مقالات توفان الکترونیکی شماره ۱۵۵ نشریه الکترونیکی حزب کارایران خرداد ماه ۱۳۹۸

www.toufan.org

 

دراین شماره می خوانید:

*کارگران ایران و مسأله تجاوز احتمالی امپریالبیستی

*آیا جنگی صورت خواهد گرفت؟ اگر جنگ رخ داد وظیفه ما چه خواهد بود؟

*ندای دانشجویان، ندای رهائی ا‌ست و نه ارتجاع و انقیاد!

*نظر دكتر فریبرز رئیس دانا، درباره خطر احتمالی حمله نظامی به ایران و برخورد به «چپ»نماهای نخ‌نما!

*هذیان‌گویی دو سازمان شبه ترتسکیست وطنی درباره جنگ و اوضاع منطقه

*یادداشت زیر نوشته ژورنالیست برجسته آلمانی، یورگن تودنهوفر است

*«دریغ است ایران که ویران شود»نامه ای ازایران

*بیانیه مشترک جهانی در حمایت از کارگران ایران

*غارتگران مجلس سقف حقوق مدیران را ۲۴ میلیون تومان تعیین کردند

*در جبهه نبرد طبقاتیاخبار کارگری اردیبهشت ماه

*آیا اتحادیه اروپا پروژه‌ای برای صلح است؟

*درحاشیه انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا.چرا تحریم؟

*جعلیات را باور نه‌كنید!

 *درباب شُغل روحانيت درآینده ایران

*بمباران نوارغزه و کشتار بربرمنشانه مردم فلسطین، جنایت علیه بشریت است و آنرا قویاً محکوم می‌کنیم

*یاد رفیق مهدی شرفی یار زحمتکشان را زنده بداریم

*در سوگ رفیق محمود فرازنده، رفیق کمونیست ما

ه‌مناسبت سالگرد ترور رفیق حمید رضا چیتگر ( بهمنی)

*فرخنده‌باد هفتاد و چهارمین سالروز پیروزی بر فاشیسم

*گشت و گذاری در فیسبوک، پاسخ به یک پرسش

*پرسش و پاسخ در شبکه تلگرام

*************************

کارگران ایران و مسأله تجاوز احتمالی امپریالبیستی

مدتی است که سیاست «تهدید و تعرض» علیه ایران، سایه سنگین خود را بر امور جامعه ما افکنده است؛ مردم زحمتکش ما حق دارند که به این «سیاست تهدید و تعرض» با دیده نگران بنگرند و آنرا تهدیدی جدی برای تداوم مبارزات‌شان در راه حفظ استقلال سیاسی و استقرار آزادی و عدالت اجتماعی در ایران، تلقی کنند. نگاهی به مبارزات کارگری و اعتصابات و اعتراضات اقشار مختلف جامعه در فروردین و اردیبهشت ماه همین سال نشان می‌دهد که مردم ایران، علی‌رغم تهدیدات اخیر نظامی امپریالیسم آمریکا، دست از مبارزات روزانه خود برنمی‌دارند و در کنار طرح مطالبات‌ صنفی و سیاسی خود، مخالفت‌ خود را نیز با مداخلات و تهدیدات کشورهای امپریالیستی در امور داخلی خود ابراز می‌دارند. (در این زمینه رجوع کنید به گزارشات مندرج «در جبهه نبرد طبقاتی» در همین شماره). کارگران، زنان، دانشجویان، معلمین، بازنشستگان وکشاورزان در طی ۴ دهه مبارزه خود، متحمل هزینه‌های زیادی شده‌اند، از زندان، شکنجه و تبعید اجباری گرفته تا اعدام و قتل. این نهالی را که آنها با خون خود آب دادند، امروز تبدیل شده است به درخت تنومندی که در زیر سایه آن همه اقشار زحمتکش جامعه گرد هم آمده‌اند و در پناه آن به مبارزات خود ادامه می‌دهند. هرگونه تعرض نظامی، که منجر شود به تلاشی شیرازه جامعه، نخستین قربانی آن خشک‌شدن درخت تنومند جنبش کارگریست. نمی‌توان از یکسو طرفدار استقرار آزادی و عدالت اجتماعی بود و در عین حال با سیاست تحریم، تهدید و تعرض، که طبقه کارگر و اقشار زحمتکش جامعه را به اولین قربانیان آن تبدیل خواهد ساخت، نیز موافقت داشت. این یعنی فریب توده‌ها، یعنی سر درآخور بیگانه داشتن، یعنی در پارکاب امپریالیسم به نابودی کشور خدمت کردن.

آنچه را که رضا شهابی، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد در سخنرانی خود در پنجاه و دومین کنگره کنفدراسیون عمومی کار فرانسه در شهر دیژون فرانسه، که در ۱۲ ماه می ۲۰۱۹ با حضور نمایندگان سندیکا‌های کشورهای مختلف جهان برگزارگردید، اظهار داشت، بیانگر سیاست صلح‌‌جوئی و انترناسیونالیسم پرولتریست. سرنوشت طبقه کارگر ایران با سرنوشت زحمتکشان عراق، افغانستان، سوریه، لبنان، فلسطین و غیره پیوند خورده است. طبقه کارگر ایران نمی‌تواند نسبت به تحولات منطقه و آنچه که در این کشورها می‌گذرد، بی‌تفاوت بماند. لذا با سیاستی که در میان صفوف زحمتکشان تفرقه ایجاد کند، آنها را به دشمنی با هم کشاند و آنها را در مقابل هم قرار دهد، به مخالفت برمی‌خیزد و در قبال آن سیاست طبقاتی خود را برمی‌گزیند، صف خود را از صف دشمنان طبقاتی جدا می‌سازد. و زحمتکشان را فرامی‌خواند تا در مبارزه روزانه خود به امر صیانت از استقلال ملی توجه خاصی داشته باشد و آنرا جزء جدائی‌ناپذیر مبارزه در جهت تحقق آزادی و عدالت اجتماعی بداند. آنچه که رضا شهابی بیان داشت غیر از این نیست. اکنون به بخش پایانی و مهم سخنان رضا شهابی گوش دهیم: «ما کارگران با جنگ افروزی‌های دولت‌های سرمایه‌داری در جهان و مخصوصاً در خاورمیانه مخالفیم. تهدید نظامی و تحریم جز خراب‌تر‌کردن وضعیت زندگی کارگران و زحتمکشان ایران، عراق، افغانستان، سوریه، لبنان، فلسطین و... ندارد. ما کارگران به پشتیبانی هیچیک از بلوک‌های سرمایه‌داری توهم نداریم، بلکه به همبستگی کارگران و حقوق بگیران جهان احتیاج داریم».

به این معنی طبقه کارگر ایران فقط در درون برای کسب عدالت اجتماعی و آزادی نمی‌رزمد، مبارزه او در عصر امپریالیسم نمی‌تواند جنبه ملی به خود نه‌گیرد که گرفته است. بنابر این مبارزه برای کسب آزادی با مبارزه برای حفظ استقلال سیاسی و حاکمیت ملی درهم‌آمیخته است؛ ‌آنها را نمی‌توان از هم تفکیک نمود و فقط جنبه عدالت اجتماعی آنرا برجسته کرد و دیگری را از افق دید خود دور انداخت.

پشتیبانی اپوزیسیون خودفروخته از راه «سیاست تهدید و تعرض» برای دستیابی به «آزادی» و «عدالت اجتماعی» راه اطاعت و فرمانبری است. ملت‌ها اگر بخواهند بر استقلال خود تکیه کنند، راهی جز همبستگی بین‌المللی، مقاومت و ایستادگی برای حفظ استقلال سیاسی و مبارزه علیه هرگونه تهدید و تحریم و جنگ نیست. ملت‌ها خواهان جنگ نیستند. ولی صلح‌جوئی ملت‌ها به این معنا نیست که چنانچه امپریالیسم به حاکمیت آنها تعرض نماید، آنها از خود مقاومت نشان نه‌دهند، به استقبال او روند. همانطور که در سوریه نه‌رفتند و از میهن و یکپارچگی سرزمین خود به دفاع برخاستند. این نظام امپریالیسم است که جنگ می‌طلبد و کوشش می‌کند تا آنرا به نام «آزادی» به ما تحمیل ‌کند.

سرنگونی رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی ایران تنها و تنها وظیفه مردم ایران است، چون امریست داخلی. طبقه کارگر ایران در ادامه مبارزات خود به نیروی خود متکی است و با دخالت هرگونه نیروی خارجی مخالف است.

****

 

آیا جنگی صورت خواهد گرفت؟ اگر جنگ رخ داد وظیفه ما چه خواهد بود؟

 

سخن بر سر این نیست كه امروز حتماً جنگی درمی‌گیرد، كه به نظر ما احتمال آن ضعیف است. سخن بر سر ماهیت نزاعی است كه درگرفته و شناخت از اهداف و نیت اصلی امپریالیسم آمریكا از این زورگویی‌هاست

اول اینکه دولت ترامپ، اوباما یا جرج بوش، نماینده امپریالیسم آمریكا، نماینده سرمایه مالی هستند و سرمایه مالی ماهیتاً به دنبال سیادت و سلطه مطلق است و نه «آزادی». سیاست الحاق و نقض حقوق ملل و حق تعیین سرنوشت، كه یك امر سیاسی است، بخش جدایی‌ناپذیر از خصلت امپریالیسم است. پس هدف آمریكا از این نزاع حتا تغییر رفتار نظام در درازمدت هم نیست، بلكه تغییر كلیت نظام است. همانطور كه در عراق، لیبی و أفغانستان و غیره ...عمل كرد. قذافی اكثر سیاست‌های كلان آمریكا را پذیرفت، اما دیدیم سرانجام با او چه كردند.

 

دوم اینكه دفاع از حق تعیین سرنوست به معنی دفاع از حق ملت ایران و تغییر قدرت سیاسی با دست خود اوست و این بدان معنی نیست كه ماهیت قدرت سیاسی رژیم الزاماً مترقی و انقلابی است. همانطور كه در مورد افغانستان و عراق هم بحث بر سر «ماهیت دمكراتیک» رژیم‌ها نبود، بلكه سخن بر سر احترام به حقوق ملل و حق تعیین سرنوشت به دست خود ملل بود.

پرسش مهم این است: در شرایط كنونی چه باید كرد؟ و اگر احتمالا جنگی رخ داد، چگونه باید عمل کنیم؟

اگر هدف را درست تشخیص داده باشیم، آنوقت باید قبل از هرگونه حمله‌ای سیاست تبلیغ ممانعت از تجاوز به ایران را در پیش گیریم و مسبب اصلی این تنش و جنگ احتمالی را که آمریكاست، مورد آماج خود قراردهیم، همانطور كه در مورد عراق و افغانستان و لیبی و یا سوریه و غیره....چنین کردیم. در عرصه جهانی همه كسانی كه با تحریم و تجاوز به ایران و سیاست ممانعت از جنگ و تجاوز اتفاق نظر دارند، در جبهه جهانی ضدجنگ، كه نوك پیكانش علیه دولت جنگ‌طلب و متجاوز است، نشانه می‌رود و به افشاگری و آگاه‌كردن افكار عمومی می‌پردازند.

 

حال اگر بر فرض مثال علی‌رغم تلاش ما، تجاوز نظامی صورت گیرد، این جنگ یك جنگ تجاوزکارانه امپریالیستی و مغایر با تمام موازین بین‌المللی است. جنگی الحاقی و ارتجاعی است و باید محكوم گردد و همه مردم ایران باید در مقابل نیروی متجاوز خارجی به‌ایستند و دست به مقاومت به‌زنند. هر نیرویی كه در مقابل متجاوزین تسلیم شود و مقاومت نه‌كند، خائن به ملت ایران است و همدست قدرت استعماری است. در اینجا دفع دشمن خارجی و متجاوز به یك اصل ملی تبدیل می‌شود و سایر تضادها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. تنها در بستر حل این تضاد است كه می‌توان به مسائل دیگر، از جمله به حقوق دمكراتیك و عدالت اجتماعی، كه امری داخلیست، پاسخ داد.

از پیش روشن است با وقوع بمباران‌ها بخشی از حاکمیت و آقازاده‌هایشان پا به فرار و کشور را ترک خواهند کرد، بخشی دیگربرای حفظ موقعیت خود در مقابل متجاوزین می‌ایستند و دست به مقاومت می‌زنند. در چنین شرایطی نیروهای مردمی باید به تبلیغ مقاومت عمومی و میهنی به‌پردازند و پرچم مبارزه علیه قوای خارجی را در دست خودگیرند. اگر حزب سیاسی طبقه کارگر دارای نیروی نظامی است، آنوقت باید برحسب توازن قوا از هر نوع جنگ داخلی پرهیزکُند و به نیروهایی که می‌خواهند در مقابل قوای متخاصم خارجی به‌رزمند، پیشنهاد آتش بس دهد و همه را به مقاومت علیه دشمن مشترک خارجی دعوت کند.

حالت دیگر این است که عده‌ای بخاطر نفرت از و دشمنی با رژیم جمهوری اسلامی به تجاوز نظامی لبیك به‌گویند، تا از این طریق و در پاركابی متجاوزین به سرنگونی رژیم به‌پردازند، همانطور كه اپوزیسیون وطن‌فروش عراقی دادند و به استقبال بمب‌افكن‌های آمریكایی رفتند. چنین راهی خیانت ملّی است، سیاست ارتجاعی، مذموم و مطرود است .

 

وظیفه حزب طبقه کارگر برای کسب رهبری سیاسی كه در برنامه‌اش سرنگونی نظام سرمایه‌داری و استقرار سوسیالیسم را هدف قرار داده است، باید فوراً با تغییرشرایط سیاسی با اتخاذ تاكتیك نوین برای حل مسئله ملی، یعنی دفع نیروی متخاصم خارجی به تشكیل جبهه واحد بر ضد نیروی متجاوز امپریالیستی مبادرت ورزد، تا به‌تواند در بستر این مبارزه ملی و كسب اعتماد مردم رهبری جنبش را در دست گیرد. در شرایط كنونی با توجه به آنچه در عراق، لیبی، افغانستان و غیره......روی داد و ضعف نیروهای انقلابی، كه شاهد بودیم، عملاً جبهه‌ای پانگرفت، اگر هم گرفت، عمرش كوتاه مدت بود. متأسفانه سركردگی جنبش مقاومت در دست نیروهای انحرافی قرار گرفت. از اینروی پیش‌بینی دقیق چگونگی شكل‌گیری جبهه در شرایط یك جنگ و بمباران هوایی كاری بسیار دشوار است؛ امروز فقط می‌توان به خطوط كلی آن و تبلیغ مقاومت علیه دشمن خارجی بسنده كرد. تلفیق دیالكتیكی مبارزه دمكراتیك با مبارزه ملی بر ضد دشمن خارجی و شناخت دقیق از تضادهای جدید در كشورِ تحت اشغال از جمله وظیفه حزب ما و نیروهای میهن‌دوست و انقلابی است که باید بدون درغلتیدن به موضع چپ‌روانه و یا راست‌روانه اتخاذ گردد. مطالعه اسناد تاریخی جنبش جهانی ضد تجاوز در چین، ویتنام و سایر ممالك بسیار آموزنده‌اند.

امروز باید قبل از این فاجعه كه می‌تواند تكرار خطرناك ویرانی ممالك عراق، لیبی و غیره..... باشد، به تقویت سیاست ممانعت از تجاوز و مبارزه علیه تحریم و از سوئی به دفاع از مبارزه مردم برای تحقق حقوق دمكراتیك بر ضد بیدادگری‌های رژیم و پیوند آن در مبارزه علیه امپریالیسم به‌پردازیم و به جلو حركت كنیم. در شرایط قبل از وقوع احتمالی تجاوز نظامی به ایران باید کارزاری برای بسیج افکارعمومی با شعارهای روشن «نه به تجاوز نظامی به ایران، نه به تحریم و دست‌ها از ایران کوتاه باد!» سامان دهیم و تأکید کنیم که ملت ایران قیم نمی‌خواهد و هرگونه تغییر و تحولی و یا سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی یک وظیفه داخالی است و بس!

 

****

ندای دانشجویان، ندای رهائی ا‌ست و نه ارتجاع و انقیاد!

 

روز دوشنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۸، دانشجویان مقابل پردیس هنرهای زیبای دانشگاه تهران، در اعتراض به تغییر نظام نامۀ دانشگاهی، طرح «حجاب و عفاف»، استقرار نیروهای حراست در دانشگاه، سخت‌گیریِ نوع پوشش و تهدیدِ احضار به کمیته‌های انضباطی، تجمع کردند که با یورشِ بسیجی‌ها و انجمن اسلامی‌ها مواجه شدند. اما با وجود حضورِ عناصر سرکوب‌گر، دانشجویان بر خواست‌های خود ایستادگی کردند و در بیانیۀ پایانی تظاهرات، به درستی، طرحِ حجاب را تعرض به حریم خصوصی دانشجویان و نقض حقوق انسانی و ستمی آشکارعلیه زنان دانستند و دفاع از«آزادی در امر پوشش» را از حقوق بدیهی خود خواندند.

این تظاهرات دارای چند ویژگی و حاوی پیام سیاسی مشخصی بود.

۱- زنان، این حماسه‌سازان ۴۰ سال گذشته، یکبار دیگر، رسا، چون همیشه، به حاکمان پیام دادند که تا اتخاذِ اقداماتِ لازم و ضروری برای از میان برداشتنِ تبعیض‌های جنسیتی در کلیۀ اشکال و تجلی‌های آن و تضمین حقوق برابردر بهره‌مندی از کلیۀ حقوق اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی، مدنی و سیاسی به اعتراضات و مبارزۀ خود ادامه خواهند داد. طنینِ «بسیجی بیا پایین» و «بی‌شرف! بی‌شرف!» پاسخ دانشجویان به حملۀ نیروی سرکوب‌گر، هنگام قرائت بیانیۀ پایانی تظاهرات بود.

 

۲- دانشجویان در ادامۀ اتحادِ دلاورانۀ دی ماه۱۳۹۶ با زحمتکشانِ جامعه، این بار نیز  به گونه‌ای شفاف، ضمن فریاد خواستهایشان، در همبستگی با جنبش زحمتکشان، علیه سیاست‌های نئولیبرالیِ حاکم با شعار«نان، کار، آزادی، پوشش اختیاری» وارد کارزار اعتراضی شدند و پیام آخرشان را  به رژیم دادند و بانگ برآوردند: «دانشجو می‌میرد، ذلت نمی‌پذیرد».

جنبش دانشجویی ایران که از بطن مبارزۀ ضداستبدادی و ضدامپریالیستی برخاسته بود، همواره، تاکید بر ضرورتِ همبستگیِ دانشجویان و زحمتکشان داشت. دانشجویان طی چند دهه مبارزه علیه استبدادِ جمهوری اسلامی، با تکیه بر تجارب گرانب‌های گذشته، اقدام به سازمان دهیِ جدیدِ شوراهای صنفی، اعتراضات و «کارزارِ علیه بیگاری» با مشارکتِ روزنامه‏‌نگاران، کارگران و معلمان کردند. این تجربۀ جدید، پیوندِ بین دانشجویان و دیگر گروه‌های صنفی، ناشی از وضعیت عینی و مادی موجود در جامعه بود، آنچه که بر هم‌‏سرنوشت شدنِ دانشجویان،کارگران و معلمان نیز تاثیرگذار شد. زمانی که دانشجویان شعار«ما فرزند کارگرانیم و تا آخر کنارشان می‌مانیم» می‌دهند، از فشارهای اقتصادی کمرشکنِ خانواده‌ها سخن می‌گویند و درد مشترک را فریاد می‌زنند.

حمل تصاویر زندانیان صنفی مختلف در تظاهرات هر سه گروه، حمایت متقابل از مطالبات و شرکت در تظاهرات اعتراضی، صدور بیانیه‌هایِ حمایتی... نشانۀ پیوندی عمیق میان معلمان، زحمتکشان و دانشجویان است که با رزم طبقۀ کارگر در ادامۀ تظاهرات و پیوند با اعتراضات آینده، یقیناً تعمیق بیشتری هم خواهد یافت، تا کلماتِ سرکوب ‌شدۀ تاریخ را به گوش همگان برسانند.

 

۳ - ویژگی دیگر این اعتراض، مرزبندی با جناح‌های مختلفِ درون حاکمیت و مشخص‌کردنِ خطِ مبارزاتی خود با طیفِ طرفدارِانِ حملۀ نظامی به مردم ایران و طرفدارانِ تحریم، علیه مردم ایران بود. دانشجویان پلاکاردهای قرمز رنگی، به سرخیِ خونِ مبارزان و فعالان صنفی با شعارهای «علی‌نژاد و گشت ارشاد، یکی با دوربین یکی با چماق، دو سوی یک ارتجاع، علیه زنان»، «علی نژاد و ارشاد... ارتجاع و انقیاد» را بلند کردند و به مسیحِ دخترانِ پولدار، کارت قرمز خود را نشان دادند و بقالیِ «مسیح جون» را تعطیل کردند.

دانشجویان  به بهره برداری های علی‌نژادها، «فرشگردی‌ها»، «مصادره نیوزهایی» چون «شبکۀ من و تو»، ورشکستگان و کاسبکاران سیاسی که در ساله‌ای گذشته اعتراضات صنفی را به نفع خود و اربابان‌شان مصادره کرده بودند، «نه» گفتند و توانستند قاطعانه و روشن، مرزِ مبارزاتیِ خود را از آنها جدا کنند.

فراموش نکنیم که دانشجویان و فعالینِ صنفی، بارها زیر شکنجه و در زندان متهم به ارتباط داشتن با همین «مصادره نیوزها» شدند و این «فیک نیوزهایِ» بی‌مسئولیت، چنین وانمود کردند که در همۀ موارد دانشجویان و دیگر زندانیان سیاسی - صنفی به آنان وابستگی دارند.

معلمان و کارگران نیز در بیانیۀ خود، از این مرزبندیِ دانشجویان با کسانی که خواهانِ دخالتِ بیگانگان در امورداخلیِ ایران هستند، حمایت کردند.

مرزبندی جدیدِ فعلان صنفی دانشجویی به مذاق خیلی‌ها خوش نیامد ازجمله «حمید تقوایی»، لیدرحزب اسراییلی «کمونیست کارگری ایران». وی این کار را اشتباهِ مُهلِکی که موجبِ غیرِ فراگیرشدنِ «مبارزه» می شود، نامید. آقای «تقوایی» در هیچ لحظۀ این مصاحبه، پیامِ دانشجویان به رسانه‌ها و روزنامه نگارانی، که مسئولان اتاق‌های فکریِ وابسته به امریکا هستند و علیه منافع طبقۀ زحمتکشان فعالیت و خرابکاری می‌کنند، نه‌پرداخت.

او از هرگونه مرزبندی با دخالت‌های امپریالیستی نیز شدیداً خودداری کرد! اما درعوض نگران منزوی شدن خانم مسیح علینژاد بود. «تقوایی» علناً گفت که خود و حزب‌اش از این کار دانشجویان حمایت نمی‌کنند و بعد به ادامۀ چند شعار مردم فریب پرداخت. حرف آخرش هم، این بود که نباید حرکت‌های اعتراضی دانشجویان به جنبش طبقاتی ربط داده شود.

بی‌جهت نیست که به درجۀ حزبِ مقوایی نزولِ رتبه پیدا کرده‌اند! حزبِ پُروامپریالیستی و صهیونیستی آقای «تقوایی»، حزبِ قسم خوردۀ دشمنی با زحمتکشان، کارگران و کمونیسم است.

از نظر درک و عمل، دانشجویان روز دوشنبه نشان دادند از نخ نماهای کمونیستی بسیار جلوتر هستند و دریافته‌اند مبارزۀ انقلابی و پیروزی کارگران در گروی شناختِ دشمنانِ طبقۀ کارگر، جنگ وغلبه بر آنان است و بس.

 

۴ - انعکاس مطبوعاتی این تظاهرات در رسانه‌های وابستۀ داخلی و خارجی با دروغ توأم بود. مطبوعات داخلی معترضین را دانشجویان اخلال‌گرمعرفی کردند. رسانه‌های خارج آن بخش از پلاکاردها را که با شعارِ ضد مسیح علی‌نژاد را با استدلال «فتوشاپ» از گزارشات تصویری خود حذف کردند. برخی نیز سعی داشتند نام او بَر پلاکاردها را یکی از مسئولان دانشگاه جلوه دهند!

به هر روی، چه طرفداران دخالت‌های بیگانگان باورکنند و چه نه‌کنند، دانشجویان قاطعانه و رسا گفتند، وابستگان اتاق‌های فکری و ارشاد هر دو مرتجع هستند و هیچگونه حمایتی از این گروه‌ها نمی‌کنند.

دانشجویان باری دیگر برجسته کردند که ندای آنان ندای رهایی است و نه ارتجاع و انقیاد!

***

 

نظر دكتر فریبرز رئیس دانا، اقتصاددان چپ مقیم ایران درباره خطر احتمالی حمله نظامی به ایران و برخورد به «چپ»نماهای نخ‌نما!

 

«آهای چپ نماهای نخ نما شده‌ی چند نفری در ایران که میشناسیم‌تان، شاه‌اللهی‌ها! کورش‌پرستان! عشق قدرت‌ها که خواب سوارشدن بر بُرجک تانک جلوئی و ظفرنمون به پایتخت‌آمدن را می‌بینید! حاشیه‌نشینان خودانقلابی خوانده! که هر دم دو سه روزی بازداشت شده و فریبکاران بازعفو شده که می‌گوئید جنگ، جنگ قدرت است و صف ما کارگران جداست و ضمناً، نه کارگری، نه صفی‌ داری و نه اعتباری! خارج‌نشینان مشوق ارتش آمریکا به حمله و انهدام ایران! نئولیبرال‌های نوع اسلامی – ایرانی! و اصلاح‌طلب! خوش بر احوالان که باد رویای آمدن و انبان پُرکردن از این میهنِ در رنج در منخرین‌تان افتاده و ای تک چهره‌های قهرمان ماهواره‌های آمریکائی و انگلیسی و صهیونیستی و عربستانی و... همپالگی‌ها  !جون مادراتون شاخ تو جیب این گُنده باقالی‌ها، ترامپی و پُمپی و آن یکی سیبل‌دار نئوفاشیست نه‌کنید! مردم ما را زیر فشار بیشتر و کارگران محروم ما را به رنج‌های چند برابر نه‌برید! سربازان جوان و مزدور کِک‌مکی از نوع جورج و جان و جیم و جَک و جانور را به این سرزمین نه‌کشانید، تا همینجا جان به‌دهند و دفن شوند. آنها هم مانند سربازان ما بشرند و جان دارند و مثل جان خودتان جان شیرین‌شان خوش است.

تا آنجا که من این کارگران بی‌توش و توان، اما برومند و این روشنفکرانِ در بند و زیر نفرت قدرت حاکم، اما همیشه متعهد و این مردمِ عادی بینواشده، اما آگاه را می‌شناسم، آنها در امتداد تلاش و مبارزه علیه ستم و برای آزادی راه می‌روند. بازشدن جبهه‌ی دوم به نفع آنها نیست اما به نفع قدرت انحصارگران داخلی این کشور، که مردم و نمایندگان آنان را در منگنه‌ی فشار بیشتر می‌فشرند، خواهد بود. آنها نمی‌نشینند تا فقط نگاه کنند و شانه بالا بیندازند که بععععععله ما انقلابی تشریف داریم و جنگ به ما مربوط نیست، پس ماست‌مان را می‌خوریم. آنها تجاوز از سوی امپریالیست‌ها را به سرزمین و خانه و کاشانه و تهاجم به سرمایه‌ها و زیر ساخت‌ها را، که باید به دست توانای‌شان به تملک جامعه درآید و نیز کشتار مرد مان ستم‌دیده را که مبارزان آگاه و واقعی برای نیک‌بختی‌شان می‌رزمند، برنمی‌تابند و ناگزیر به دفاع برمی‌خیزند و چه بسا علیه شمار محدود شما نیز کُنش داشته باشند. با شیادی و از جان مردم مایه گذاشتن خواب‌تان تعبیر نمی‌شود. گذشت دوران زمانه‌های تاریک.

راستی! جنگ ناخواهی این دولتِ نماینده جناح کلاسیک سلطه‌ی کاپیتالیستی آمریکا، روح‌تان را شُخم نزده است؟ می‌دانم که حتماً سخت خراشیده است، شما را اگر داغان‌تان نکرده باشد. اما هنوز گویا با کور سو امیدی به نئوفاشیست‌های حاکم آمریکا دل بسته‌اید. ناله‌های «کمک کمک» و هم زمان صدای دندان غروچه‌ی ناامیدی‌تان به نجات‌بخشی عمو ترامپ‌تان را می‌شنویم».

 

نقل از

https://t.me/totoufan

كانال رسمی تلگرام وابسته به حزب كار ایران – توفان


 

هذیان‌گویی دو سازمان شبه ترتسکیست وطنی درباره جنگ و اوضاع منطقه

 

http://www.radiohambastegi.se/mobile/interview.php?filename=a.tavakol.h.hesam_ira

n.usa190511.mp3

 

 

رادیوهبستگی استکهلم سوئد روز شنبه مورخ ۲۲ اردیبهشت ماه ، ۱۱ ماه مه گفتگوئی با آقایان «عباس توکل»، رهبر سازمان اقلیت و «حسن حسام»، رهبر و سخنگوی سازمان راه کارگر درمورد تشدید اختلافات ایران و آمریکا و احتمال بروز جنگ و تاکیتک سازمان‌ها و احزاب سیاسی و از جمله مواضع این دو جریان به عمل آورد که جز وراجی‌های شبه ترتسکیستی، بی‌برنامه‌گی، غلوگوئی و تلویحاً مثبت ارزیابی‌کردن از تجاوز نظامی به خاطر تضعیف رژیم و سرنگونی آن در پارکابی امپریالیسم و در قالب «جبهه موهومی سوم» نصیب‌ شنوندگان این رادیو نشده است. در زیر نقد فشرده ما بر محوری‌ترین سخنان این آقایان از نظر علاقمندان می‌گذرد:

 

یکم اینکه؛ از خوانندگان تقاضا داریم قبل از خواندن این نقد به مصاحبه رادیو همبستگی که لینکش در همین صفحه وجود دارد گوش دهند، تا ابتدا به ادبیات و پرت و پلاگوئی‌ها و سخنان پُرتناقض و ارتجاعی این دو جریان شبه ترتسکیست و ضدانقلابی در مورد تجاوز احتمالی نظامی به ایران آشنا شوند!

وقتی آنها در این مصاحبه از «دو قطب ارتجاعی» صحبت می‌کنند، منظورشان به طور عمده جمهوری اسلامی است كه باید در پاركابی ارتش آمریكا سرنگون شود. این دو سازمان، که نقاب‌شان در کارزار مسخره امپریالیستی «ایران تریبونال» اُفتاد و منابع مالی آنها رو شد و سر «شهرزاد نیوز» از آخور وزارت خارجه هُلند درآمد، مردم را فرا می‌خوانند که در صورت تجاوز نظامی به ایران مقاومت نه‌كنند، بلکه برای اینکه «انقلابی» باشند و سوسیالیسم شورایی و خودحكومتی!! برقرار كنند در پاركابی آمریكا علیه رژیم به‌جنگند! البته آنها به این وضوح که ما دست‌شان را رو می‌کنیم، حرف نمی‌زنند. همه نیروهای ضدانقلاب و هم‌دست صهیونیسم و امپریالیسم حرفهایشان دو پهلو است، زیرا از مردم می‌ترسند. آنها به مردم ایران توصیه می‌کنند، وقتی ارتش آمریكا وارد ایران شد، مردم باید با اسلحه خود هر دو طرف را «نابود» سازند. جنگ داخلی راه بیاندازند و سوسیالیسم!!؟؟ را مستقر کنند. یک تیر هوائی به آمریكائی‌ها و یک تیر خلاص به ارتش ایران !! این دو جریان سیاست و تاكتیك ممانعت از جنگ و تجاوز به ایران را نمی‌پذیرند، چون آنوقت رژیم برسر قدرت می‌ماند!! و از طرف دیگر با وقوع جنگ از مقاومت برای بیرون‌ریختن قوای خارجی پرهیز می‌كنند و به یاری آمریكا برای سرنگونی رژیم می‌پردازند، زیرا سرنگونی رژیم تحت هر شرایطی عمده است‌! این در حالی است كه تعدادشان به اندازه پنج بند انگشت هم نیست و چون زورشان نمی‌رسد، عملاً از مداخله آمریكا استقبال می‌كنند!

دوم اینکه؛ این دو جریان به خاطر توجیه سیاست ارتجاعی‌شان از جنگ ارتجاعی از هر دو طرف سخن می‌گویند. از کنار نقض «تساوی حقوق ملل» و «حق ملل در تعیین سرنوشت به دست خود ملل» و زورگوئی‌های امپریالیستی که توسط آمریکا صورت می‌گیرد، به سادگی می‌گذرند، تو گویی دولت ایران در شریط کنونی دولت امپریالیستی تزار است که درگیر در جنگ جهانی اول برای کسب بازارهای جدید و مستعمرات با سایر رقبایش درجنگ است. این آقایان شبه ترتسکیست هنوز نفهمیده‌اند که ایران کشور امپریالیستی نیست، حتی سرمایه‌داری در آن نیز در همه زمینه‌ها هنوز انکشاف کافی را نیافته است، چه برسد به اینکه سرمایه‌داری ایران به عالی‌ترین مرحله رشد خود، یعنی به مرحله سرمایه‌داری انحصاری امپریالیستی تحول پیدا کرده باشد و سیاست‌اش براساس سیاست سرمایه مالی تعیین شود، ایران در هیچ یک از گروه‌بندی‌های امپریالیستی برای غارت جهان و تقسیم غنایم شرکت ندارد، حتی امپریالیست‌ها ایران را به این دسته‌بندی‌های خود راه هم نمی‌دهند. برعکس ایران همیشه برای امپریالیست‌ها لُقمه چرب و نرمی بوده است که بر سر تسلط بر آن، امپریالیست‌ها با هم درافتاده‌اند. سخن بر سر تسلط بر ایران و غارت ایران است. رژیم حاکم در ایران صرفنظر از ماهیت فاسد، ارتجاعی و ستمگرانه خویش، تنها از موجودیت و استقلال سیاسی خود دفاع می‌کند. کمونیست‌ها باید تنها بر این اساس تاکتیک‌های انقلابی خویش را تعیین کنند. وضعیت ایران به شرایط روسیه در جنگ اول جهانی شباهتی ندارد، بلکه بیشتر به شرایط جنگ ضدژاپنی در چین شبیه است، با این تفاوت که کمونیست‌های ایران نه ارتش سرخی دارند و نه شخصیتی مورد احترامِ مردم، به نام مائو تسه دون، که به عنوان نیروئی مستقل و قدرتمند در محاسبات سیاسی به کار آید و امکان مانور سیاسی، به اتکاء این نیروی نظامی و حمایت مردمی در چین و حمایت شوروی در عرصه جهانی دارا باشد. با کوربینی سیاسی کسی انقلابی نمی‌شود.

تئوری «جنگیدن با هر دو قطب ارتجاع»، و «توسل به جنگ داخلی در ایران» یک تئوری ضدانقلابی و غیرطبقاتی و ناقض ماهیت تجاوزکارانه و غارتگرانه امپریالیسم است، که از جانب دارودسته‌های منصور حکمت در ایران برای اسارت خلق ما ساخته و پرداخته شده است. متأسفانه در میان نیروهای اپوزیسیون ایران حتا بخش‌های صمیمی نیز وجود دارند که به کُنه این مسایل واقف نیستند و به نتیجه عملی نهائی این تئوری‌های ارتجاعی و شبه‌انقلابی فکر نکرده‌اند. آنها در راهی گام گذارده‌اند که منصور حکمت نشان داده است. هدف وی حذف لنینیسم و تطهیر امپریالیسم بود. برای وی تنها میلیتاریسم آمریکا وجود داشت که می‌شد بر ضد آن مبارزه کرد. وی مخالف ایجاد یک جنبش وسیع ضدامپریالیستی بود. جنبش ضدمیلیتاریستی باید جایگزین مبارزه ضدامپریالیستی می‌شد. وی تمام مبارزه اجتماعی را از مضمون طبقاتی آن جدا کرد و به خورد جنبش کمونیستی ایران داد. این مجموعه هنوز از تئوری‌های منصور حکمت تغذیه می کند و بیمار است.

این عده چه به‌خواهند و چه ناآگاه باشند، در کنار امپریالیسم قرار دارند. آنها خودشان را پشت نقاب مبارزه علیه جنایات جمهوری اسلامی پنهان کرده‌اند و کسانی را که بر ضدامپریالیسم و صهیونیسم برای آزادی ایران پیکار می‌کنند، مدافعان جمهوری اسلامی قلمداد می‌کنند، تا همدستی خویش را با همه سازمان‌های ساخته و پرداخته امپریالیستی، که در زیر عناوین پر طمطراق «حقوق بشر» و یا «حقوق قومیت‌ها»، «ادیان اقلیت» و یا سازمانهای مشکوک «توسعه دموکراسی» و... پنهان کرده‌اند، به‌پوشانند. برای آزادی مردم ایران و نابودی استثمار تنها یک راه وجود دارد و آنهم پیوند مبارزه دموکراتیک با مبارزه ضد امپریالیستی و ضد صهیونیستی است. مبارزه در راه سرنگونی رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی تنها با دست مردم ایران عملی، و نیروهای انقلابی و مترقی و این امر از مبارزه بر ضد امپریالیسم و صهیونیسم می‌گذرد.

 

سوم اینکه اگر احتمال جنگ وجود دارد و این جنگ هم آغازگرش امپریالیسم آمریکا خواهد بود، آنوقت باید هدف را درست تشخیص دهیم تاکتیک و سیاست تبلیغ «ممانعت از تجاوز به ایران» را درپیش گیریم و مسبب اصلی این تنش و جنگ احتمالی را آمریكا به‌دانیم، همانطور كه در مورد عراق، أفغانستان، لیبی و یا سوریه ....دانستیم .

در عرصه جهانی همه كسانی كه با تحریم و تجاوز به ایران و سیاست ممانعت اتفاق نظر دارند، در جبهه جهانی ضد جنگ، كه نوك پیكانش علیه دولت جنگ‌طلب و متجاوز است، نشانه می‌رود و به افشاگری و آگاه‌كردن افكار عمومی می‌پردازند.

 

چهارم اینکه اگر بر فرض مثال علی‌رغم تلاش ما، تجاوز نظامی صورت گیرد، این جنگ یك تجاوز امپریالیستی و مغایر تمام موازین بین‌المللی و الحاق‌گرایانه است و باید محكوم گردد و همه مردم ایران باید در مقابل نیروی متجاوز خارجی به‌ایستند و دست به مقاومت به‌زنند. هر نیرویی كه در مقابل متجاوزین تسلیم شود و مقاومت نه‌كند، خائن به ملت ایران است و همدست قدرت استعماری است. در اینجا دفع دشمن خارجی و متجاوز به یك اصل ملّی تبدیل می‌شود و سایر تضادها را تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. تنها در بستر حل این تضاد است كه می‌توان به مسائل دیگر، از جمله به حقوق دمكراتیك و عدالت اجتماعی، كه امری داخلی‌ است، پاسخ داد. در اینجا دو جریان راه کارگر و اقلیت به خاطر دشمنی با رژیم اسلامی عملاً به تجاوز نظامی لبیك می‌گویند و از برکت «جنگ دو ارتجاع» سود می‌جویند، تا از این طریق و در پاركابی متجاوزین به سرنگونی رژیم پاسخ مثبت دهند، همانطور كه اپوزیسیون وطن‌فروش عراقی دادند و به استقبال بمب افكن‌های آمریكایی رفتند.

وظیفه حزب سیاسی طبقه کارگر، كه در برنامه‌اش سرنگونی نظام سرمایه‌داری و استقرار سوسیالیسم را هدف قرار داده است، این است كه باید فوراً با تغییر شرایط سیاسی و اشغال کشور، تاکتیک جدیدی بر سر مقابله با دشمن خارجی و حل مسئله ملّی اتخاذ نماید و برای دفع نیروی متخاصم خارجی به تشكیل جبهه‌ای وسیع بر ضد نیروی متجاوز امپریالیستی مبادرت ورزد، تا به‌تواند در بستر این مبارزه ملّی و كسب اعتماد مردم، رهبری جنبش را دردست‌گیرد. در شرایط كنونی با توجه به آنچه در عراق و لیبی و أفغانستان .... روی داد، وضعف نیروهای انقلابی، كه شاهد بودیم، عملاً جبهه‌ایی پا نه‌گرفت، اگرهم گرفت، عمرش كوتاه مدت بود و متأسفانه سركردگی جنبش مقاومت در دست نیروهای انحرافی قرار گرفت. پیش‌بینی دقیق چگونگی شكل‌گیری جبهه در شرایط یك جنگ و بمباران هوائی كاری بسیار مشكل است وامروز فقط می‌توان به خطوط كلی آن و تبلیغ مقاومت علیه دشمن خارجی بسنده كرد.

تلفیق دیالكتیكی مبارزه دمكراتیك با مبارزه ملی و بر ضد دشمن خارجی و شناخت دقیق از تضادهای جدید در كشور تحت اشغال از جمله وطائف آن نیروی پیشروئی است كه باید بدون درغلتیدن به موضع چپ‌روانه و یا راست‌روانه اتخاذ گردد. مطالعه اسناد تاریخی جنبش جهانی ضداستعماری در چین، ویتنام و سایر ممالك آموزنده‌اند ....

امروز باید قبل از این فاجعه، كه می‌تواند تكرار خطرناك ویرانی ممالك عراق و لیبی و...باشد، به تقویت سیاست ممانعت از تجاوز جنگ و مبارزه علیه تحریم و از سوئی به دفاع از مبارزه مردم برای تحقق حقوق دمكراتیك بر ضد رژیم و پیوند آن در مبارزه علیه امپریالیسم به‌پردازیم و به جلو حركت كنیم. اینهاست آن نکاتی که دو جریان شبه ترسکیست و منحرف اقلیت و راه کارگر بوئی از آن نبرده‌اند.

 

 https://t.me/totoufan

نقل از كانال رسمی تلگرام، وابسته به حزب كار ایران - توفان

***

 

یادداشت زیر نوشته ژورنالیست برجسته آلمانی، یورگن تودنهوفر است

«گستاخانه‌ترین دروغ‌های امریکا در جنگ و جدال با ایران»

 

ریا و دروغگويی کار امروز ایالات متحده امریکا نیست. نگاهی به ویتنام یا عراق خود بهترین گواه است!

نوام چامسکی کشور خود را سردسته تروریست‌ها و خطری جدّی برای صلح جهانی نامیده است.

از آنجایی که ایالات متحده در جنگ با ایران تنها به یک دروغ اکتفا نکرده و لیستی بالا بلند برای ایران درست کرده است، اینجا هفت نمونه از دروغ‌هایش را برای شما برمی‌شمارم:

 

۱ ترامپ مدعیست ایران امنیت خاورمیانه را به خطر انداخته است و پمپئو حتی ایران را به «آلمان نازی» فاشیستی تشبیه کرد و تهدیدی برای جهان نامید، که باید سرجایش نشانده شود. همه این پیش در آمدها یادآور زمینه سازی‌های جرج بوش و متحدانش برای آغاز جنگ در عراق است. ترامپ و پمپئو هم همان گونه دروغ می‌گویند که او و همدستانش دروغ گفتند.

واقعیت این است که ایران در محاصره ی قوی‌ترین ارتش جهان با پیشرفته‌ترین و مدرن‌ترین سلاح‌های جهانی است. راکت‌های بی‌شماری از همه سوی ایران را نشانه گرفته‌اند. ایرانی که بودجه نظامی‌اش ۴ درصد کل بودجه نظامی امریکاست! کسی مدعی نیست که ایران «بره بی‌گناهی ست» اما سوال اصلی سرجای خود باقی می‌ماند: اینجا چه کسی چه کسی را تهدید می کند؟!

 

۲ ترامپ مدعیست که رهبران ایران باعث هرج و مرج، مرگ و ویرانی در خاورمیانه هستند.

او اینجا هم دروغ می‌گوید. این امریکاست که بیش از ۷۰ سال است این کارها را در خاورمیانه انجام می‌دهد. همه با نمونه‌های آن آشنایند.

 

۳- وزیر امور خارجه ترامپ، پمپئو، ادعا می‌کند ایران با القاعده همکاری می‌کند.

او دروغ می‌گوید. کارشناسان و متخصصان برجسته امنیتی ایالات متحده تاکید می‌کنند که هیچ مدرکی برای اثبات این ادعا وجود ندارد.

 

۴-ترامپ مدعیست که ایران توافقنامه مربوط به برنامه هسته‌ای ایران (برجام) را نقض می‌کند.

او دروغ می‌گوید. گزارشات سازمان بين‌المللی انرژی اتمی صریحاً این ادعای او را رد می‌کند. برعکس این ایالات متحده است که با پایان‌دادن و خروج یکطرفه از «معاهده هسته‌ای»، قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت را نقض کرده است .

این قطعنامه شورای امنیت همه اعضای خود را به همکاری و حمایت از ایران در اجرای مواد توافق شده (توضیح مترجم: این قرارداد لغو تحریم‌های پیش از امضای توافقنانه را در مورد ایران در نظر می‌گیرد و دیگر اعضای خود را تشویق به حمایت و همکاری در زمینه کاربردهای صلح‌آمیز انرژی هسته‌ای ایران می‌نماید). منتها با وجود این امریکا، مانع اجرای قرارداد است و در روند اجرایی آن اختلال ایجاد کرده است.

 

۵ پمپئو، وزیر امور خارجه امریکا، ادعا می‌کند که ایران بخاطر داشتن موشک‌های بالستیک جهت نقض قطعنامه ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل عمل کرده است. او دروغ می گوید! متخصصان و کارشناسان مؤسسه بین‌المللی مطالعات استراتژیک مؤسسه پژوهشی در لندن (اندیشکده حوزه روابط بین‌المللی بریتانیا) ادعای زیرپاگذاشتن برجام از سوی ایران را رد کرده و ضمن بررسی توان موشکی ایران، احتمال توانایی حمل کلاهک هسته‌ای با استفاده از موشک‌های ایرانی را منتفی دانسته‌اند.

 

۶ بولتون، مشاور امنیتی ترامپ، مدعیست که ایران در آستانه تولید یک بمب هسته‌ای است.

او دروغ می گوید. دن کوتس، رئیس سازمان اطلاعات ملی امریکا، می‌گوید، ایران هیچ اقدام و تلاشی در زمینه ساخت بمب اتمی انجام نمی‌دهد.

 

۷ ایالات متحده ادعا می‌کند که ایران موشک‌های میان بُرد، دراختیار جنگ‌جویان حوثی، گذاشته است که به سوی عربستان سعودی شلیک شده‌اند. این هم دروغی بیش نیست، چرا که شمال یمن کاملاً تحت پوشش و کنترل نیروهای نظامی است. بخاطر وجود چنین حلقه تنگ محاصره نظامی هر دقیقه یک کودک یمنی می‌میرد.

ادعای ارسال موشک‌های غول پیکر دوربُرد بالستیکی به حوثی‌های یمن از طرف ایران، با توجه به واقعیات موجود محلی یعنی وجود هزاران پست بازرسی، در همینجا ناکام می‌شود.

موشک‌های شلیک شده توسط حوثی‌ها موشک‌های بُرد کوتاه و احتمالاً از نوع روسی می‌توانند بوده باشند.

سازمان ملل در ترسیم روایات امریکایی‌ها و سعودی‌ها و اینکه موشک‌ها ساخت کجا هستند، تردید بسیاری دارد.

تحقیقات سازمان ملل متحد درباره قطعات باقی مانده از پرتابه‌ها هیچ مدرک مشخصی در مورد عامل، «واسطه» یا «هویت» سازندگان به دست نداد. با این حال، متوجه شدند که قطعاتی از آن ساخت امریکا بوده است!

 

مجموع سخنان ایالات متحده امریکا گمراه کننده و فریب در ابعادی بسیار بزرگ است. نماد این ریاکاری بزرگ سخنان مایک پمپئو اوائل سال جاری مسیحی در دانشگاه قاهره بود.

او گفت: «آمریکا قدرت خوب خاورمیانه است. همین و بس نقطه»!

این دروغ و ریاکاری ترامپ و همدستان‌اش نه تنها تهدیدی برای ایران به شمار می‌رود، بلکه خطری برای اعتماد و باورهای ما به سیستم دموکراتیک‌مان محسوب می‌شود. چگونه می‌توانیم روزی به فرزندان و نوه‌هایمان بگوئیم که این دروغگوها و متقلبین قدرتمندترین نمایندگان دموکراسی جهان هستند؟... «رهبر جهان آزاد»؟

بیچاره ایران، بیچاره «جهان آزاد!»

ترجمه و تکثیر از فعالین حزب کار ایران (توفان) در آلمان

 

ی. ت (یورگن تودنهوفر) شما

آدرس لینک متن اصلی :

https://juergentodenhoefer.de/

 

***

«دریغ است ایران که ویران شود»

نامهای‌ از ایران ۴ خرداد ۱۳۸۹

در نظام سرمایه‌داری، به ویژه مرحله بالاتر آن، امپریالیسم، هر چیزی، به عبارت دیگر همه چیز، تبدیل به کالا میشود! حتی آدمها نیز خرید و فروش می‌شوند، چه رسد به مفاهیمی همچون وطن‌پرستی، وجدان، انصاف و غیره! برای سرمایه‌داری پول حلّال همه مشکلات است. امپریالیست‌ها با دُلار و یورو و.... حمله و کشتار خلق‌ها را «دفاع از حقوق بشر»، اشاعه فرهنگ منحط و مبتذل را «آزادی و دموکراسی»، مبارزان راه استقلال و آزادی را «تروریست»، وطن‌فروشان را عاشق وطن، خائنین و نوکرانش را «آزادی‌خواه » جا‌میزند!

آدمی وقتی به کانال‌های ماهواره‌ای خارج و تلویزیون‌های داخل نگاه می‌کند، از این همه مزدور، وطن‌فروش، بی‌ریشه، بی‌سواد سیاسی و جفنگ‌گو حیران می‌ماند. گمان نمی‌کنم در تاریخ معاصر ایران این تعداد خائن و سرسپرده بوده باشد! همه اینها نوکران و گماشتگان پول و سرمایه‌اند!! در اینجا باید تأکید کنم، همه آن کسانی که عامدانه و عالمانه راه خیانت به مُلک و ملت ایران را برگزیدند، نباید حق حیات داشته باشند! منظور کسانی است که به بهانه نفرت از رژیم اسلامی انسان‌کُش و دزد، آرزوی حمله نظامی به ایران را دارند و آشکارا و نهان از تحریم جنایت‌کارانه امریکا حمایت می‌کنند و ملت زحمتکش و شریف ایران را گرفتار کمبود موادغذایی و تورم و گرانی می‌نمایند. این مزدوران وطن‌فروش چنان مست دُلارهای امریکایی شده‌اند که این همه جنایات امپریالیسم آمریکا، از ویتنام گرفته تا خاورمیانه را نادیده گرفته و تیره‌روزی ایرانیان را فقط و فقط از «اسلام عزیز» می‌دانند، بدون اینکه حرفی از شکست انقلاب ۵۷ توسط امپریالیست‌ها و کودتای جنایت‌کارانه ۲۸ مرداد و سرنگونی دولت قانونی مصدق به میان آورند!؟ چون عِرق و رگ و ریشه ملّی ندارند!!

و اما سخنی با آنان که اطلاعی کم و یا اصلاً اطلاعی از تاریخ تجاوزات اقوام سیطره‌جو و مبارزات خونین و پُرشکوه پیکارجویان راه آزادی و استقلال ایران زمین ندارند. محتاج توضیح نیست که بررسی تاریخ مبارزات ایرانیان نه در توان من است و نه در حوصله خیال از حافظ :

«خیالِ حوصلهِ بحر می پزد، هیهات _ چه‌هاست درسرِ این قطرهِ محال اندیش؟»

نگاهی به نقشه ایران، بخصوص به مرزهای آن، چهره شیری را تداعی می‌کند که ساکنان آن در طی قرون و إعصار و در پیکار با متجاوزان و کفتاران، آرام و قرار نداشته و زخم‌های فراوانی بر صورت دارند. نه بمانند اکثر کشورهای خاورمیانه که توسط امپریالیست‌ها، مرزهایشان با خط و خط‌کشی مشخص گردیدند! بدین جهت و بدین سبب باید تأکید نمود که رژیم جمهوری اسلامی امت‌پرور، ایران نیست !!

در طول تاریخ چند هزار ساله، سرزمین ایران عرصه انواع تاخت و تازهای بیگانگان بوده است. اسکندر، اعراب، غزنویان، سلجوقیان، خوارزمیان، مغولان، تیموریان، صفویان، قاجاریه، پهلوی‌ها و جمهوری اسلامی. تاریخ هر کدام‌شان را اگر مورد بررسی و کنکاش قراردهیم، پی‌خواهیم برد که یکی از دیگری غارت‌گرتر و آدم‌کش‌تر بودند !!

در مقابل چنین متجاوزان، نگاهی بیندازیم به قیام‌ها و دلاوری خلق‌های این سرزمین. اعم از ترک، فارس، بلوچ، کُرد، لُر،عرب خوزستان و گیل و دیلم و مازنی.

قیام ابومسلم خراسانی، خوارج، سنبادگبر، اساذسیس خراسانی، المقنع، بابک خرمدین، مازیار، قیام صاحب‌الزنج یا قیام بردگان زنگی به قیادت محمد برقعی، اسمعیلیان، قَرمطیان، یعقوب لیث، سَربِداران، نُقطویان، حروفیان، پسیخانیان، شورش عادل شاه در گیلان، شورش تهی‌دستان تبریز در زمان صفویان، جنبش بابیان، جنبش جنگل، قیام ستارخان، انقلاب مشروطیت، قیام ۳۰ تیر و ملی شدن صنعت نفت، قیام افسران خراسان، انقلاب ۵۷، جنبش سال ۸۸، قیام سال۱۳۹۶ در بیش از صد شهر ایران  و این رشته سر دراز دارد و خواهد داشت .

این بود خلاصه‌ای از دلاوری‌های خلق ایران در برابرمهاجمان تاریخ که در کتاب‌ها و منابع مزدوران قلم به مزد از آنها به نام‌های «عوام‌الناس»، «اراذل»،«اوباش»، «هرزه»، «عوامل بیگانه»، «فریب خوردگان» اسم برده شده است .

همه این قیام‌ها و شورش‌ها در عرصه سیاسی و نظامی رخ داد. در پهنه مبارزات شگرف و ژرف فکری و ایدئولوژیکی چنان دریای شگفت و اندیشناکی در زمینه ادبیات و نثر و نظم خلق گردید که هیچ غواصی را یارای غوطه خوردن در این اقیانوس افکار واندیشه‌های تابناک نیست.

ازحافظ:

چرخ برهم زنم ارغیرمرادم گردد _ من نه آنم که زبونی کشم از چرخِ فلک .

همهِ متجاوزان به سرزمین ایران از صفحه روزگار محو شدند، ولی ایران و ایرانی به لطف دلاوری‌ها، میهن‌پرستی‌ها و بیگانه‌ستیزی‌ها پایدار و سرفراز رو به سوی رهایی از زیر یوغ استثمار و استعمار، رو به سوی آزادی وعدالت جمعی دارد. ملت ایران در این مبارزه نابرابر بر علیه حاکمان ستمگر جمهوری اسلامی و امپریالیست‌های غارت‌گر، بی‌برو‌برگرد پیروز میدان خواهد بود!

در یادِ من آتشی ست از صورت دوست _ ای غصّه اگر تو زَهره داری پا دار

***

بیانیه مشترک جهانی در حمایت از کارگران ایران

چهارشنبه اول ماه مه ۲۰۱۹، در یک گردهم‌آئی مسالمت‌آمیز در برابر مجلس، حدود چهل نفر از تظاهرکنندگان (کارگر، دانشجو، معلم، روزنامه‌نگار) مورد خشونت نیروهای انتظامی قرار گرفتند و دستگیر شدند. آنان را به زندان‌های مختلف، از جمله اوین انتقال دادند. تاکنون، بخش بزرگی از بازداشت‌شدگان و عمدتاً با قرارهای کفالت سنگین آزاد شده‌اند.

اما آقای «حسن سعیدی»، عضو سندیکای کارگران شرکت واحد؛ خانم «مرضیه امیری»، دانشجو و خبرنگار روزنامه شرق؛ خانم «عاطفه رنگریز»، دانشجو؛ خانم «نسرین جوادی»، بازنشسته؛ خانم «ناهید خداجو»، بازنشسته؛ خانم «ندا ناجی»، فعال حقوق زنان و آقایان «کیوان صمیمی»، سردبیر ماهنامه ایران فردا و «فرهاد شیخی»، کارگر، همچنان در زندان به سرمی‌برند. همچنین خانم «سپیده قُلیان» و آقای «اسماعیل بخشی» از هفت‌تپه، که قبلاً دستگیر شده بودند، هنوز زندانی هستند.

ما این اَعمال خودکامه علیه کارگران در راه اعاده حقوق اولیه و مطالبات عادلانه‌شان را محکوم می‌کنیم. ما خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط زندانیان یادشده در بالا و احترام به حقوق مردم بوده و از فعالیت سندیکائی آزاد در ایران حمایت می‌کنیم.

علاوه بر این، مشاهده می‌کنیم که ایران زیر تهدید و تحریم‌های اقتصادی قرار گرفته است. ما اطمینان داریم که هر دخالت خارجی، به هر توجیه‌ای که صورت گیرد، در درجه نخست مردم کشور و به ویژه اقشار فقیر و زحمتکش جامعه ایران را هدف قرار می‌دهد. هم اکنون، این تهدیدها و تصمیمات شرایط زندگی حقوق بگیران را سخت‌تر کرده است. تجربه نشان می‌دهد که نتیجه‌ چنین مداخلاتی برای مردم عادی کشور بسیار مصیبت‌بار خواهد بود. ما علیه هر اقدام جنگی در این منطقه هشدار می‌دهیم.

دیژون، ۱۳-۱۴ مه ۲۰۱۹

***

امضاکنندگان

1.       ادوآردو پرِرا، دبیر بین‌المللی سندیکای سی تی اِ- تی، آرژانتین

2.       مارتا اِسکارپاتو، مسئول بخش اروپا، سندیکای سی تی اِ-تی، آرژانتین

3.       هوراسیو کاتِنا، سندیکای سی تی اِ-آِ، آرژانتین

4.       نولبِرتو دیاز سانچِز، دبیر کل سی یو تی، شیلی

5.       بازی باسولما، دبیر کل س ژ ت ب، بورکینافاسو

6.       ژان مارک بیکوکو، رئیس سندیکای سی اس پی، کامرون

7.       آن ماری نزیلا، رئیس سندیکای یو اس سی، کنگو

8.       احمِدو عبداللهی، دبیر کل سندیکای سی جی تی ام، موریتانی

9.       ایدریسا جیبریلا، دبیرکل سندیکایسی دی تی ان، نیجریه

10.   حوا سوِو، معاون دبیرکل سندیکای سی اِس تی ام، مالی

11.   دیوف اِلیمان، سندیکای سی اس اِ، سنگال

12.   سوزانا کاموسو، دبیر بین المللی، سندیکای سی جی آی اِل، ایتالیا

13.   سالواتوره  مارا، مشاور سندیکای سی جی آی ال، ایتالیا

14.   خِزوس گالِگو، دبیر بخش سیاست بین المللی سندیکای یو جی تی، اسپانیا

15.   کریستینا فاسیابِن لاکورته، مسئول بین المللی سندیکای سی سی او او، اسپانیا

16.   اونای سوردو کالوُ، دبیرکل سندیکای سی سی او او، اسپانیا

17.   دیمیتروهوهان، مشاور رئیس سندیکای سی ان اس ال آر-فراتیا، رومانی

18.   فوسه کِیسوک ، معاون دبیرکل و مسئول بین المللی سندیکای زِنرورن، ژاپن

19.   جونگ هی-کیِئونگ، معاون دبیرکل سندیکای ک سی تی یو، کره جنوبی

20.   میکیونگ رییو، مسئول بین المللی ک سی تی یو، کره جنوبی

21.   بلِیک هاروِل، هماهنگ کننده بین المللی، سندیکای "یونایت هییر"، آمریکا

22.   امیرول حق امین، رئیس سندیکای کارگران  بنگلادش، سی اس ان

23.   رشید معلاوی، رئیس سندیکای سی جس اِ تی اِ ، الجزایر

24.   عدنان عبدالعلیم رشید الصفار، نماینده سندیکای جی اف آی تی یو، عراق

25.   کاسترو عبدالله، رئیس سندیکای فِناسول، لبنان

26.   اشرف عوار آسی، دبیرکل سندیکای پی جی اف تی یو، فلسطین

27.   صلاح قندیل، دفتر مرکزی سندیکایسی دی تی ، مراکش

28.   یوسف شنول، دبیر بین المللی سندیکای کارمندان، کِشک، ترکیه

29.   عبدالقادر کمال احمد عباس، هماهنگ کننده عمومی سندیکای سی تی یو و اِس ، مصر

30.   محمد الوَفی، دبیر کل سندیکای یو ام تی، مراکش

31.   آندره فورست، اتحادیه سندیکائی کارگران و استثمارشده گان کاناک، کالدونی جدید

32.   مسئولان و نمایندگان بخش های مختلف س ژ ت، همگی از نمایندگان منتخب  شعبه های مختلف برای شرکت در پنجاه ومین کنگره  از ایالت های مختلف فرانسه:

33.   امانوئل ویر، اس دیلیو جِی، س ژ ت 

34.   پی یر لوران،

35.   آلیس فلیپی

36.   والری لوفِور فدراسیون بانک و بیمه، س ژ ت

37.   آن ژیرو‌دو، س ژ ت استان ۹۲ (سن علیا) فرانسه

38.   میلن کازیمیر اف.اس.پ.ب.آ- س ژ ت

39.   ژیل رولوبون، او.د. - س ژ ت

40.   ژان ظی یر سولوه، , اس.پ.ب.آ- س ژ ت

41.   لنیا پورو

42.   فابین مونیو

43.   آنائیس تریکوآ

44.   والری میسیلِئا

45.   کریستف بیسفیتی

46.   اولیویه ببین

47.   کاترین برنار

48.   پی یر پیوکین

49.   شیخ بوسو

50.   فرانسوآز دوم

51.   شروتین نورون

52.   سخنگوی بخش راه آهن س ژ ت  

53.   سسیل مارشان

54.   ژیل بناتو

55.   میشل کوفر 

56.   ملن سباشی

57.   ونسان کوتِرون

58.   آلن دولوما، مشاور آفریقا در س ژ ت مشاور فدرال بخش بین المللی

59.   ژان-میشل تیرون

60.   فلورانس بروسار

61.   شانتال ریزون

62.   اولیویه مَن فروآ

63.   سیمون ن.تی یِل

64.   نجات فروز،مسئول خاورمیانه س ژ ت

65.   سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه

۱۸ ماه مه ۲۰۱۹

***

غارتگران مجلس سقف حقوق مدیران را ۲۴ میلیون تومان تعیین کردند

 

به گزارش ایسنا، نمایندگان مجلس شورای اسلامی در جلسه علنی دیروز ۱۱ اردیبهشت، صبح چهارشنبه، مجلس و در جریان بررسی ایرادات شورای نگهبان به لایحه برنامه ششم تبصره ۱ ماده ۳۸ این لایحه را به این شرح اصلاح کردند که شورای حقوق و دستمزد می‌تواند با پیشنهاد روسای قوا، وزرا یا معاونان رئیس جمهور که ریاست دستگاه‌های اجرایی را بر عهده دارند و بالاترین مقامات دستگاه‌های اجرایی، برای مشاغل تخصصی، مدیریتی، واحدهای عملیاتی و مناطق مرزی و محروم تا ۶۰ درصد دریافت‌های موضوع این ماده علاوه بر سقف مقرر در این ماده منظور نماید.

طبق ماده ۳۸ لایحه برنامه ششم، که به تصویب مجلس رسیده، مجموع پرداختی ماهانه مقامات و مدیران و کارکنان دستگاه‌های موضوع ماده ۵ قانون مدیریت خدمات کشوری و ماده ۳۵ این قانون حداکثر دو برابر حداکثر حقوق و مزایای مستمر قابل پرداخت به کارکنان موضوع تبصره ماده ۷۶ قانون مدیریت خدمات کشوری است.

نمایندگان پیش از این در تبصره ۱ ماده ۳۸ مشاغل تخصصی، واحدهای عملیاتی، مناطق مرزی و محروم را از این سقف حقوق تعیین شده مستثنی و مقرر کرده بودند که این افراد تا ۶۰ درصد علاوه بر سقف مقرر بتوانند دریافتی داشته باشند که با اصلاحات جدید انجام شده مدیران نیز به این مشاغل مستثنی شده اضافه شدند و می‌توانند ماهانه تا ۲۴ میلیون تومان حقوق دریافت کنند.

این اصلاح با ۱۰۳ رأی موافق، ۴۴ رأی مخالف و ۸ رأی ممتنع از مجموع ۲۰۴ نماینده حاضر به تصویب رسید.

در جریان بررسی این بند «احمد امیرآبادی فراهانی»، عضو هیأت رئیسه مجلس، گفت که در صورت تصویب این قانون مدیران می‌توانند ماهانه تا ۲۴ میلیون تومان دریافتی داشته باشند، در حالی که ما سقف حقوق‌ها را در همین قانون تعیین کرده و دریافتی ۲۴ میلیونی مدیران در قبال حقوق ۸۰۰ هزار تومانی کارگران یا حقوق یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومانی معلمان، حقوق نجومی به شمار می‌رود و برای جامعه قابل قبول نیست.

تظاهرات كارگران و سایر زحمتكشان علیه گرانی و فقرو ظلم و ستمی كه بر آنها روا می‌شود، منطق خاص خود را دارد، منطق طبقاتی، منطق برآمد نیروی كار علیه سرمایه‌داران و حامی آن در لباس روحانیت و ارگان‌های حقوقی و قضائی و انواع مجالس و شوراهای تصمیم‌گیری سیاسی و نظامی. مجلس شورای اسلامی یكی از ارگان‌های مهم و رسمی قانونیت‌بخشیدن به فقر و شكاف طبقاتی است و بی‌دلیل نیست كه كارگران و سایر حامی طبقه كارگر در روز جهانی كارگر در مقابل آن تجمع می‌كنند و علیه خیانت دولت و مجلس و نظام شعار می‌دهند. كارگران علل این وضعیت نابسامان را درست تشخیص داده‌اند و آگاهانه نیروی خود را در تشكل‌های مستقل كارگری و سازمان و تشكیلات بازتاب می‌دهند و به رخ نظام حامی بهره‌كشی می‌كشند .

 

https://t.me/totoufan

كانال رسمی تلگرام وابسته به حزب كار ایران - توفان


 

در جبهه نبرد طبقاتی

اخبار کارگری اردیبهشت ماه

زندانی کردن کارگران و همه انسان‌های آزادی‌خواه و برابری طلب جنایت است!

تجمع اول ماه مه، برگ زرینی شد در تاریخ جنبش کارگری ایران

اردیبهشت امسال به ماه مبارزه کارگران و مزدبگیران علیه سرمایه‌داری تبدیل شد و برگ زرینی به تاریخ مبارزات کارگری ایران افزود. کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان، زنان و جوانان، متحد و متشکل به نمایش قدرت مبارزاتی خود دست زدند و چنان وحشتی به سراپای نظام سرمایه‌داری انداختند که دستگاه پلیسی جمهوری اسلامی وحشیانه به تنها پاسخی که می‌داند، روی آورد و در سرکوب و خاموش‌ساختن آتش مبارزات کارگران و مزدبگیران، سعی و تلاشی دیوانه‌وار از خود نشان داد. ولی سردمداران نظام مقدس سرمایه داری اسلامی غافل از آنند که سیل بنیان‌کن مبارزات طبقات فرودست در آغاز راه است و کسی را یارای آن نیست که با تهدید، فریب، اتهام زنی، نمایش‌های دروغین تلویزیونی، زندان و غُل و زنجیر خللی در اراده آهنین زحمتکشان ایجاد کند و سدّی در مقابل خروش بنیان‌کن آنان بسازد. زحمتکشان ایران به درستی دریافته‌اند که تنها با اتحاد و تشکل و در اتحادِ با طبقه کارگرِ آگاه و مبارز می‌توان به جنگ دژخیمان سرمایه‌دار رفت و به جز رفتن در راه «مبارزات طبقاتی»، چاره دیگری ندارند.

زحمتکشان دریافته‌اند که تنها راه، مبارزه متحد و متشکل است و نیز دریافته‌اند که دشمن غَدّار برایشان هیچ چیزی غیر از زنجیر بردگی باقی نگذاشته است. پیوستن به تشکلات مستقل و ارتباط ارگانیک و متشکل تشکلات گوناگون با یکدیگر و رهبری مبارزات، تحت نام «طبقه کارگر»، تنها راه نجات از سیستم برده‌دارانه سرمایه‌داری است و راه دیگری وجود ندارد.

در اردیبهشت ماه مبارزات کارگری ادامه یافت که در ذَیل به بخشی از مهم‌ترین آن‌ها می‌پردازیم.

هفت تپه

۸ اردیبهشت

«اسماعیل بخشی»، «سپیده قُلیان» و «امیر امیرقلی» به زندان اوین انتقال داده شدند.

سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه ضمن محکوم‌کردن ادامه بازداشت «اسماعیل بخشی» و «سپیده قُلیان» و دیگر کارگران دربند، خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط تمامی کارگران زندانی شد.

اتهام «اسماعیل بخشی» دفاع از حقوق و معیشت خود و دیگر کارگران هفت تپه است. اما برای خاموش‌کردن صدای او، در اطلاعیه سندیکا آمده است: «انواع اتهامات امنیتی زده‌اند و سعی دارند او را بر ضد کشور معرفی کنند. ما کارگران هفت تپه اسماعیل بخشی را  نماینده خود می‌دانیم و خواهان آزادی فوری و بدون قید و شرط وی و بازگشتش به سر کار می‌باشیم».

۱۰ اردیبهشت

سندیکای کارگران نیشکر هفت‌تپه در اعلامیه‌ای برای اعتراضات کارگری در روز کارگر، به کارگران چنین رهنمود داد؛ «همكاران در روز كارگر، یازده اردیبهشت، از اسماعيل بخشي به هر شكلي كه مي‌توانيم اعلام حمايت كنيم با يك دقيقه دست از كاركشيدن، یا به صدا درآوردن سوت كارخانه و هر نوع رفتاری كه نشان دهنده قدرت اعتراض ما کارگران به زنداني‌شدن نماينده‌مان است، اعتراض كنيم. در اين روزها به ديدن خانواده اسماعيل بخشي برويم تا خانواده‌اش بداند كه كارگران هفت تپه عليرغم همه فشارها و تهديدها نماينده واقعي خود را تنها نمي‌گذارند».

۱۱ اردیبهشت، روز جهانی کارگر

اطلاعیه سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه

«برگزاری روز جهانی کارگر حاصل تلاش، مبارزه و فداکاری کارگران در ایران‌ و سراسر جهان می باشد».

گرامیداشت این روز نیاز به کسب هیچ مجوزی ندارد، چرا که ما ۳۶۵ روز در سال به وحشیانه‌ترین شکل ممکن استثمار و مورد بی‌حقوقی قرار می‌گیریم. پس این حق طبیعی ما کارگران است که در این روز دست از کار کشیده و با حضور در کوچه و‌ خیابان‌ها، به این مناسبات پر از تبعیض اعتراض کنیم.

حضور ما در خیابان جرم نیست، هیچ کسی در هیچ مقامی نباید این اجازه را داشته باشد که کارگران و حامیان کارگر را به دلیل حضور در تجمعات کارگری و روز جهانی کارگر بازداشت و زندانی کنند.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، بازداشت کارگران و فعالین و دلسوزان طبقه کارگر در روز جهانی کارگر را محکوم کرده و خواستار آزادی فوری و بی قید و شرط این عزیزان می‌باشیم.

۱۹ اردیبهشت

کارگران هفت تپه در اعتراض به وضعیت قراردادها، مطالبات معوقه و تقاضای انحلال «شورای اسلامی» دست به اعتصاب زدند.

«نه به کاظمی، نه به اسدبیگی، نه به شوراهای اسلامی کار!»

۲۰ اردیبهشت

نیروهای امنیتی که شدیداً از اعتصاب مجدد در هفت تپه وحشت کرده‌اند، با ده‌ها کارگر تماس گرفته و آنها را تهدید و همچنین۴ کارگر را بازداشت کردند.

۲۲ اردیبهشت

اسامی تعدادی از کارگران که در روز های اخیر بازداشت شده‌اند به قرار زیر است: ۱- امید آزادی ۲- صاحب ظهیری ۳- ناصر نعامی ۴- کیانی نژاد ۵- حسین انصاری

۲۴ اردیبهشت

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه به حمایت از جنبش دانشجوئی در اطلاعیه خود آورده است که «… در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ماه، تعداد قابل توجه‌ای از دانشجویان در تهران در دفاع از «پوشش اختیاری» و در دفاع از مطالبات نیمی از افراد جامعه، یعنی زنان، دست به تجمع مسالمت‌آمیز زدند که متأسفانه طبق روال معمول مورد حمله مخالفان آزادی قرار گرفت. اعتراض دانشجویان در دفاع از مطالبات صنفی و بر حق، شایسته بیشترین حمایت‌هاست. … سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه ضمن حمایت از خواست دانشجویان، سرکوب جنبش دانشجویی را محکوم کرده و همصدا با خواهران و برادران دانشجو تکرار خواهیم کرد: «نان کار آزادی، پوشش اختیاری!»

شش نفر دیگر از کارگران نیشکر هفت‌تپه، توسط پلیس اطلاعات امنیت بازداشت و به زندان دزفول انتقال داده شده‌اند.

اسامی تعدادی از بازداشت شدگان‌ به قرار زیر است: ۱- فیصل تعالبی ۲- سید اسماعیل جعاوله ۳- عادل سماعی۴- رستم عبدالله‌زاده.

سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه خواهان آن است که به احضار، تهدید، بازداشت و زندانی‌کردن کارگران هفت‌تپه خاتمه داده شود و کلیه کارگران زندانی سریعاً آزاد گردند. به جای زندانی‌کردن و ایجاد رُعب و وحشت بهتر است جواب‌گوی خواست و مطالبه کارگران باشید. جای کارگر در زندان نیست!

۲۵ اردیبهشت

احضار «علی نجاتی»، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه، از طرف دادسرای اوین.

۲۹ اردیبهشت

 تمام کارگران بازداشتی هفت تپه، که در روزهای اخیر در جریان اعتراض در محوطه کارخانه باز داشت شده بودند، همگی با قرار کفالت و وثیقه آزاد شدند.

شرکت واحد

۴ اردیبهشت

فراخوان سندیکای شرکت واحد تهران به تجمع در مقابل مجلس در روز جهانی کارگر.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران به خاطر گرامیداشت روز جهانی کارگر (۱۱ اردیبهشت ۹۸) و در اعتراض به تعیین دستمزد زیر خط فقر، گرانی و تورم افسارگسیخته مایحتاج اولیه و معیشت کارگران، بازنشستگان و تمام مزدبگیران، ممانعت از ایجاد سندیکا و دیگر تشکل‌های مستقل کارگری، خصوصی‌سازی و پولی‌سازی آموزش و پرورش، قراردادهای سفید امضاء، تبعیض و نابرابری حقوق زن و مرد، افزایش بی‌رویه کودکان کار، بازداشت یا زندانی‌کردن کارگران و معلمان و دیگر فعالین صنفی، که بخش عظیمی از کارگران و قشر فرودست جامعه را دربرمی‌گیرد، در مقابل مجلس ( میدان بهارستان) تجمع برگزار می کند.

سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران از تمام همکاران محترم اعم از رانندگان، کارگران تعمیرگاه‌ها، پرسنل اداری و خدماتی، کنترلین و بازنشسته‌ها درخواست دارد جهت برگزاری هر چه باشکوه‌تر روز جهانی کارگر (۱۱ اردیبهشت) روز چهارشنبه ساعت ۱۰ صبح در مقابل مجلس (بهارستان) حضور بهم رسانند.

گرامی باد اول ماه مه ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر

۷ اردیبهشت

چهار تشکل مستقل کارگری با صدور بیانیه مشترکی مطالبات کارگران را اعلام و همگان را به اتحاد و عمل مشترک در روز کارگر فراخواندند. در این بیانیه آمده است که: « … نظام سرمایه‌داری در ایران بر مبنای ضرورت و تابعیت از مناسبات جهانی و تحت تأثیر بحران اقتصادی و عقب‌ماندگی مناسبات سرمایه‌داری داخلی، همواره به خشن‌ترین شیوه‌های سیاسی و اقتصادی در مقابل کارگران و زحمتکشان ایران و مطالبات انبوه و پایمال شده آنان، توسل جسته است.

این استثمار و خشونت نه تنها بر کارگران صنعت، معدن و کشاورزی بلکه بر سطح معیشت و شرایط اسفبار زندگی کارکنان رشته‌های مختلف خدمات و از جمله معلمان، پرستاران، بازنشستگان و ... نیز وارد گشته و صف‌بندی مشترک و مبارزه پیگیر در جهت کسب مطالبات را متمرکزتر ساخته است. …

ما از همۀ کارگران، معلمان، پرستاران، بازنشستگان، زنان، بیکاران، دانشجویان و جوانان دعوت می کنیم با تجمع و همبستگی، روز جهانی کارگر (۱۱اردیبهشت) را روز اعتراض نسبت به شرایط غیرانسانی موجود و طرح مطالبات برحق خود قرار دهیم. .. ».

و در پایان ۱۴ خواسته خود را مطرح کرده‌اند از جمله مطالباتی که این ۴ تشکل مستقل کارگری مطرح کردند می‌توان به مطالبه دستمزد ۷ میلیون تومانی به عنوان حداقل دستمزد برای کارگران و همچنین بازنشستگان اشاره کرد. همچنین به رسمیت‌شناختن حق تشکل و سندیکا برای کارگران، آزادی بی‌ قید و شرط فعالین کارگری و صنفی، برقراری بیمه بیکاری برای تمامی بیکاران، لغو قراردادهای سفید امضاء، آموزش رایگان، بهداشت و درمان رایگان، لغو هر نوع تبعیض جنسیتی و نژادی از جمله مطالبات مهم مطرح شده در این بیانیه بود.

بعد از انتشار این بیانیه، کارگران پروژه‌های پارس جنوبی، کارگران پتروشیمی‌های منطقه ماهشهر و بندر امام، فعالان کارگری جنوب، فعالان کارگری شوش و اندیمشک و جمعی از کارگران محور تهران- کرج در بیانیه‌ای مشترک از بیانیه مشترک این ۴ تشکل حمایت کردند و بر لزوم اتحاد کارگران برای دستیابی به مطالبات مشترک تأکید کردند.

همچنین در بیانیه مشترک اتحاد سراسری بازنشستگان ایران، اتحادیه نیروی کار پروژه‌ای، بازنشستگان سندیکای بافنده‌سوزنی، بازنشستگان فلزکار- مکانیک، جمعی از کارگران صنف فلزکار و مکانیک و در بیانیه کمیته پیگیری ایجاد تشکل‌های کارگری، شورای بازنشستگان ایران، قطعنامه سندیکای نقاشان البرز نسبت به اختلاس‌ها و همچنین بی‌کفایتی دولت در رسیدگی به وضعیت مردم مناطق سیل‌زده اشاره شده بود.

۹ اردیبهشت

شماره دهم «پیک سندیکا» پس از انتشار، دوشنبه نهم اردیبهشت در بین رانندگان و کارگران شرکت واحد توزیع شد.

۱۱ اردیبهشت

روز کارگر اول ماه مه

تجمع کارگران، معلمان، بازنشستگان، دانشجویان و … به مناسبت اول ماه مه ۱۱ اردیبهشت روز جهانی کارگر در مقابل مجلس در تهران برگزار شد.

به دنبال فراخوان سندیکای کارگران شرکت واحد، گروه اتحاد بازنشستگان، کمیته هماهنگی و دانشجویان برای برگزاری مراسم روز کارگر در مقابل مجلس، کارگران و بازنشستگان در گروه‌های مختلف در مقابل مجلس حضور یافتند

تجمع با شعار «کارگر، معلم، دانشجو، اتحاد اتحاد» شروع شد. بعد از حدود یک ربع از شعاردادن جمعیت، نیروی انتطامی و لباس شخصی‌ها به کارگران شرکت واحد حمله کردند و سعی در دستگیری آنان داشتند که با مقاومت جمعیت روبرو شدند.

جمعیت با شعار «اعتصاب، تجمع، تشکل، حق مسلم ماست»، مقاومت نموده که دوباره مأموران هجوم آوردند و به ضرب و شتم کارگران و دانشجویان و بازنشستگان پرداختند و در حالی که وحشت سراپای رژیم فاسد جمهوری اسلامی ایران را فرا گرفته است، بیش از ۴۸ تن را بازداشت کرده‌اند.

اسامی دستگیرشدگان در تظاهرات امروز اول ماه مه: «رضا شهابی»، «حسن سعیدی»، «ناصر محرم‌زاده»، «وحید فریدونی»، «فرحناز شیری»، «فرهاد شیخی»، «رسول طالب‌مقدم»، «اسدالله سلیمانی»، «محمدعلی اصلانی»، «کامیار فکور»، «مرداس طاهری»، «محسن سلیمانی‌نژاد»، «هادی سلیمانی»، «مهدی عظیمی»، «ماهان صالحی»، «قاسم خالویی»، «محمد اصلاغی»، «الهام صالحی»، «آنیشا اسداللهی»، «امیرمحمد طاهری»، «کیوان صمیمی»، «داوود رفیعی»، «ناهید خداجو»، «نسرین جوادی»، «مهدی فخری»، «مرضیه امیری»، «سمیرا امیری»، «خرسندی»، «علی یاورى»، «حسین مرادی»، «علی مریخی»، «محسن حادث»، «افشین میرزاخانی حادث»، «سعید رضائی»، «اکبر جمشیدی»، «حمید سليمى»، «نیما ویژه» و «حسنا ویژه».

امسال در مقایسه با سال‌های قبل، افراد زیادی از روز جهانی کارگر استقبال کردند و مراسم روز جهانی کارگر در شهرهای مختلف برگزار شد. در تهران نزدیک به ۵۰۰  نفر در میدان بهارستان، روبروی مجلس تجمع کردند. و در شهرهای شوش، مریوان و سنندج نیز کارگران روز جهانی کارگر را گرامی داشتند. کارگران و فعالین کارگری با حرکت هماهنگ و شجاعانه اتحاد و قدرت خود را نشان دادند و لرزه بر اندام سیستم سرمایه‌داری حاکم انداختند.

«اتحادیه ملی هلند» خواستار آزادی فعالان کارگری در ایران شد.

۱۲ اردیبهشت

خانواده‌های بازداشت‌شدگان در مراسم روز جهانی کارگر در مقابل مجلس در مقابل زندان اوین دست به تجمع زدند.

«کنفدراسیون اتحادیه‌های کارگری نروژ» با محکوم‌ساختن سرکوب و بازداشت فعالان کارگری، خواستار پایان بخشیدن به سرکوب و آزادی بازداشت‌شدگان شد.

۱۳ اردیبهشت

«پلاتفرم سندیکاهای کارگری سوئد» با صدور بیانیه‌ای دستگیری و بازداشت کارگران، معلمان و دانشجویان را محکوم ساخت و خواستار: آزادی بی قید و شرط و فوری کارگران، معلمان و فعالین حقوق مدنی زندانی، پایان دادن به انتساب اتهام واهی تهدید علیه امنیت کشور به مبارزات کارگری، پایان دادن فوری به ادامه اذیت و آزار، شکنجه و اجراء احکام قرون وسطایی بمانند شلاق، برسمیت شناختن اتحادیه‌های آزاد و مستقل به عنوان نمایندگان قانونی و رسمی کارگران شد.

«اتحادیه معلمان انگلستان» خواستار آزادی دستگیرشدگان روز جهانی کارگر شد.

۱۴ اردیبهشت

«کامیار فکور»، «مرداس طاهری»، «علی یاور»، «محمد اخلاقی»، «افشین میرزاخانی»، «سهیل خدابخش»، «محمد رضا پناهی»، «محمد عادلی فرد»، «محمدعلی اصلاغی»، «مهدی فخزی»، «آنیشا اسداللهی»، «زهرا تهرانی»‌، «لیلا ناصری‌ وندی» و «ماهان صالحی» به قید کفالت از زندان آزاد شدند.

۱۵ اردیبهشت

«رسول بداقی»، «وحیدفریدونی» و «ناصر محرم‌زاده» از زندان آزاد شدند.

۱۶ اردیبهشت

«رضا شهابی»، از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه از زندان اوین آزاد شد.

۱۷ اردیبهشت

سندیکاهای کارگری فرانسه خواستار آزادی بازداشت‌شدگان روز کارگر شدند.

۲۰ اردیبهشت

«رضا شهابی» عازم پاریس شد.

«رضا شهابی» از اعضای هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد برای شرکت‌ در کنگره سندیکای «س ژ ث» در روزهای ۱۴ تا ۱۷ ماه مه، که در شهر دیژون فرانسه برگزار می‌شود به عنوان نماینده سندیکای کارگران شرکت واحد عازم پاریس شد.

۲۱ اردیبهشت

«سید رسول طالب مقدم» از زندان اوین آزاد شد.

۲۲ اردیبهشت

تجمع اعتراضی  تعدادی از خانواده‌های بازداشتی روز جهانی کارگر مقابل زندان اوین.

۲۳ اردیبهشت

«رضا شهابی»، عضو هیئت مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد، در پنجاه و دومین کنگره کنفدراسیون عمومی کار فرانسه در شهر دیژون فرانسه، که با حضور نمایندگان سندیکاهای کشورهای مختلف جهان برگزار گردید، سخنرانی کرد.

«رضا شهابی» در بخشی از سخنرانی خود گفت: «من شدیداً نگران دیگر دوستان و کارگران و دانشجویانی هستم که تنها به دلیل شرکت در تجمع مسالمت‌آمیز روز جهانی کارگر دستگیر شده‌اند. … امروزه مسئله داشتن تشکل‌های مستقل کارگری در ایران به امری فوری تبدیل شده است و مورد توجه پیشروان کارگران قرار گرفته است، ولی حاکمیت ایران هرگونه اقدام کارگران برای تشکل‌یابی را مورد حمله و سرکوب قرار می‌دهد. … سال پیش بنا به آمار رسمی در ایران ۱۷۰۰ اعتراض و اعتصاب کارگری و حقوق بگیران اتفاق افتاده است. … این کلکتیو و نحوه همکاری رفیقانه آن با فعالان سندیکایی ایران تبدیل به مدلی برای دیگران شده است. ما به این همبستگی در سایر کشورها احتیاج داریم. … در پایان صحبتم اشاره‌ای هم به موضوعات جهانی و منطقه‌ای کنم: ما کارگران با جنگ‌افروزی‌های دولت‌های سرمایه‌داری در جهان و مخصوصاً در خاورمیانه مخالفیم. تهدید نظامی و تحریم جز خراب‌تر‌کردن وضعیت زندگی کارگران و زحتمکشان ایران، عراق، افغانستان، سوریه، لبنان، فلسطین و... ندارد. ما کارگران به پشتیبانی هیچ یک از بلوک‌های سرمایه‌داری توهم نداریم، بلکه به همبستگی کارگران و حقوق بگیران جهان احتیاج داریم».

۲۸ اردیبهشت

ده‌ها تشکل کارگری بین‌المللی در همبستگی با جنبش و فعالان کارگری ایران، در پنجاه و دومین کنگره کنفدراسیون عمومی کار – «س ژ ت»، دیژون فرانسه بیانیه مشترکی صادر کردند.

فرهنگیان

۲ اردیبهشت

معلمان در اعتراض به عدم دریافت حق مأموریت خود و مطالبه استعفای وزیر آموزش و پرورش در برابر ساختمان آموزش و پرورش تهران تجمع کردند.

۳ اردیبهشت

«اصغر امیرزادگان»، معلم اهل شیراز با قرار کفالت آزاد شد.

۴ اردیبهشت

معلمان مدارس خارج از کشور دوشنبه، دوم اردیبهشت، مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش با در دست داشتن پلاکاردهائی حاوی مطالبات‌شان گرد هم آمدند و با سر دادن شعار، «خواستار پرداخت شش ماه حقوق و یک سال حق مسکن معوقه» خود شدند. تجمع‌کنندگان شعار می‌دادند: «وزیر ناکارآمد! استعفا! استعفا!»

۱۲ اردیبهشت

با فراخوان شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران، معلمان کشور دست به تجمع زدند. تجمع اعتراضی معلمان در تهران، سنندج، یزد، کرمانشاه و بیش از ۴۰ شهر دیگر در ۱۵ استان برگزار گردید، که در بعضی از شهرها این حرکت مدنی مسالمت‌آمیز با یورش نیروهای سرکوب‌گر رژیم به خشونت کشیده شد و تعدادی از معلمان دستگیر و روانه بازداشتگاه شدند.

مآموران امنیتی به تجمع اعتراضی معلمان در تهران حمله کردند و چند تن از اعضای کانون صنفی معلمان تهران را بازداشت نمودند.

نیروهای امنیتی و انتظامی در جریان یورش به تجمع مسالمت‌آمیز معلمان و فرهنگیان فرهیخته کشورمان در تهران،‌ «منیره عبدی»، ‌همسر «اسماعیل عبدی»، فعال زندانی حقوق صنفی معلمان ‌را مضروب کردند.

سه نفر از اعضای هيأت مديره كانون صنفی معلمان تهران به نام‌های «محمد فلاحی»، «رسول بداقی» و «مجتبی قريشيان» توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند.

فرهنگیان بازنشسته در استان‌های یزد، تهران، همدان، مازندران، خراسان رضوی، خراسان جنوبی، کرمانشاه، اصفهان، کردستان و ... دست به تجمع زدند.

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران با انتشار بیانیه‌ای تحت عنوان «قطعنامه پایانی تجمع روز معلم» در ۹ بند مطالبات خود را اعلام داشت.

از جمله خواسته‌های فرهنگیان و معلمان می‌توان به این موارد اشاره‌کرد: «آزادی فوری و بدون قید و شرط فعالان صنفی و معلمان زندانی. توقف پرونده سازی علیه فعالان صنفی‌. برقراری حقوق معلمان فعال صنفی محکوم به حبس، اخراج و قطع حقوق شده. هم‌ترازی حقوق بازنشستگان با شاغلان. پرداخت به موقع حق‌الزحمه نیروهای قراردادی و اضافه کار نیروهای رسمی و پاداش پایان خدمت فرهنگیان به صورت یکجا، بخصوص بازنشستگان سال ۹۷ تأکید بر امنیت شغلی نیروهای غیررسمی. افزایش حقوق فرهنگیان بازنشسته و شاغل به بالای خط فقر و»

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان ایران همچنین از دولت و نهادهای حکومتی خواسته ‌است که نسبت به بازسازی و ایمن‌سازی مدارس و مراکز آموزشی مناطق سیل‌زده بی‌تفاوت نباشند و به وضعیت دانش‌آموزان و فرهنگیان در مناطق آسیب‌دیده از سیلاب رسیدگی ویژه نمایند.

۱۴ اردیبهشت

شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی معلمان ایران با صدور اطلاعیه‌ای ضمن محکوم نمودن سرکوب اعتراضات مسالمت‌آمیز معلمان، خواهان آزادی بدون قید و شرط معلمان بازداشتی شد.

۲۳ اردیبهشت

نیروهای امنیتی با هجوم به منازل شخصی آقایان «حسین سلامی» و «محمد صادق وفایی» «علیرضا قربانی» اعضای هیات مدیره‌ی کانون صنفی معلمان مازندران وسایل شخصی آنان از جمله گوشی موبایل، تَبلِت، لب تاپ را ضبط کرده‌اند.

همچنین از این دو فعال صنفی خواسته شده تا امروز ۲۴ اردیبهشت ساعت ۱۱ صبح خود را به اداره اطلاعات ساری معرفی کنند.

۳۰ اردیبهشت

«یاسر امینی آذر«، معلم مهابادی، که یک هفته پیش به خاطر فعالیت صنفی توسط اداره اطلاعات مهاباد بازداشت شده بود، با سپردن وثیقه‌ آزاد شد.

۳۱ اردیبهشت

شماری از بازنشستگان فرهنگی، در اعتراض به برآورده ‌نشدن مطالبات خود، در مقابل ساختمان وزارت آموزش و پرورش در تهران، اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند.

شهرداری

۳ اردیبهشت

کارگران منطقه پنچ شهرداری اهواز در اعتراض به عدم پرداخت حقوق‌شان دست به اعتصاب زدند

۸ اردیبهشت

کارگران شهرداری کوت عبدالله به علت عدم دریافت چند ماه حقوق مقابل استانداری خوزستان تجمع کردند.

۱۵ اردیبهشت

جمعی از کارکنان فضای سبز شهرداری منطقه ۸ اهواز روز یکشنبه ۱۵اردیبهشت با حضور مقابل ساختمان شهرداری این منطقه خواستار پرداخت مطالبات خود شدند.

۳۱ اردیبهشت

کارگران سازمان پسماند شهرداری کرج از اجتماع به دلیل حضور پزشک طب کارگری برای معاینات پزشکی بهره گرفتند و اعتراض‌شان را نسبت به عملکرد پیمان‌کاران و ناظرین به نمایش گذاشتند.

جمعی از کارکنان شهرداری منطقه سه تبریز در اعتراض به عدم تبدیل وضعیت، قراردادهای کوتاه مدت و نداشتن بیمه دست به تجمع مقابل ساختمان مرکزی شهرداری زدند.

دیگر کارگران

۲ اردیبهشت

شماری از مراقبین سلامت طرح پزشک خانواده استان فارس در اعتراض به عدم امنیت آینده شغلی، عدم پرداخت حق بیمه و سنوات، عدم برخورداری از حداقل حقوق پایه اداره کار و عدم برخورداری از سرانه‌های مصوبات طرح پزشک خانواده مقابل ساختمان مرکزی دانشگاه علوم پزشکی شیراز تجمع کردند.

کارخانه قند شوش

۳ اردیبهشت

بیش از سیصد نفر از کارگران شرکت قند شوش، به علت عدم پرداخت دست مزدهای، دی، بهمن و اسفند ماه سال ۹۷ و همچنین دستمزد فروردین ۹۸ از صبح سه شنبه، سوم اردیبهشت ماه، روبروی حراست شرکت دست به تجمع زدند.

۶ اردیبهشت

در پارک جهان‌نما واقع در اتوبان تهران کرج، تعدادی از فعالین کارگری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شدند. اسامی برخی از بازداشت‌شدگان: «پروین محمدی»، «علیرضا ثقفی»، «هاله صفرزاده»، «واله زمانی»، «سعید ترابیان»، «فواد فتحی»، «مصطفی شوکت»، «امیر عباسی»، «صفیار قربانی».

۱۷ اردیبهشت

کارگران کارخانه قو دو ماه است که حقوقی نگرفته‌اند. آنها خواستار پرداخت حقوق معوقه خود و بازگشایی کارخانه هستند.

کارگران و کارکنان نگهداری خط و ابنیه فنی راه آهن نورآباد و شازند اراک در اعتراض به تعویق مطالبات خود از روز سه‌شنبه ۱۷ اردیبهشت دست به اعتصاب و تجمع زده‌اند.

کارگران و کارکنان نگهداری خط و ابنیه فنی راه آهن در اسلامشهر، رباط کریم و فرودگاه نیز از روز ۱۵ اردیبهشت به دلیل مشابهی در اعتصاب بوده‌اند.

۲۹ اردیبهشت

کارکنان بیمارستان صنایع پتروشیمی بندر ماهشهر در اعتراض به خصوصی‌سازی این مرکز درمانی اعتصاب کردند.

۳۰ اردیبهشت

اعتصاب کارکنان راه‌آهن اراک - شازند - نورآباد در اعتراض به پرداخت‌نشدن حقوق معوقه‌شان امروز در حال انجام است.

۳۱ اردیبهشت

شماری از کارکنان متروی تهران، در اعتراض به پیمانی‌شدن و خارج‌شدن از قرارداد رسمی، در محوطه‌ی ساختمان شرکت بهره‌برداری راه‌آهن شهری تهران، اقدام به برگزاری تجمع اعتراضی کردند.

گروهی از کارگران شاغل در کارخانه «آذر آب اراک» در اعتراض به بی‌توجهی مدیران کارخانه در پرداخت مطالبات معوقه خود، دست به تجمع اعتراضی زدند.

کارگران آذرآب اراک امروز ۳۱ اردیبهشت برای اعتراض به ۳ ماه حقوق معوقه اولین بار پس از سال ۹۶ به خیابان‌های شهر آمدند. بلافاصله بعد از شروع این تظاهرات و قبل از آنکه به همراهی شهروندان بکشد، فرماندار اراک وارد عمل شد و دستور پرداخت فوری حقوق اسفند را داد و تعهد کرد که ظرف ۲۴ ساعت، دستمزد دومین ماه معوقه را هم واریز کند.

این حد از سرعت عمل در واریز تنها یک معنا دارد و آن این است که کارگران آذرآب هنوز با تکیه به دست‌آورد اعتراضات خیابانی مشترک‌شان با کارگران هپکو در سال ۹۶، عقب‌نشینی را به مقامات تحمیل می‌کنند.

جمعی از کارگران پالایشگاه در حال احداث گاز بیدبلند۲ بهبهان در اعتراض به آینده شغلی نامطمئن‌شان دست به تجمع در محل کارشان زدند و با به نمایش گذاشتن اعتراض‌شان نسبت به اخراج از کار، خواستار تعیین تکلیف وضعیت استخدامی خود شدند.

جمعی از جنگلبان شمال در اعتراض به نداشتن امنیت شغلی به دنبال تغییر پیمانکار مقابل فرمانداری شهرستان نور تجمع کردند.

کارکنان رسمی و غیر رسمی صنعت نفت در ماهشهر به خصوصی‌سازی بهداشت و درمان صنعت نفت اعتراض کردند.

کشاورزان

۱۶ اردیبهشت

گروهی از کشاورزان شهرستان نقده، در اعتراض به پرداخت‌نشدن چند ماهه مطالبات‌شان در مقابل ساختمان کارخانه قند این شهرستان، تجمع کردند.

مبارزه طبقاتی نه تنها خاموش‌شدنی نیست که مدام در حال تکامل نیز می‌باشد. راهی که کارگران و زحمتکشان در مبارزه متشکل می روند، با ایجاد اتحادیه سراسری ادامه خواهد یافت و در نهایت با رهبری حزب آگاه و مسلح به ایدئولوژی مارکسیسم لنینیسم به سوسیالیسم ختم خواهد شد.

در باب شُغل روحانیت در آینده ایران

 

«کارل مارکس« درباره روحانیون می‌گوید: «تا زمانی که جامعه شغل شرافتمندانه‌ای برای روحانیون پیدا نه‌کند، این گروه مفت‌خور، سربار و انگل اجتماع انسان خواهد بود!». آیا به راستی چنین نیست؟ یک روحانی چه حرفه‌ای بَلَد است و از چه راهی نان می‌خورد؟ آیا بدون حضور روحانیون در جامعه، نبودشان احساس میشود؟ کارِ مملکت میخوابد؟ و چرخه اقتصادی از بین می‌رود؟ نویسنده، پژوهشگر و روشنفکر بزرگ تاریخ معاصر میهن ما ، زنده یاد «احمد کسروی» درباره روحانیت نیزچنین می‌نویسد:

 

«آخوندها دسته‌ای هستند در این کشور که مفت می‌خورند و تنها کاری که از دست‌شان برمی‌آید، ایستادگی در برابر پیشرفت است؛ آن‌ها نه بافنده‌اند، نه ریسنده‌اند، نه سازنده‌اند، نه کارنده‌اند، نه دوزنده‌اند و نه می‌خرند و نه می‌فروشند. در یک جمله هیچ کاره‌اند». روحانی، حرفه‌ای به غیر از دروغگوئی، شیادی، فریب‌دادن مردمان و گدایی بلد نیست؛ این جماعتِ مفت خور مرده پرست و خرافاتی با افکار پوسیده‌شان، هر سال مردگان هزاران سال پیش را از قبر بیرون کشیده و برای درآوردنِ اشک مردم دوباره ایشان را کشته و روانه گورستان می‌کنند. این طایفه بی‌هنر و بی‌علم جلوی هرگونه پیشرفت و ترقی می‌ایستند و مانع رسیدن مردمان به جوامع دموکرات سکولار و مدرن میشوند و نان‌شان را از راهِ در جهل، خرافات و عقب ماندگی نگاه داشتن مردم در می‌آورند؛ به راستی جماعتی بی‌ذوق و بی‌مصرف‌تر از روحانیون، در تمامِ تاریخ به چشم نمی‌خورد. روحانیون با استفاده از سرمایه‌های ملی یک کشور و دستبرد‌زدن به بیت‌المال و چاپیدن مردمان و خالی‌کردن جیب ملت، برای مردمان جهل و نادانی و خرافات به ارمغان می‌آورند و ویران‌کردن پایه‌های اخلاقی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی، ورزشی و علمی یک مُلک، از جمله خدمات برجسته آنان به جامعه‌ای است که در آنان به دین‌فروشی مشغول‌اند».

جامعه باید شُغل شریفی برای روحانیون پیداكند، این شغل‌های شریف می‌توانند كار در معادن و صنایع كشاورزی و الكترونیكی، كار در بخش خدمات اداری و بانكی و دفتری و آموزشی، كار در رستوران، آشپزی و نظافت، كار در شهرداری و نظافت خیابان و بازار و پارك‌های عمومی، كار در بخش ترابری و سرویس‌های راه و جاده و رآه آهن، كار در نانوایی‌های بزرگ و كوچك تولیدی، كار در اداره پست و مراسلات و خدمات، كار در دامداری و صنایع نساجی، كار در بخش بیمارستان و نگهداری و مراقبت از سالمندان و درمانگاهای روانی، كار در اداره آب و برق و هواپیمایی .......

حال سخن بر سر این است اگر جامعه با امتناع روحانیون روبرو شد، چه باید کرد. روشن است اگر قانون اساسی جامعه، كه با رأی اكثریت اهالی جامعه وظیفه و حقوق شهروندان را در جامعه بطور روشن و مشخص تعریف كرده است، آنوقت چنین حكم خواهد كرد كه اگر كسی با داشتن بضاعت جسمی و توانایی شركت در حیات اقتصادی اجتماعی جامعه امتناع ورزد، حق برداشت از تولید و دسترنج دیگران را نه خواهد داشت، زیرا جامعه نوین هدف‌اش تولید انسان‌های نوین است و نه تولید اَنگل و بازتولید آن. كسانی كه از شركت در تولید جامعه امتناع می‌ورزند، كار اجباری در اردوگاه‌های تولیدی است، نه كمتر و نه بیشتر! روحانیون اَنگل یا باید این قانون را به‌پذیرند یا در اثر گرسنگی تلف شوند. آیا فرد عاقلی برای مرگ یك اَنگل مفت‌خورخواهد گریست؟

 

***

آیا اتحادیه اروپا پروژه‌ای برای صلح است؟

هزینه عضویت سوئد در اتحادیه اروپا چه مقدار است ؟

در قبال انتخابات پارلمان اتحادیه اروپا در ۲۶ ماه مه چه موضعی باید اتخاذ کنم؟

 

ترجمه مطلبی از فعالین حزب کار ایران (توفان) در سوئد در رابطه با تحریم انتخابات پارلمان اتحادیه اروپا

ژان کلاد یانکر(Jean-Claude Juncker) ، رئیس کمیسیون اتحادیه اروپا، در سال ۲۰۱۷ میلادی اعلام نمود که:

«ما تا سال ۲۰۲۵ به یک ارتش و قدرت نظامی دفاعی کاملاً مجهز در اروپا نیاز داریم؛ ما به آن نیازمندیم و ناتو هم با آن موافق است.».

پارلمان اتحادیه اروپا در سال ۲۰۱۶ نیاز اتحاديه اروپا جهت تشکیل یک ارتش واحد را به عنوان یک قدرت جهانی مورد تأیید قرارداد. مطابق پیمان لیسبون (پرتغال) تمام کشورهای عضو، متعهد می‌شوند که یک ساختار سلاح مداوم ((PECO جهت همکاری دائمی برای تسلیحات زره‌پوشان آژانس دفاعی اروپا (EDA) تشکیل گردد. این آژانس به طور مداوم تولیدکنندگان اسلحه اتحاديه اروپا را لابی می‌کند.

ژنکر (Juncker) در سخنرانی خود در اتحادیه اروپا تأکید ورزید که اروپا دیگر  در امور سیاست جهانی نظاره‌گر نخواهد بود. در نهایت اتحادیه اروپا باید به عنوان یک بازیگر جهانی نقش خود را ایفاء و بدان عمل نماید و سرنوشت خود را به دست به‌گیرد و به یک معمار کارکُشته در امور مسائل جهانی آینده به موازات پیوند با ناتو تبدیل گردد.

هزینه‌های دفاعی (قدرت نظامی) اروپا در سال ۲۰۱۶ برابر بود با ۲۰۶ میلیارد یورو؛ بودجه نظامی روس‌ها، در مقایسه برابر است با ۴۲ میلیارد یورو.

و اماهزینه های دفاعی سوئد پس از عضویت رسمی در سازمان همکاری نظامی مشترک ۲ درصد از تولید ناخالص ملی خواهد بود؛ حدود ۶ میلیارد یورو، سالانه ۶۰ میلیارد کرون سوئد، تقریباً نیمی از بودجه محیطزیست سوئد.

فرانسه قصد دارد در طی ۷ سال سلاح‌های هسته‌ای خود را مدرنیزه نماید که هزینه آن37 میلیارد یورو خواهد بود.

اتحادیه اروپا که خود را به عنوان یک «پروژه صلح» معرفی می‌نماید در حقیقت به یک پروژه جنگی و تجاوزگرانه به رهبری قدرت‌های استعمار سابق تبدیل شده است که اکنون مشتاق ادامه همان سیاست، یعنی غارت کشورهای فقیر و تحت سلطه است. جنبش صلح در جهان در تقابل با «پروژه صلح» اتحادیه اروپا است. در پارلمان اتحادیه اروپا (که حق تصمیم و تصویب قوانین را ندارد)، سوئد تنها ۲،۵ نماینده دارد و در شورای اتحادیه اروپا تنها ۱،۸درصد حق نفوذ و اظهار نظر دارد. سیاست‌های اتحادیه اروپا هم به زیان محیط زیست هستند.

بدترین شرایط آب و هوا (محیطزیست) در رابطه با جنگ‌هائی است که اتحادیه اروپا در حال برنامه‌ریزی آن است.

مجموعه سازمان اتحادیه اروپا یک نهاد ضددموکراتیک است که از منافع کنسرن‌های بزرگ و کارتل‌ها و سرمایه‌داران گردن کلفت حمایت می‌کند. سوئد در رتبه دوم کشورهائی قرار دارد که بیشترین هزینه حق عضویت را در اتحادیه اروپا می پردازد. هر شهروند سوئدی مبلغ ۲۶۰۰ کرون در سال بابت حق عضویت سوئد در اتحادیه اروپا می‌پردازد. طبق یک بررسی کامل از پورتال(portal)  اروپا، آلمان با ۹۰ میلیون جمعیت حق عضویت بسیار پائین‌تری نسبت به سوئد پرداخت می‌کند، رقمی معادل ۱۲۰۰ کرون در سال.

با پرهیزاز پرداخت ۴۰ میلیارد کرون عضویت در سال به اتحادیه اروپا، با این پول می‌توانیم در بخش‌های مختلف

اجتماعی، کار، مسک، مراقبت‌های بهداشتی، مدرسه و رفاه اجتماعی سرمایه گذاری کنیم و به داد مردم به‌رسیم.

 

در آستانه انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا چه باید کرد؟ شرکت یا عدم شرکت؟

 

پاسخ به این پرسش چندان مشکل نیست؛ اگر به ۲۰ سال عضویت سوئد در این اتحادیه و اسنادی که در دست داریم، رجوع کنیم. نتیجه حاصل از این عضویت جز به نفع کلان ثروتمندان و به طور عمده سرمایه انحصاری بزرگ و راست‌های افراطی نبوده و درخدمت به این جبهه عمل کرده است.

تنها سیاست درست تحریم انتخابات پارلمان اروپاست. زیرا چنین پارلمانی جز سازماندهی سرمایه انحصاری بزرگ و مشروعیت بخشیدن به آن وظیفه دیگری ندارد.

***

در حاشیه انتخابات پارلمانی اتحادیه اروپا

چرا تحریم؟

انتخابات پارلمان اتحادیه اروپا در٢٦ ماه مه برگزار می‌شود. احزاب و سازمان‌های حامی این اتحادیه و حتا بخشی از سازمان‌ها و احزاب «كمونیست و چپ» و مدعیان حمایت از محیط‌زیست نیز مردم را فراخواندند، تا در انتخابات شرکت نمایند و بر «روند سیاست‌گذاری این اتحادیه در عرصه‌های اقتصادی و سیاسی دخیل و منشاء اثر» باشند. اما صرف‌نظر از همه این هیاهوئی که به‌راه‌نداخته‌اند به‌جاست تا مختصراً به علل پیدایش این اتحادیه، سیاست‌های آن و سپس نقش پارلمان اتحادیه اروپا و تاکتیک صحیح در قبال شرکت و یا عدم شرکت در این انتخابات به‌پردازیم و پرتوی بر دورنمای این اوضاع افکنیم .

تکامل «بازار مشترک اروپا» به «اتحادیه اروپا» پس از فروپاشی بلوک رویزیونیستی شرق و در رقابت با امپریالیسم آمریکا، ژاپن و چین بر سر مناطق نفوذ و کسب بازارهای جدید شتاب گرفت. اروپا به سرکردگی امپریالیسم آلمان، که دیگر قیمومیت آمریکا را نمی‌پذیرد، می‌کوشد با تشکیل اتحادیه اروپا، سیاست واحد خارجی، پول واحد، نیروی واحد نظامی و سرانجام تشکیل «ایالات متحده اروپا» در قالب فدرالیسم به عنوان یک قطب نیرومند امپریالیستی در مقابل سایر رقبا صف‌آرایی کند.

سیاست حاکم بر این اتحادیه، که بیانگر اتحاد قدرت‌های برتر امپریالیستی اروپا، آلمان و فرانسه و دول ضعیف‌تر سرمایه‌داری و امپریالیستی است، بر ریاضت اقتصادی نئولیبرالی، خصوصی‌سازی‌ها، کاهش دستمزدها، لغو پیمان‌های جمعی و تضعیف فعالیت‌های سندیکایی، تصویب قوانین ضدپناهندگی، افزایش بودجه نظامی و تشدید اختلافات طبقاتی و گسترش بیکاری و فقر..... استوار است. رشد روزافزون خارجی‌ستیزی، راسیسم و نئو فاشیسم نتیجه طبیعی سیاست افسارگسیخته سرمایه‌داری نئولیبرالی و هدف گرفتن معیشت اقتصادی کارگران و عموم زحمتکشان است. فاشیسم فرزند خلف سرمایه‌داری است و شبحی که هم اکنون در اروپا در گشت‌وگذاراست، حاصل بحران اقتصادی سرمایه‌داری امپریالیستی است که باید با نابودی دست‌آوردهای طبقه کارگر و جنگ و خونریزی حل گردد.

امپریالیست‌های اروپایی برای مشروعیت‌بخشیدن به سیاست‌های نئولیبرالی و ارتجاعی خود باید تمام این قوانین را در قانون اساسی این اتحادیه به تصویب برسانند و به آن قانونیت بخشند. ارگان‌هایی نظیر «شورای اروپا»، «شورای وزیران اتحادیه اروپا»، «کمیسیون اتحادیه اروپا»، «دادگاه اتحادیه اروپا»، ارگان‌های اجرائیه و تصمیم گیرنده‌ای هستند که نمایندگانش بدون دخالت مردم و بدون هرگونه انتخاباتی، از بالا و در سالن‌های در بسته انتخاب می‌شوند. «پارلمان اتحادیه اروپا»، که هر پنج سال یکبار برگزار می‌شود، تنها نهادی است که نمایندگانش ظاهراً از جانب رأی مستقیم مردم انتخاب می‌شوند. تعداد اعضای پارلمان اتحادیه اروپا ۷۵۱ نفر است که برحسب جمعیت ۲۸ کشور عضو تقسیم می‌شود.

«پارلمان اتحادیه اروپا» ارگان قانون‌گذار نیست، اگرچه اختیارات این پارلمان بعد از قرادادهای ماستریشت در ١٩٩٢ و لیسبون در ٢٠٠٧ قدری افزایش یافته است، اما علی‌رغم این رفرم، دو وظیفه بیشتر در اختیار این پارلمان نیست؛ یکی انتخاب رئیس کمیسون اروپا، دیگری تصویب برخی قوانین، که «کمیسون اروپا» تنظیم می‌کند و باید با مشورت «شورای وزیران» انجام گیرد. بدین‌رو «پارلمان اتحادیه اروپا» اساساً ارگان قانون‌گذار نیست و کلیه سیاست‌های کلان «اتحادیه اروپا» توسط «کمیسیون اروپا» و «شورای وزیرا»ن اتخاذ می‌گردد. «پارلمان اتحادیه اروپا»، پارلمان بی یال ودم و اشکمی است که برای آرایش و مشروعیت‌بخشیدن به اتحادیه اروپا نقش بازی می‌کند. این یک پارلمان تقلبی است که با پارلمان‌های ملّی، که حداقل حفظ ظاهر را به جای می‌آورند و بر طبق قانون اساسی ملّی هر چهار سال یک‌بار برگزار می‌گردد، تفاوت دارد.

دستگاه عریض و طویل بروکراتیک، حقوق‌های کلان نمایندگان پارلمان، و بریدگی از مردم به اندازه‌ای است که اکثریت مردم در چنین انتخاباتی شرکت نمی‌کنند، نسبت به آن بیگانه‌اند، آن را تحریم و یا اساساً بدان توجه‌ای ندارند. در انتخابات اخیر فقط ٤٣ درصد از مردم در ٢٨ کشورعضواتحادیه اروپا در این انتخابات شرکت کردند.

با توجه به نکات فوق و اهداف و مکانیزم‌های اتحادیه اروپا، فراخواندن مردم جهت شرکت در این انتخابات پارلمانی، که برای مشروعیت‌بخشیدن به اتحادیه امپریالیستی برای فقر و بیکاری بیشتر و جنگ‌افروزی است، سیاست صحیحی نمی‌باشد. وظیفه احزاب مارکسیستی - لنینیستی و نیروهای ترقی‌خواه فراخواندن مردم برای تحریم این انتخابات و خواست خروج کشورشان از اتحادیه اروپاست. برای تحقق این امر خواست همه‌پرسی مجدد برای بود و نبود در اتحادیه اروپا یک تاکتیک مشخص سیاسی برای کشاندن مردم به خیابان‌ها و اعتراض عمومی علیه سیاست خانمان‌برانداز نئولیبرالی و سیاست جنگ‌افروزانه اتحادیه اروپاست.

خروج دولت‌ها از اتحادیه اروپا و تشدید تضادهای درونی امپریالیست‌ها به نفع مردم است و شرایط را برای پیش‌برد مبارزه طبقاتی و حفظ دست‌آوردهای طبقه کارگر مناسب‌تر خواهد کرد. پرولتاریا نمی‌تواند بدون شعار و تاکتیک صحیح «خروج فوری از اتحادیه اروپا» مردم را علیه سیاست ریاضت اقتصادی نئولیبرالی بسیج کند. اکنون شرایط برای انقلاب سوسیالیستی و تحقق «اتحادیه مشترک سرخ اروپا» فراهم نیست و تنها تاکتیک صحیحی که می‌تواند یک گام پرولتاریا را به هدف استراتژیک‌اش نزدیک سازد، همانا خواست جدایی فوری از این اتحادیه و منفردکردن این دستگاه گران وعریض و طویل انحصارات چند ملیتی امپریالیستی است، که شیره جان کارگران و توده مردم را می‌مکد و آنها را به سوی جنگ‌های خونین و اروپای متحد فاشیستی و راسیستی رهنمون می‌سازد. بحران کنونی یونان، گسترش فقر و فاقه و بی‌خانمانی در این کشور حاصل سیاست نئولیبرالی اتحادیه اروپاست که کشور را به پرتگاه سقوط و ورشکستگی مطلق سوق داده است. بحران انگلیس و علل خروج از این اتحادیه ریشه در نارضایتی گسترده كارگران و زحمتكشان وعموم مردم نسبت به سیاست‌های تحمیلی نئولیبرالی به رهبری آلمان دارد.

فراخوان برخی از احزاب «چپ و كمونیست» و محیط‌زیست اروپا مبنی بر شرکت مردم در انتخابات پارلمانی اروپا به جای شعار خروج از این اتحادیه نشان از ورشکستگی این جریانات سیاسی دارد که برای چند کرسی پارلمانی به خیانت ملی و طبقاتی تن داده‌اند. شعله‌ورشدن جنگ در اوکراین و تقویت فاشیسم و راسیسم در این کشور که با همدستی امپریالیسم آمریکا صورت گرفته است، حاصل سیاست جنگ‌افروزانه و دخالت اتحادیه امپریالیستی اروپا در أمور داخلی اُکراین است.

نتیجه: تشکیل کشورهای متحده اروپا در رژیم‌های سرمایه‌داری امپریالیستی مساوی است با سازش درباره تقسیم بازارهای ممالک توسعه نیافته وعقب‌نگاه داشته شده و این جز زور نمی‌تواند اساس و اصل دیگری برای تقسیم وجود داشته باشد. این اتحاد و سازش موقت از طرفی برای غارت مشترک ثروت و دست‌آوردهای صد ساله اخیر طبقه کارگر کشورهای عضو این اتحادیه است. ریاضت اقتصادی نئولیبرالی در سرلوحه این سیاست غارت‌گرانه امپریالیستی قرار دارد.

احزاب و سازمان‌های مارکسیستی - لنینیستی و نیروهای مترقی با تکیه به کارگران و زحمتکشان و همه آحاد ملت، باید خواهان برگزاری یک همه پرسی عمومی و خروج فوری دولت‌های خودی از این اتحادیه ارتجاعی را محقق نمایند. از هم پاشیدگی این اتحادیه، منفردشدن دولت‌های امپریالیستی و تشدید تضادهای آنها به نفع مبارزات طبقه کارگر وخلق‌های اروپا و جهان است.

از اینرو تحریم انتخابات پارلمان اروپا و طرح خروج كشورها از این اتحادیه تاكتیك صحیحی برای تضعیف اتحاد شركت‌های فراملیتی و پیكار علیه سیاست‌های نئولیبرالی و ریاضت اقتصادی است.

كانال رسمی تلگرام وابسته به حزب كار ایران توفان

***

جعلیات را باور نه‌كنید!

متأسفانه جعلیات امپریالیستی - صهیونیستی براى عده‌اى نادان عین حقیقت است، به«سند» زیر كه در رادیو اسرائیل و دیگر رسانه‌های مشابه پخش شد، توجه كنید :

 

باراك اوباما ٢٠٠ میلیارد دلار تحویل ملاها داد و این پول امروز در سه جنگ برون مرزی هزینه می‌شود!! نان ملت در سوریه هزینه می‌شود، پس بگو: سوریه را رها كن! فكری به حال ما كن!

برخی از مردم تشنه و گرسنه و فاقد رهبری سیاسی در عین حال كه شعار می‌دهند: «سوریه را رها كن! فكری به حال ما كن!» شعار دیگری نیز می‌دهند كه بر بستر واقعیت جاری صلّآ داده می‌شود و آن: «یه اختلاس كم بشه، مشكل ما حل میشه!»

پس مشكل اصلی دزدی و اختلاس است.

 

بحران اقتصادی ایران و فقر و شكاف طبقاتی و اختلاس ربطی به حمایت رژیم از سوریه، لبنان، فلسطین و یا یمن ندارد، كمتر از ٢ درصد از بودجه نظامی سالیانه ایران صرف امنیت دفاعی در خارج از مرزهای ایران می‌شود. بودجه سالیانه نظامی ایران طبق گزارش انجمن صلح سوئد ١٦ میلیارد دلار است. در حالی كه بودجه دفاعی عربستان ٧٦ میلیارد دلار در سال است .

حال دقت كنید ٢ درصد از كل ١٦ درصد بودجه نظامی ایران كجا و ٢٠٠ میلیارد دلار پول موهومی كه هرگز چنین رقمی تحویل ایران داده نشد، كجا!!

مشكل اقتصادی مردم ناش از سیاست‌های اقتصادی نئولیبرالی رژیم است كه از زمان ریاست جمهوری هاشمی رفسنجانی تحت نام تعدیل اقتصادی آغاز گردید و امروز مردم ایران را به خاك سیاه نشانیده است. اختلاس و دزدی و فساد و غارت اموال عمومی مردم و پائین نگاه‌داشتن دستمزدها و افزایش حقوق مدیران و روسای بالائی و عدم دریافت هرگونه مالیات از اغنیا و ثروتمندان ...اینها همه از تبعات نظام سرمایه‌داری و در شكل نئولیبرالیسم است كه فاجعه به بار آورده است و ربطی به سوریه و فلسطین ندارد.

چه خوب گفت ظریفی: ملت فاقد تشكل و تشكیلات ساده لوح است زود باور است، دهن‌بین است و نادان و هر روز به هر سمت و سویی درمی‌غلتد !

به هوش باشیم !

پس:

چاره درد آگاهی و تشكیلات است و جز این نیست!

 

کانال رسمی تلگرام توفان

https://t.me/totoufan

***

درباب شُغل روحانيت درآینده ایران

 

 کارل مارکس درباره روحانیون می گوید: “تا زمانی که جامعه شغل شرافتمندانه ای برای روحانیون پیدا نکند، این گروه مفت خور، سربار و انگل اجتماع انسان خواهد بود!” آیا به راستی چنین نیست؟ یک روحانی چه حرفه ای بَلَد است و از چه راهی نان می خورد؟ آیا بدون حضور روحانیون در جامعه، نبودشان احساس شده، کارِ مملکت خوابیده و چرخه اقتصادی از بین می رود؟ نویسنده، پژوهشگر و روشنفکر بزرگ تاریخ معاصر  ميهن ما ، زنده یاد احمد کسروی درباره روحانیت  نیزچنين می نویسد:

 

 “آخوندها دسته ای هستند در این کشور که مفت می خورند و تنها کاری که از دست شان بر می آید ایستادگی در برابر پیشرفت است؛ آن ها نه بافنده اند، نه ریسنده اند، نه سازنده اند، نه کارنده اند، نه دوزنده اند و نه می خرند و نه می فروشند. در یک جمله هیچ کاره اند.” روحانی حرفه ای به غیر از دروغگویی، شیادی، فریب دادن مردمان و گدایی بلد نیست؛ این جماعتِ مفت خور مرده پرست و خرافاتی با افکار پوسیده شان، هر سال مردگان هزاران سال پیش را از قبر بیرون کشیده و برای در آوردنِ اشک مردم دوباره ایشان را کشته و روانه گورستان می کنند. این طایفه بی هنر و بی علم جلوی هر گونه پیشرفت و ترقی ایستاده و مانع رسیدن مردمان به جوامع دموکرات سکولار ومدرن هستند و نان شان را از راهِ در جهل، خرافات و عقب ماندگی نگاه داشتن مردم در می آورند، به راستی جماعتی بی ذوق و بی مصرف تر از روحانیون، در تمامِ تاریخ به چشم نمی خورد. روحانیون با استفاده از سرمایه های ملی یک کشور و دستبرد زدن به بیت المال و چاپیدن مردمان و خالی کردن جیب ملت، برای مردمان جهل و نادانی و خرافات به ارمغان می آورند و ویران کردن پایه‌های اخلاقی، فرهنگی، هنری، اقتصادی، سیاسی، ورزشی و علمی یک مُلک، از جمله خدمات برجسته آنان به جامعه ای است که در آنان به دین فروشی مشغولند.”

جامعه بايد شُغل شريفي براي روحانيون پيداكند ، اين شغل هاي شريف  مي توانند كار در معادن  و صنايع كشاورزي و الكترونيكي ، كار در بخش خدمات  اداري و بانكي و دفتري  و آموزشي ، كار در رستوران ،آشپزي و نظافت ،كار در شهرداري و نظافت خيابان و بازار و پاركهاي عمومي ،كار در بخش ترابري و سرويسهاي  رآه و جاده و  رآه آهن ،كار در نأن وايي هاي  بزرگ و كوچك توليدي  ، كار در اداره پست و مراسلات و خدمات ، كار در دامداري  و صنايع نساجي ،كار در بخش بيمارستان و نگهداري و مراقبت از سالمندان و  درمانگاهاي رواني ،كار در أداره آب و برق  و هواپيمايي .......

حال سخن بر سر اين است اگر جامعه با امتناع روحانيون روبرو شد چه بايد بكند .روشن است اگر قانون أساسي جامعه كه با رأي اكثريت أهالي جامعه وظيفه و حقوق شهروندان را در جامعه بطور روشن و مشخص تعريف كرده است آنوقت چنين حكم خواهد كرد كه اگر كسي با داشتن بضاعت جسمي و توانايي شركت در حيات اقتصادي اجتماعي جامعه امتناع ورزد  حق برداشت از توليد و دسترنج ديگران را نخواهد داشت ؛زيرا جامعه نوين هدفش توليد انسانهاي نوين است ونه توليد انگل و باز توليد آن .كسانيكه از شركت در توليد جامعه امتناع ميورزند كار اجباري در اردوگاهاي توليدي است ،نه كمتر و نه بيشتر !روحانيون انگل يا بايد اين قانون را به پذيرند يا در اثر گرسنگي تلف شوند .آیا فرد عاقلی براي مرگ يك انگل مفتخورخواهد گريست ؟

 

***

 

 

بمباران نوارغزه و کشتار بربرمنشانه مردم فلسطین، جنایت علیه بشریت است و آنرا قویاً محکوم می‌کنیم

 

رسانه‌های گروهی در جهان بی‌شرمانه ماهیت رژیم صهیونیستی را می‌پوشانند، در قبال خشونت و تجاوز ٧٠ سال اشغال غیرقانونی و فاشیستی سرزمین فلسطین توسط صهیونیست‌ها سکوت می‌کنند و مدام این ادعای رژیم صهیونیستی را تکرار می‌کنند كه فلسطینی‌ها «خشونت‌طلب‌اند و دست به خشونت‌زده‌اند و این امر موجب درگیری‌های اخیر شده است!!»

این رسانه‌ها حتی برخلاف منشور سازمان ملل متحد، كه برای هر ملّتِ تحت اشغال، حق مشروع دفاع مُسلحانه از خود را برسمیت شناخته است‌، تحریف و كتمان می‌كنند و در یك جنگ نابرابر (بخوانید سلاخی!) محترمانه و با چاشنی مخالفت با «اسلامیت و خشونت» و دامن‌زدن به اسلام‌هراسی جانب اسرائیل «دمكراتیك و متمدن» را می‌گیرند !

بمباران‌های بربرمنشانه و فاشیستی نوار غزه در چند روز اخیر ادامه کشتار و تجاوزی است که بیش از ٧٠ سال ادامه دارد. این آدمکشی اسرائیل بار دیگر نشان می‌دهد که او هرگز هوادار حتی دولت کوچک مستقل فلسطین نیست و رسماً در پی آن است که همه سرزمین فلسطین را یکجا به‌بلعد، مردم را کشتار کند، بی‌خانمان سازد، به‌تاراند، تبعید کند و باقی‌مانده را در جامعه یهودی حل نماید. این ایدئولوژی دولت اسرائیل است، ایدئولوژی صهیونیستی، نژادپرستانه و فاشیستی که راهنمای عمل اوست.

تعرض گسترده اخیر – توسط هواپیماهای شکاری، بمب‌افکن‌ها و توپخانه سنگین – تا به حال ده‌ها کُشته و صدها تن از مردم غزه را مجروح کرده است.

صیهونیست‌ها کودکان را به قتل می‌رسانند، آگاهانه زیربنای حیاتی مردم، پُمپ آب و کارخانه برق و بیمارستان و مدرسه و مناطق مُقدس مردم را، که پناگاه آنهاست، بمباران و ویران می‌کنند، احساسات انسانی میلیون‌ها نفر را مورد تمسخر قرار می‌دهند، تروریسم دولتی را به کار می‌برند و از طرف دیگر – بی‌شرمانه – مدعی‌اند که گویا «مشغول مبارزه بر علیه تروریسم هستند»! و یا برای حفظ «ارزش‌های دنیای متمدن می‌جنگند»! زهی بیشرمی!

امپریالیسم آمریكا نیز مشوق كامل این بربریت لجام‌گسیخته است و حمایت مالی و سیاسی همه‌جانبه دولت دونالد ترامپ به دولت صهیونیستی اسرائیل عملاً به معنای تأیید رسمی و آشكار همه جنایت علیه ملت فلسطین است.

 

حزب کار ایران (توفان) تجاوز صهیونیست‌ها و امپریالیست‌ها را به نوار غزه و کشتار مردم فلسطین را محکوم می‌کند و این جنایت را عملی ضد‌بشری می‌داند و معتقد است مسئولین آنرا باید در یک دادگاه خلقی جهانی به محاکمه کشید.

 

حزب کار ایران (توفان) از اعتراضات نیروهای مترقی جهان علیه بمباران مردم فلسطین حمایت می‌کند و همگان را فرا می‌خواند حملات افسارگسیخته و ضدبشری صهیونیست‌ها را محکوم و از مبارزه ملت فلسطین برای رهایی ملی دفاع و ابراز همبستگی نمایند.

 

زنده باد همبستگی بین‌المللی با ملت فلسطین

حزب کار ایران (توفان)

یكشنبه ١٥ اردیبهشت ماه ١٣٩٨

كانال رسمی تلگرام وابسته به حزب كار ایران - توفان

 

***

یاد رفیق مهدی شرفی یار زحمتکشان را زنده بداریم

مطلع شدیم که رفیق مهدی شرفی فعال کنفدراسیون جهانی و عضو گروه پیکار خلق از میان ما رفت. حزب کار ایران (توفان) یاد این رفیق را که آرمان‌های خویش را فراموش نکرد، زنده می‌دارد.

به یاد رفیق مهدی شرفی

رفیق مهدی متولد سال ۱۳۲۲ شمسی بود. وی ذوقی شاعرانه داشت و در دوران دبیرستان و کوتاه مدتی پس از آن در مراوده و همکاری با مجلات ادبی آن زمان درون کشور درآمد. سپس برای ادامه تحصیل عازم کشور اتریش (وین) شد. مهدی در تمام دوران تحصیل، فعالیت مستمر و شایسته‌ای در کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی داشت. پس از پایان تحصیل و اخذ درجه دکترا در رشته زمین‌شناسی، به شهر برلن نقل مکان داد و در ضمن ادامه فعالیت و مبارزه در کنفدراسیون جهانی، بر تلاش خود برای ایجاد تشکلی کمونیستی با سمت و سوی انتقال به درون کشور افزود. مهدی در آنزمان با مطالعه متون مارکسیستی و تجربه‌آموزی از مبارزات طبقاتی پرولتاریای ایران و سایر کشورها دریافته بود که یگانه راه رهائی کارگران و سایر زحمتکشان از قید و بند سرمایه و استثمار و استعمار، اهتزاز پرچم مارکسیسم – لنینیسم و تشکل‌یابی حزبی است. مهدی در این هنگام برای خدمت به این آرمان انقلابی، در همکاری و همراهی با جمعی از رفقای همنظر اقدام به ایجاد «گروه انقلابیون مارکسیست – لنینیست» (پیکار خلق) نمود و دو سال بعد با تعدادی از رفقا عازم ایران شد. اقامت و مبارزه او در درون کشور کوتاه مدت بود و بدنبال پیگرد حکومتی، مجبور شد سِمّتِ استادی در دانشگاه اصفهان را رها کند و مهاجرت به آلمان را برگزیند. مهدی در تمام دوران اجباری مهاجرت، همواره امید به رهائی ایران از توحش و جهالت اسلامی حاکم و بازگشت به کشور را از دست نداد و این امید را حتی در دوران چندساله ابتلا به بیماری سرطان حفظ نمود. رفیق مهدی در تاریخ پنجشنبه ۱۶ ماه مه ۲۰۱۹ در شهر برلن در پی سکته قلبی درگذشت .

یادش گرامی باد

***

در سوگ رفیق محمود فرازنده، رفیق کمونیست ما

 

مطلع شدیم که رفیق قدیمی و مبارز ما محمود فرازنده بعد از یک بیماری طولانی سرطان در ۱۵ ماه مه ۲۰۱۹ بدرود حیات گفت و خانواده و رفقای هم‌سنگرش را داغدار کرد.

محمود فرازنده در ۲۸ سپتامبر سال ۱۹۴۷ در بابک‌شهر از استان یزد، به دنیا آمد. وی بعد از طی دوره دبیرستان در سال ۱۹۶۴ در سن ۱۷ سالگی عازم آلمان شد.

محمود در شهر مونستر بعد از گذراندن دوره مقدماتی در جنب دانشگاه، به تحصیل در رشته علوم اجتماعی پرداخت زیرا این رشته با تمام اندیشه وی که می‌خواست برای آزادی ایران و بویژه طبقه کارگر و زحمتکشان ایران مبارزه کند، هم‌خوانی داشت. محمود انسانی پُر از احساس بود و وجود بی‌عدالتی‌های اجتماعی وی را سخت عذاب می‌داد. وی با این تفکر به یکی از فعالان کنفدراسیون محصلین و دانشجویان ایرانی در شهر مونستر تبدیل شد. لیکن این حد فعالیت سیاسی در سطح ملی و دموکراتیک عطش مبارزه وی را برای رهائی زحمتکشان تسکین نمی‌داد. به این جهت بود که سرانجام به عضویت سازمان مارکسیستی - لنینیستی توفان درآمد و تا پایان زندگی‌اش به این آرمان‌ها وفادار ماند. وی برای خدمت به مردم و تشدید فعالیت سیاسی خویش حتی تحصیل را رها نمود و زندگی‌اش را در خدمت مبارزه سیاسی قرار داد. از وی و همسر آلمانی‌اش دو فرزند به جای مانده است. حزب کار ایران (توفان) درگذشت این رفیق صمیمی را به جنبش کمونیستی ایران و خانواده این رفیق تسلیت می‌گوید. نام خوش وی جاودانی است و راهش ادامه دارد.

 

در مراسم خاکسپاری در پنجشنبه ۲۳ ماه مه ۲۰۱۹ در شهر اوسنابروک آلمان، از جانب حزب کار ایران (توفان) دسته گُلی بر مزار این رفیق گذارده شد.


 

به‌مناسبت سالگرد ترور رفیق حمید رضا چیتگر ( بهمنی)

در ١٩ماه مه ١٩٨٧، رفیق حمید رضا چیتگر ( بهمنی )، عضو دفتر سیاسی و کمیته مرکزی حزب کار ایران (توفان)، توسط رژیم تروریست سرمایه‌داری جمهوری اسلامی در وین (اتریش) به قتل رسید. رژیم سر تا پا جنایت جمهوری اسلامی با یک نقشه کثیف چند ساله رفیق حمید بهمنی را در وین به دام انداخت و با شلیک یک گلوله به پشت سر او به زندگی این کمونیست انقلابی پایان داد. اما رژیم تبهكار جمهوری اسلامی نه‌توانست به هدف خود، که نابودی حزب رفیق چیتگر بود، دست یابد. حزب کار ایران (توفان) به آرمان‌های رفیق بهمنی متعهد بود و راه رفیق را با استواری ادامه داد.

رفیق حمید رضا چیتگر، یک کمونیست مارکسیست لنینیست جسور و بی باک و ازخود گذشته، سازمانده حرفه ای ، و یک نظریه پرداز بود. رفیق حمید در روز 8 ماه مه همان سال در استکهلم پیرامون دیکتاتوری پرولتاریا و استالین سخنرانی مبسوطی کرد که نوارهای آن در بخش صوتی لینک زیر موجود اند. به همه توصیه می شود که به این نوار ها گوش دهند.

ما یاران رفیق بهمنی یقین داریم که روزی مردم ایران دودمان رژیم سیاه استبداد اسلامی را از سرزمین مان پاک خواهند کرد و بر ویرانه های مانده از این حکومت کشوری آباد و آزاد خواهند ساخت.

یاد رفیق حمید رضا چیتگر (بهمنی) گرامی و راهش پررهرو باد

ننگ و نفرت بر رژیم سرمایه داری جمهوری اسلامی

زنده باد آزادی و سوسیالیسم

حزب کار ایران (توفان )

19 ماه مه 2019

http://toufan.org/souti%20file.htm

https://t.me/totoufan

كانال رسمي تلگرام وابسته به حزب كار ايران - توفانرفیق حمید رضا چیتگر، یک کمونیست مارکسیست - لنینیست جسور و بی‌باک و از خودگذشته، سازمانده حرفه‌ای و یک نظریه‌پرداز بود. رفیق حمید در روز ۸ ماه مه همان سال در استکهلم پیرامون دیکتاتوری پرولتاریا و استالین سخنرانی مبسوطی کرد، که نوارهای آن در بخش صوتی لینک زیر موجوداند. به همه توصیه می‌شود که به این نوارها گوش دهند.

ما یاران رفیق بهمنی یقین داریم که روزی مردم ایران دودمان رژیم سیاه استبداد اسلامی را از سرزمین‌مان پاک خواهند کرد و بر ویرانه‌های مانده از این حکومت کشوری آباد و آزاد خواهند ساخت.

یاد رفیق حمید رضا چیتگر (بهمنی) گرامی و راهش پُر رهرو باد!

ننگ و نفرت بر رژیم سرمایه‌داری جمهوری اسلامی!

زنده‌باد آزادی و سوسیالیسم !

حزب كار ایران (توفان)

١٩ ماه مه ١٣٩٨

http://toufan.org/souti%20file.htm


فرخنده‌باد هفتاد و چهارمین سالروز پیروزی بر فاشیسم

نهم ماه مه، هفتادوچهارمین سالروز پیروزی بر فاشیسم است. پیروزی بر دیو فاشیسم برای تمام بشریت دارای اهمیت تاریخی بسیار بزرگی است. درهم شکسته‌شدن قدرت‌های فاشیستی، به خلق‌های در بند امکان داد تا به آزادی و استقلال نائل آیند، شرایط مناسبی برای پیروزی سوسیالیسم درعده‌ای از کشورها و برای اعتلاء جنبش آزادی‌بخش انقلابی و ملّی برای تکان‌دادن و فرو ریختن سیستم مستعمراتی پدید آید.

جهانِ کار و ترقی، مبارزه عظیم خلق‌های اتحاد جماهیر شوروی استالینی را برای درهم‌شکستن فاشیسم و تلاش آنرا پس از جنگ برای آنکه صلح عادلانه برقرار گردد، برای آنکه جامعه مشترکی از ملت‌ها براساس تساوی حقوق، عدم مداخله و همکاری پدید آید، که از تهدیدات امپریالیستی، اِعمال فشارها و ارعاب مُبری باشد، ارج گذاشته و اکنون نیز مانند گذشته ارج می‌گذارد.

همه نیروهای مترقی و انقلابی می‌دانند که بسیج و رهبری اتحاد شوروی در جنگ کبیر میهنی، سازمان‌دادن و رهبری نبرد افسانه‌ای ارتش سرخ، که قدرت نظامی آلمان نازی را نابود کرد و بر آن پیروز شد، با نام استالین عمیقاً درآمیخته است. میلیون‌ها تن از زنان و مردان خلق‌های شوروی در میدان‌های نبرد بر خاک افتادند در حالی که نام استالین را بر لب داشتند. تصویر و اندیشه‌های او منبع الهام و پرچم مقاومت ضدفاشیستی خلق‌های شوروی و جهان بود. بنابر این نمی‌توان از جنگ میهنی اتحاد شوروی و پیروزی بر فاشیسم سخن گفت، اما از نام و نقش استالین یاد نه‌کرد، آنطور که رهبران امپریالیست‌های غرب و دشمنان ریز و درشت استالین می‌کنند. استالین و انقلاب اکتبر، استالین و جنگ میهنی و مارکسیسم- لننیسم از هم جدائی ناپذیرند.

باشد که هفتادوچهارمین سالروز پیروزی بر فاشیسم انگیزه‌ای گردد تا تمام خلق‌ها و نیروهای انقلابی و ترقی‌خواه علیه صهیونیسم و امپریالیسم، به ویژه امپریالیسم آمریکا متحد و بسیج شوند و همه مدعیان سلطه فاشیستی و تجاوزگری بر جهان را با شکست و نابودی مواجه گردانند.

 

مرگ بر فاشیسم، سرمایه‌داری و امپریالیسم!

زنده باد سوسیالیسم این پرچم نجات بشریت!

 

حزب کار ایران (توفان)

مه ٢٠١٩

 

https://t.me/totoufan

كانال رسمی تلگرام وابسته به حزب كار ایران - توفان

***

گشت و گذاري در فيسبوک، پاسخ به يک پرسش

پرسش: اپوزیسیون جمهوری اسلامی در جنگ احتمالی کجا ایستاده است؟ اگر تنش‌های ایران و ایالات متحده به یک رویارویی نظامی بیانجامد، مخالفان جمهوری اسلامی در چه جایگاهی قرار می‌گیرند و چه رویکردی در پیش خواهند گرفت؟ نظر حزب شما چیستـ؟ آیا همزمان قصد جنگیدن در دو جبهه را دارید؟

پاسخ: سیاست و تاکتیک اپوزیسیون ایران قبل از حمله احتمالی و پس از حمله نظامی باید متفاوت باشد.

امروز قبل از وقوع حمله احتمالی نظامی دو صف در مقابل هم صف آرائی كرده‌اند.

یكم: صف مخالفت روشن و شفاف علیه تحریم اقتصادی و تجاوز نظامی به ایران.

در اینجا امپریالیسم آمریكا نیروی متجاوز و تحریم‌كننده است و ایران كشور مورد تجاوز و تحریم شونده! سوای اینكه ماهیت رژیم سیاسی ایران چه باشد، از آنجا كه مورد تجاوز نظامی و تحریم قرار گرفته و این نقض آشكار حق تعیین سرنوست ملل به دست خویش و نقض منشور سازمان ملل متحد است، باید قاطعانه محكوم گردد و افكار عمومی جهان را علیه این بربریت بسیج كرد.

صف دوم: شامل اپوزیسیونی می‌شود كه موافق تجاوز و یا ظاهراً مخالف هر دو دشمن است، چه تحریم‌كننده یا تحریم‌شونده، متجاوز یا قربانی! و درعین حال علل و مشكل عمده این بحران را نه آمریكا، بلكه جمهوری اسلامی می‌داند و خواهان برانداختن آن در پاركابی قوای متجاوز است. این عده كه شامل مجموعه‌ای از احزاب و جبهه‌ها و شخصیت‌های شناخته و ناشناخته است، در صف دشمنان مردم ایران قرار می‌گیرند و به خیانت ملی درغلتیده‌اند. این بخش از اپوزیسیون مخالف شعار «دست‌ها از ایران كوتاه باد» است! این بخش از اپوزیسیون، مرتجع و جنگ‌طلب است و با تبه‌كاران و غارت‌گران بین‌المللی هم‌دست و مخالف سرنگونی نظام جمهوری اسلامی به دست مردم ایران است. این وطن‌فروشان عزم‌شان را جزم كرده‌اند، تا در پاركابی ارتش آمریكا تكلیف رژیم را روشن كنند.

این صدای جنگ، مرگ، استعمار و آشفتگی را كه با نقاب‌ها و لباس‌های رنگارنگی به صدا درآمده‌اند، افشا سازیم !

 

اینها همه قبل از وقوع تجاوز و بمباران نظامی است و در صورتی كه چنین فاجعه‌ای رخ دهد، مبارزه مردم ایران شكل ملّی به خود خواهد گرفت و شعار «مقاومت ملی برای خروج نیروهای متخاصم امپریالیستی از خاك كشور» عمده‌ترین شعار محوری خواهد بود. در بستر چنین اوضاع و احوالی نیروها و جریانات مترقی سیاسی باید در جبهه‌ای واحد علیه قوای خارجی متحد شوند و به سازماندهی مردم به‌پردازند. فقط در بستر چنین دورنمائی است كه می‌توان رهبری جنبش ملی را در دست گرفت و سرانجام با بیرون‌ریختن قوای خارجی و كنارزدن نیروهای ارتجاعی داخلی، ایران را از شر اهریمنان رنگارنگ رها ساخت.

جبهه واحد سیاسی میهنی اگر بطور عینی و مادی در صحنه نبرد حضور داشته باشد، باید به همه نیروهای مسلح كه علیه دشمن خارجی می‌جنگند، اعلام آتش‌بس دهد و از جنگ داخلی پرهیز كند. زیرا در صورت جنگ داخلی جنگیدن در چند جبهه قوای جبهه متحد انقلابی را تحلیل خواهد برد و این به نفع قوای خارجی و به زیان نیروهای انقلابی و ملی و همه مردم ایران است .

باید هوشیار بود در صورت قدرت‌گیری جبهه واحد سیاسی تهاجم و حملات نیروی متجاوز نسبت به ایران نه تنها فروكش نخواهد كرد، بلكه دو چندان افزایش خواهد یافت، زیرا حضور یك رژیم انقلابی، دمكرات و چپ در ایران تمام منطقه را زیرو رو خواهد كرد، الگوئی خواهد شد برای سایر خلق‌ها و نیروهای مترقی و انقلابی منطقه و سراسر خاورمیانه علیه ارتجاع و امپریالیسم .

آنها كه بر این تصور باطل‌اند كه آمریكا با نیروی انقلابی بهتر كنار خواهد آمد، پیشاپیش پرچم سفید و ذلت را به اهتزاز درآورده‌اند. چنین نیروئی، از آنجا كه نوكری آمریكا را پذیرفته است، مورد تعرض او قرار نخواهد گرفت. تحریم و اشغال مستقیم كشور به نیمه مستعمره‌شدن ایران منجر خواهد شد.

***

پرسش و کانال در شبکه تلگرام

پرسش: بنظر شما آیا حزب، دیکتاتوری اعمال می‌کند یا طبقه کارگر؟ آیا واقعاً در شوروی طبقه بود که حکومت می‌کرد یا حزب؟

پاسخ: دوست عزیز، تمام آموزش مارکسیسم - لنینیسم تأکید بر نقش رهبری حزب بر طبقه کارگر دارد و دیکتاتوری پرولتاریا تنها از طریق اعمال این رهبری در سازمانﮬﺎﻯ تودهﺍﻯ توضیح داده می‌شود. لنین صراحتاً در این باره چنین می‌گوید:

«رویهم رفته با یک دستگاه کِشدارِ نسبتاً وسیع و بسیار نیرومند پرولتری سر و کار داریم که رسماً کمونیستی نیست، ولی حزب به وسیلهﻯ این دستگاه با طبقه و توده ارتباط کامل دارد و به وسیلهﻯ آن دیکتاتوری طبقه، زیر رهبری حزب عملی می‌گردد». (به نقل از «اصول لنینیسم»، ص. ١٦٨)

از رهبری حزبی این نتیجه را نمی‌توان گرفت که به جای دیکتاتوری پرولتاریا دیکتاتوری حزب و یا دیکتاتوری کمیتهﻯ مرکزی و در ادامهﻯ آن دیکتاتوری فردی حزب قرار دارد و بدین ترتیب رهبری حزب را در نقطهﻯ مقابل دیکتاتوری پرولتاریا گذاشت. حزب، رهبر، پیشوا و معلم طبقهﻯ کارگر است و بیان روشن و صریح خواستﮬﺎﻯ طبقهﻯ کارگر است و ارادهﻯ آنها را منعکس می‌سازد. لنین می‌گوید:

«به خودی خود چگونگی طرح مسئلهﻯ دیکتاتوری طبقه؟ دیکتاتوری حزب، پیشوایان با دیکتاتوری (حزب) تودهﮬﺎ؟ دلیلی بر پریشانی و بن‌بست عجیب فکری است..... همه می‌دانند که تودهﻯ مردم به طبقات تقسیم می‌شوند..... و طبقات معمولاً و در اکثر موارد و اقلاً در کشورهای متمدن کنونی از طرف احزاب سیاسی رهبری می‌شوند! و احزاب سیاسی بر حسب قاعدهﻯ معمول از طرف گروهﮬﺎﻯ کم و بیش ٽابت از اشخاصی که صالح‌تر و صاحب نفوذتر و مجرب‌تر هستند و برای کارهای مسئولیت‌دار انتخاب شده و رهبر خوانده می‌شوند، اداره می‌گردند... ولی اگر بخواهیم در این بحٽ به جائی برسیم... که به طور کلی دیکتاتوری تودهﮬﺎ را با دیکتاتوری پیشوایان در مقابل یکدیگر قرار دهیم، سفاهت و مفت‌گوئی خنده‌آوری است». (نقل از «اصول لنینیسم» ص.٢ــ ۱۸۳)

تنها رهبری حزب طبقهﻯ کارگر قادر است که انرژی بی‌پایان تودهﮬﺎ را برای پیکار عظیم و دوران‌ساز کنونی رها سازد و به تخریب دنیای ستم به‌کشاند. انگلس نیز حاکمیت حزب را از حاکمیت طبقهﻯ کارگر جدا نمی‌داند و در مورد حزب آلمان می‌نویسد:

«حزب طبقه کارگری سوسیال دموکراتیک آلمان از آنجا که حزب طبقهﻯ کارگر است، لزوماً «سیاست طبقاتی»، سیاست طبقهﻯ کارگر را اعمال می‌کند و چون هر حزب کارگری از این مبداء برمی‌خیزد، که حاکمیت را در دولت تصرف کند، حزب کارگری سوسیال دموکراتیک آلمان نیز خواستار حاکمیت خود، حاکمیت طبقهﻯ کارگر و بدین قسم حاکمیت طبقه است». («درباره مسکن»)

متأسفانه از آنجا که عده‌ای از جریانات سیاسی مدعی «کمونیسم» اصول و مبانی لنینیستی و حزبیت را سال‌هاست نفی کرده‌اند، می‌خواهند سوسیالیسم را تنها در ذهن خود بنا کنند. سوسیالیسم این جریانات سوسیالیسم طبقاتی و دیکتاتوری پرولتاریا نیست، سوسیال دمکراتیک و دیکتاتوری بورژوازی در لباس سوسیالیسم است. چنین جریاناتی ملقمه‌ای از همه چیزند، از آنارشیسم گرفته تا ترتسکیسم، اکونومیسم و رویزیونیسم و تزلزلات اپورتونیستی و ضد‌حزبی فراکسیونیسم و شعار«همه با هم برای اتحاد بزرگ سوسیالیستی!» اینان چپ اروپایی، اوروکمونیسم‌اند، یعنی ضدلنینیسم و دیکتاتوری پرولتاریا و مداح بورژوازی‌اند.

در گذشته نیز کائوتسکی و شرکای او در انترناسیونال دوم و هم‌چنین کسانی که بعدها در حزب بلشویک اندیشهﮬﺎﻯ او را راهنمای خویش قرار دادند، در کنار آنارشیستﮬﺎ و اپورتونیستﮬﺎﻯ کهنه‌کار دیگر عیناً همین افتراعات را به حزب بلشویک نسبت دادهﺍند و رهبری حزب را دیکتاتوری حزب علیه کارگران و علیه دموکراسی و علیه رشد مبارزات سیاسی می‌خواندند. استالین در اٽر برجسته خود، «اصول لنینیسم» تمامی این انحرافات را با موشکافی داهیانهﺍﻯ افشاء نمود و انگیزه آنها را روشن ساخت. او در این اثر نوشت:

« می‌خواهند تلقین کنند:

الف ــ به تودهﮬﺎﻯ غیرحزبی که جرأت مخالفت نداشته باشید، زیرا حزب است و به هر عملی قادر است. زیرا در کشور ما دیکتاتوری حزب است.

ب ــ به کادرهای حزبی، جسورانه‌تر عمل کنی، فشار را شدیدتر نمائید، به صدای تودهﮬﺎﻯ غیرحزبی هم می‌توان اعتنائی نداشت، در کشور ما دیکتاتوری حزب است.

ج ــ به صدرنشینان حزب، می‌توان تا اندازهﺍﻯ هم خودپسندی را به عنوان تحمل به خود اجازه داد و شاید هم قدری مغرور شد، زیرا در کشور ما دیکتاتوری حزب است و در نتیجه دیکتاتوری پیشوایان هم هست». (ص ١٩٨)

***