هویت چنین حزبی است. تنها با چنین حزبی است که می‌توان با انقلاب سوسیالیستی به سوی استقرار جامعۀ سوسیالیستی، فاز نخست جامعۀ کمونیستی، رهنمون شد. حزب ما در عین حال که برای خواستهﻫﺎﯼ دموکراتیک می‌رزمد و به اتحاد عمل با نیروهای مستقل و دموکرات و میهن‌دوست و ضد‌امپریالیست می‌پردازد، اما کمونیستﻫﺎ را به دعوت برای وحدت در سنگر واحد حزب لنینی، که علیۀ رویزیونیسم کهن و مدرن موضع روشن دارند، به انقلاب کبیر اکتبر شوروی و سی سال ساختمان سوسیالیسم به رهبری رفیق استالین و دست آوردهای تاریخیﺍش باوردارند، فراخوانده است و تأکید کرده که راه خروج از سردرگمی کنونی تکیه به «لنینیسم» است و فقط با برافراشتن این پرچم است که می‌توان تمامی مدعیان سوسالیسم را مورد محک قرارداد، سره از ناسره را از هم تمیز داد و با مبارزهﺍﯼ شفاف و بی‌تزلزل و منطقی به عنوان پیشقراول طبقۀ کارگر به وظیفۀ تاریخی خود پاسخ گوید. ما در این راه سهمگین و پر سنگ و لاخ و پیچیدۀ طبقاتی که دشمنان رنگارنگ کمونیسم و با پشتوانۀ مالی و معنوی جهان سرمایهﺪاری و امپریالیستی کمین کردهﺍند و با پاشاندن تخم یأس و ناامیدی جولان می‌دهند، دست همۀ رفقای کمونیست و دلسوز را که به لنینیسم وفادارند، می‌فشاریم و خواهان همکاری صمیمانه با آنها هستیم. موفق باشید.