"حزب کار " و "حزب طبقه کارگر"

 

می شنویم که می گویند چرا "حزب کار ایران(توفان)" خود را تنها حزب طبقه کارگر و یا حزب واحد این طبقه می شمارد و این را به نحوی از انحاء در چهارچوب خودمرکزبینی می نشانند. این گفته نه تنها از سوی مخالفان مارکسیسم-لنینیسم، بلکه حتی از جانب کمونیست های صدیق و وفاداری نیز ابراز می شود که با ما و اهداف حزب ما هیچ گونه مخالفت اصولی ندارند، ولی این ادعای حزب ما را نادرست و حتی نشانه خود مرکزبینی می دانند.

اما این ادعا درست نیست و حقیقت نهفته در گفته ما را به درستی ارزیابی نمی کند:

1- زمانی که ما حزب خود را حزب واحد طبقه کارگر می دانیم و به این نام نیز نشان می دهیم؛ هیچ چیز دیگر نیست مگر آن که بگوئیم ما در زمان حال و شرایط کنونی  علیرغم وجود کمونیستها و مارکسیست-لنینیستها های منفرد، هیچ حزبی که نه تنها ادعای کمونیستی داشته باشد(که بی شمارند)، بلکه در برنامه، سیاست و عمل خود نیز در چهارچوب کمونیستی واقعی یعنی مارکسیستی-لنینیستی حرکت نماید؛ نمی شناسیم. و این حرف تنها ادعا نیست، بلکه با واقعیت نیز تطابق کامل دارد. ما نه تنها در مباحث و موارد مختلف، اشکالات و انحرافات دیگران را نشان داده ایم؛ بلکه هم اکنون نیز اعتقاد راسخ داریم که همه احزاب مدعی کمونیستی- جدا از ادعا و یا حتی اعتقاد آنان به کمونیسم- نه در مسیر مارکسیسم-لنینیسم، بلکه در بیراهه اشتباهات و انحرافات گوناگون در حرکت اند. می توان با این گفته ما موافق نبود و با آن به بحث و مبارزه برخاست. ما با هیچ گونه مخالفت و مبارزه اصولی در این زمینه مخالف نبوده، بلکه آن را همواره پذیرا بوده و هستیم. اما نمی توان ادعا کرد که چون ما -یعنی حزب کار ایران(توفان)- هیچ حزب کمونیستیِ دیگری را در چهارچوب مارکسیستی-لنینیستی نمی بینیم، بنابر این خودمرکز بین هستیم. در بهترین حالت دچار اشتباه ایم و این دیگران اند که باید ثابت کنند چرا تشخیص و ارزیابی ما در مورد آنان نادرست است و ما را از گمراهی بدر آورند. "خودمرکز بینی" ما زمانی صادق است که احزاب دیگر مدعی کمونیستی واقعا نیز کمونیستی باشند و ما وجود عینی کیفیت مارکسیستی-لنینیستی را در آنان انکار می کنیم. آیا چنین است؟

2- اما این ادعای "حزب واحد طبقه کارگر" همانند اکثر ادعاها و نظرات ما و یا هر انسان عاقل، متفکر و یا کمونیستی تنها در زمان حال و شرایط کنونی صدق می کند. با تغییر شرایط و پدید آمدن امکانات جدید ضرورتا قابل تغییراند. چنان چه سازمان و یا حزبی در آینده پدیدار گردد که تمام شرایط کمونیستی را دارا باشد؛ و در زمان پیدایشش به هر دلیل از وجود و فعالیت یک حزب کمونیستی بنام "حزب کار ایران(توفان)" بی خبر باشد تا حضورش را در جنبش کمونیستی "توجیه" پذیر گرداند، طبیعی است که ما باید به سوی وحدت با آن جریان برآئیم، زیرا هدف ما رفع پراکندگی و پایان دادن به آشفته فکری و تقویت و نه تضعیف مبارزه متحد کارگران است. پراکندگی سازمانی خود موجب و دلیلی برای بروز آشفته فکری و تشتت در مبارزه طبقه کارگر می باشد که مطلوب ما نخواهد بود.

تاریخ نظایر این گونه وحدت ها را به خاطر ما می آورد: حزب کمونیست آلمان پس از پیروزی بر فاشیسم هیتلری، توانست با حزب سوسیال دموکرات(حزب اپورتونیست سابق) بر اساس تغییر مواضع آنان وحدت کند و از این وحدت، حزب سوسیالیست متحده آلمان پدید آمد. در ویت نام نیز با چنین پدیده ای روبرو هستیم.

بدین ترتیب ما آن چه را هست و ما آن را آن طور که هست می بینیم؛ بیان می داریم. تکیه ما بر آن که حزب ما "حزب واحد طبقه کارگر" است؛ تنها بیان آن چیزی است که ما آن را واقعیت عینی ارزیابی می کنیم و هرگز به معنی آن نیست که آینده نیز بر این روال می گذرد. ما با پدید آمدن هر گروه، سازمان و یا حزبی که بر سنت پر افتخار جنبش کمونیستی تا لحظه بروز رویزیونیسم خروشچفی تکیه نماید و خود را سازمان دهد، نه تنها هیچ گونه مخالفتی نداریم، بلکه آن را نیز تهنیت گفته و به پیش باز آن خواهیم رفت. اما ما را از این امر که با هر ادعای کمونیستی مماشات کرده و یا آنان را از آن خود بدانیم؛ معذور دارید.

این امر اختلاط نامیمون مسلک ها و ایدئولوژی های گوناگون و التقاط فکری و ایده ای بیش نیست و نتیجه آن نه به سود ماست و نه حتی دیگران را تقویت خواهد کرد.

3- و اما چرا اساسا "حزب واحد طبقه کارگر" و نه مثلا "حزب طبقه کارگر"؟

چه عنصر تعیین کننده ای در این بیان "واحد" نهفته است و چرا ما بر آن تکیه می کنیم و چرا نه تنها ما، بلکه همه احزاب کمونیستی طی قریب 100  سال گذشته(از پدید آمدن بلشویسم در صحنه مبارزه طبقه کارگر) همه بدون استثناء، هر یک "حزب واحد طبقه کارگر" کشور خویش بوده اند؛ حتی اگر این لقب را نیز به دنبال نام خویش نمی آوردند. حزب کمونیست شوروی "بلشویک" در مبارزه با منحرفین، با منشویک ها شکل گرفت و یگانه نماینده سیاسی آمال طبقه کارگر شد. طبقه کارگر هر کشوری سوای منافع و تمایلات صنفی و یا جنبی که می تواند آنان را از هم جدا کند؛ در یک امر وحدت دارند و آن استثمار جمعی آنان از سوی بورژوازی است. از سوی دیگر آمال عموم آنان حذف استثمار در جامعه، کسب قدرت و برپائی ساختمان سوسیالیسم است. این نقطه مشترک همه زحمتکشان است که آنان را برای رسیدن به اهداف خویش، برای کسب قدرت و رسیدن به جامعه سوسیالیستی محتاج به یک حزب کمونیست واحدی می سازد که متحدا آنان را قدم به قدم به سوی پیروزی رهبری نماید. این حزب نمی تواند چند پاره باشد. نمی تواند تحت رهبری گروه ها و یا فراکسیون های گوناگون قرار گیرد. این حزب احتیاج به یک رهبری واحد کمونیستی منسجم دارد و آن "حزب واحد" طبقه آنان است. "حزب واحد طبقه کارگر" آن خصلت اساسی است که تمام احزاب کمونیست برای مبارزه با بورژوازی حاکم، کسب قدرت سیاسی و ایجاد جامعه سوسیالیسم به دان نیازمندند. حال این خصلت در نام آن تجلی یابد، یا نه تغییر ماهوی در اصل جریان ندارد. بدین ترتیب می بینیم که تمام احزاب کمونیست واقعی که خواهان وحدت طبقه کارگر و همه زحمتکشان اند؛ ناچارا احزاب واحد طبقه کارگراند.

در عین حال نباید فراموش کرد که "حزب واحد" در یک کشور، در عین حال نفی وجود چندین حزب طبقه کارگر بر اساس تقسیمات ملی است. در روسیه تزاری تمام ملت ها و خلق های تحت ستم تزار در یک حزب واحد کمونیست متشکل بودند و نه در احزاب کمونیستی این و یا آن ملت. فراموش نکنیم خدمات والای استالین را پس از انقلاب در امر وحدت و پیوستگی همه خلق ها و ملت های گوناگون متحد شده در اتحاد شوروی. بدون حزب واحد طبقه کارگر-متشکله از همه کارگران یک کشور چند ملیتی برای هدف واحد- نمی توان نه بر بورژوازی حاکم پیروز شد و نه پس از آن وحدت، همبستگی و صلح بین ملیت ها، خلق ها و حتی طرفداران مذاهب مختلف را ضمانت کرد.

4- نتیجه کلی آن است که در یک کشور واحد همانند ایرانِ خودمان که کشوری است چند ملیتی، تنها می تواند یک حزب واحد کمونیستی وجود داشته باشد، که قادر باشد سرنوشت همه کارگران، زحمتکشان و کل خلق را بسرانجام مطلوب برساند. امکان موفقیت از طریق وجود احزاب مختلف کارگری و کمونیستی و رهبری یا تاثیر آنان در امر انقلاب، هرگز میسر نخواهد بود. تعدد این احزاب، تعدد راه ها و استراتژی های گوناگون را می طلبد و این ها همه نمی تواند به یک منزل مطلوب منتهی شوند. این بی راهه ها بارها پیموده شده و عدم موفقیت آن که نه تنها از لحاظ تئوریک روشن بوده اند؛ حتی از لحاظ عملی نیز به اثبات رسیده اند.

پس اگر وجود یک حزب واحد طبقه کارگر برای پیروزی طبقه کارگر بر بورژوازی و کسب قدرت، ضروری است؛ بنابراین باید آن را به وجود آورد. آیا همه کوشش های گذشته در جهت وحدت جنبش کمونیستی و ایجاد یک مرکز واحد رهبری، یک حزب واحد طبقه کارگر در ایران، توانسته اند به جز ایجاد همین "حزب کار ایران(توفان)" بر اساس مارکسیسم-لنینیسم نتیجه مطلوبی را به بار آورند؟ چرا دیگران موفق به انجام چنین مهمی نگشته اند؟ و چرا این حزب، یعنی "حزب کار ایران(توفان)" در معنی و مفهوم "حزب واحد طبقه کارگر" ایران نباشد؟

هیچ کدام از منتقدین و یا مخالفین حزب ما به مثابه "حزب واحد طبقه کارگر" دارای اشتراک نظر واحد نیستند. برخی اساسا با وحدت طبقه کارگر در حول یک حزب واحد مخالفند. برخی نیز این وحدت را در شرایط کنونی(به ویژه در خارج از کشور) زودرس ارزیابی می کنند. و عده ای نیز شاید امید به آینده بهتری برای به وجود آمدن شرایط مناسب تری را در دل می پرورانند.

"حزب کار ایران(توفان)" مناسب ترین امکانات را در شرایط دشوار کنونی مبارزات کمونیستی در ایران فراهم آورده است تا همه وفاداران به آمال کمونیستی، همه مارکسیست-لنینیست ها را در درون خود وحدت داده و با اتکاء به ایدآل مشترک کمونیستی، برای راه گشائی بسوی آینده متشکل ساخته و مبارزه وسیع تری را سامان دهد.

 

بر گرفته از توفان شماره   171 خرداد ماه 1393 ژوئن سال 2014،  ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

http://rahetoufan67.blogspot.se/

http://kanonezi.blogspot.se/

http://www.kargareagah.blogspot.se/

 سایت کتابخانه اینترنتی توفان

 http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts