بیاد رفیق دکتر حسین نوروزی که گل نسرین را به ما تقدیم کرد

 

"زنده آنهایند که پیکار می کنند، آنها که جان و تنشان از عزمی راسخ آکنده است. آنها که از نشیب تند سرنوشتی بلند بالا می روند. آنها که اندیشمند به سوی هدفی عالی راه می سپرند و روز و شب، پیوسته در خیال خویش یا وظیفه ای مقدس دارند، یا عشقی بزرگ"

     ویکتور هوگو

رفیق دکتر حسین نوروزی کمونیست قدیمی، یار احمد قاسمی و غلامحسین فروتن, عضو سازمان جوانان و حزب توده ایران، مهندس ساختمان، دکتر فلسفه، برنده «نشان قهرمان ملی»، جایزه نوآوری های در صنعت و ساخت و ساز، در آلمان شرقی، مترجم بسیاری از آثار بزرگان ادب جهان به زبان فارسی، متولد تهران در سال 1310، احتمالا در روز شنبه 31 ماه مه 2014 در شهر ارلانگن آلمان تنها و در بستر افسردگی، قلبش از تپش بازایستاد و خاموش شد.

سهیل آصفی خواهر زاده وی در تجلیل از دائی مبارزش، از زبان وی، در عین افشاء صدماتی که "سازمان انقلابی حزب توده ایران" به جنبش کمونیستی و کمونیستهائی نظیر رفقا قاسمی، فروتن و سغائی زده و فضای زهرآگینی بر ضد کمونیستهای شرافتمندی که صمیمانه می خواستند به جنبش مارکسیستی لنینیستی بپیوندند، ایجاد کرد، تا مارکسیسم لنینیسم پا نگیرد نوشت: "چهره ی حسین نوروزی اما بیش از چهره ی سیاسی وی در حوزه ی فرهنگ است که برجسته می شود. از تدوین یکی از اولین لغتنامه های آلمانی و فارسی که به سرنوشت عدم انتشار به دلیل مناسبات حاکم آن دوران انجامید تا معرفی توماس مان نویسنده ی نامدار آلمان، برای اولین بار دهه ها پیش تر به جامعه ی ایرانی و تا «بر می گردیم گل نسرین بچینیم» ژان لافیت که در شمار روی جلدهای همیشه ی دوران باور، ثبت شده و همچنان الهام بخش است و تا «دختر سروان» الکساندر پوشکین که بیشترین تاثیر را بر نسل نویسندگان رئالیست روسی بر جای گذاشته است و تا «دکتر فاستوس» توماس مان که وی با احاطه ی بی مانند خود بر زبان و فرهنگ آلمانی سالها پیش تر از ترجمه های فعلی، کار آن را به پایان برده بود و همچنان در سانسورخانه ی اسلامی خاک می خورد، همه و همه نشان «دکترحسین نوروزی» را بر پیشانی خود دارند. «آثار برگزیده توماس مان» ترجمه حسین نوروزی در سال ۱٣۶۰ منتشر شد و در همه ی سالهای متاخر، وی چشم به راه رایزنی های خواهرزاده ی خود در ایران با ممیزان اسلامی برای باز انتشار و انتشار آثاری از ترجمه های خود بود که با حجم وسیع سانسور در ایران، مجال انتشار آثار سرآخر بوجود نیامد.".

رمان "بر می گردم گل نسرین بچینم" که یک نسل جوانان ایران را با مبارزه بزرگِ جبهه ی وسیع ضد فاشیستی در جهان و از جمله در فرانسه آشنا ساخت، تاثیر بسزائی بر تقویت روحیه کمونیستی و انترناسیونالیستی جوانان ایران گذارد. آنها ژان لافیت دبیرکل شورای جهانی صلح و نویسنده بسیاری آثار جاویدان کمونیستی را از طریق وی شناختند. "بر می گردم گل نسرین بچینم" حتی در زمان آزادی های نسبی دوران حکومت دکتر مصدق نیز ممنوع شد و در تجدید چاپ با نام "بر می گردم گل نسترن بچینم" منتشر گردید. همین سرنوشت را کتاب "رُزفرانس" داشت که با نام "ماری وِرنون" مجدد منتشر شد تا از دست ماموران سانسور در امان بماند. در بعد از کودتا هر دوی این کتابها در کنار هزاران کتب مترقی و علمی و ادبی و هنری دیگر تا انقلاب شکوهمند بهمن ممنوع بودند و خواندن آنها جرم محسوب شده و با زندان و شکنجه پاسخ می گرفتند. کسی باور نمی کند که بعد از کودتا آثار پوشکین و چخوف، ماکسیم گورکی، چرنیشفسکی، لرماتوف در ایران ممنوع بودند.

رفقا قاسمی و فروتن بارها و بارها به اهمیت جلب بسیاری از توده ای های شرافتمندی که با گردانندگان کمیته مرکزی حزب توده ایران در دنباله روی از روسهای رویزیونیست موافق نبودند و نظر مساعد به مبارزه رفقای سه گانه داشتند و با آنها در تماس بودند، تکیه می کردند. رفقای سه گانه بیان می کردند که "احیاء حزب انقلابی توده ایران" می تواند به رشد جنبش مارکسیستی لنینیستی ایران یاری رسانده و دسیسه های رویزیونیستها را نقش بر آب کند. ولی رهبری "سازمان انقلابی حزب توده ایران" که به لانه ای برای ماموران حزب توده و شوروی و ساواک بدل شده بود، برای نجات رویزیونیسم بپا خواستند و نه تنها عناصر صادق درون تشکیلات خود را با ماجراجوئی و جعلیات و داستانسرائی به کشتن دادند، بلکه با حملات زهر آگین به رفقا قاسمی، فروتن و سغائی و همه توده ای های شرافتمندی که در جبهه مبارزه با رویزیونیسم قرار داشتند، فضای مسمومی ایجاد کردند که انشعاب در درون حزب توده ایران عمق نیابد. رویزیونیستها به یاری دست آموزان خویش در "سازمان انقلابی حزب توده ایران" به آروزی موقت خویش در صدمه به جنبش کمونیستی رسیدند. آنها در نشریه توده شماره هفتم اسفند 1345 تحت عنوان "نگذاریم اپورتونیسم در جنبش کمونیستی ایران نفوذ کند" در یورش به رفقا قاسمی و فروتن و سغائی نوشتند: "... از طرف دیگر آنها دوستان و هم پالکی هایی دارند که از آنها به عنوان "عناصر شرافتمند درون رهبری" صحبت می کنند که اگر زیر فشار نبودند، حتما در مبارزه ما شرکت می کردند" و رهبران سازمان انقلابی برای جلوگیری از این پیوند، با هم پالکی نامیدن آنها، به این عناصر شرافتمند می تازند تا عرصه جولان برای لاشائی ها، پارسانژادها، نهاوندی ها، بیژن حکمتها و نظایر آنها باز بماند.

رهبران "سازمان انقلابی حزب توده ایران"... و سایر قهرمانان سلسله ی خائنان به میهن و طبقه کارگر، در دشمنی با کمونیسم و اجرای فرامین رویزیونیستها و عمال خبیث سازمان امنیت چنین قلم می زدند:

"آنها(یعنی سغائی، فروتن و قاسمی) در حقیقت از آن رو به این طرف آمدند که کاسبکاران طماع اند و بوی کاسبی تازه ای بمشامشان می رسیده است، قصد آنها این بود سازمان ما را بدکانی تازه تبدیل کنند..." روزنامه توده(ارگان "سازمان انقلابی حزب توده ایران در خارج از کشور"، اسفند 1345). 

و سپس ادامه دادند:

"اینها که دستشان از آنجا(لایپزیک) کوتاه شده است نیز خود را رهبر و صاحب علم جا می زنند..."(همانجا)

و یا در جای دیگر آوردند: "اکثریت کسانی که از رهبری دستگیر شدند خیانت کردند... از کجا که آقایان... خود نیز همین کار را نمی کردند..."(این سخنان را از زبان کورش لاشائی و سیروس نهاوندی خود فروخته و خائن بشنوید که بسیار آموزنده است-حزب کار ایران(توفان))(همانجا).

امروز نه رفیق سغایی که موجبات مرگش را سازمان مذکور فراهم کرد و نه رفقا قاسمی و فروتن در میان ما نیستند، ولی صحت نظرات کمونیستی و هشیاری سیاسی آنها بر تارک جنبش کمونیستی ایران می درخشد. آنها با افتخار و در عرصه مبارزه بی امان با دشمن ملی و طبقاتی درگذشتند و نام نیکی از خود بیادگار گذاردند، حال آنکه مفتریانی نظیر لاشائیها، سیروس نهاوندی ها، بیژن حکمتها و اعوان و انصارشان که از قلمشان زهر تراوش می کرد، با ننگ خیانت ملی و طبقاتی نامشان در تاریخ ایران ثبت شد.

آنها در ادامه دشمنی و خرابکاری حتی تا سالهای مدید، در مورد رفقای کمونیست سه گانه و همه آن توده ای های شرافتمندی که آهنگ آن داشتند به جنبش مارکسیست لنینیستی بپیوندند، رفقائی نظیر حسین نوروزی، نوشتند:

"این دسیسه تازه ای(منظور تاسیس سازمان مارکسیستی – لنینیستی توفان است-حزب کار ایران(توفان)) که اپورتونیستها و مقام طلبانی از قماش قاسمی و فروتن علیه جنبش کمونیستی ایران ترتیب داده اند، بدون تردید با شکست حتمی روبرو خواهد شد. بیقین مردم انقلابی و مارکسیست-لنینیستهای میهن ما این توطئه پلید را نقش بر آب خواهند کرد و اخراجیون را سر جای خود خواهند نشاند(نقل از مقاله "توطئه ای علیه جنبش کمونیستی ایران" مندرج در نشریه توده شماره 13 خرداد 1348 ارگان "سازمان انقلابی حزب توده ایران در خارج از کشور").

در اسنادی که توسط "سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان" منتشر شده است در افشاء ماهیت "سازمان انقلابی" می آید:

"چگونگی تشکیل "سازمان انقلابی" بسیار عبرت انگیز است:

از نخستین روزهائی که عده ای از کادرها و اعضاء حزب توده ایران به مخالفت با اپورتونیسم و رویزیونیسم رهبری و به دفاع از مارکسیسم انینیسم و اندیشه مائو تسه دون برخاستند، رویزیونیستها- همانطور که در همه جا عمل کردند- عده ای  از دست آموزان خود را به میان آنها فرستادند و آنان جریان را در اختیار گرفته به سود رویزیونیسم گرداندند. جلسه ای که بعدها کنفرانس اول "سازمان انقلابی" نامیده شد بدست یکی از رویزیونیستهای معروف حزب توده ایران تشکیل یافت که بعدها در پس پرده قرار گرفت.(منظور دکتر فریدون کشاورز است-حزب کار ایران(توفان)).

بدیهی است که امپریالیسم و سازمان امنیت ایران نیز از اهمیت نهضت مارکسیستی لنینیستی نوین غافل نبودند و در صدد برآمدند جا پائی برای خویش در این نهضت بیابند. "سازمان انقلابی" هم با شیوه های ناپسند و ناهنجار خود شرایط مساعدی برای عمال امپریالیسم و سازمان امنیت فراهم آورد. زندگی این سازمان و خیانتهای اخیر آشکار می سازد که فعالیت خرابکارانه امپریالیسم و سازمان امنیت در "سازمان انقلابی" قرین موفقیت بوده است"(نقل از قطعنانه سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان-مندرج در "نمومنه منفی" آبان 1349)."

این ترسیمی از سیمای دورانی است که رویزیونیسم با چهره های گوناگون و با توسل به همه امکانات تبلیغاتی و مالی و خرابکاری به مبارزه با مارکسیسم لنینیسم برخاسته بود. رفیق حسین نوروزی بر خلاف برادرش داود نوروزی که یکی از قره نوکران رویزیونیسم بود و از امکانات رفاهی رویزیونیستها برخوردار می شد، هرگز ننگ تسلیم ایدئولوژیک را نپذیرفت و علیرغم حملات خصمانه و اتهامات نامحدود و تبلیغاتی "سازمان انقلابی"، در کنار رفقا قاسمی و فروتن باقی ماند. رفیق قاسمی به عنوان اسرار حزبی نقل می کرد که در دادگاه حسین یزدی، جاسوس سازمان امنیت در دستگاه رهبری حزب توده ایران و دبیرکل آن آقای رادمنش، رفیق حسین نوروزی به علت تبحر و تسلطش به زبان آلمانی به عنوان مترجم رسمی شرکت داشت. وی بطور خصوصی، تمام اعترافات محرمانه حسین یزدی و امکانات بی حد و حدودش، برای ورود به اطاق خواب دبیر کل مورد اعتماد شوروی ها، یعنی آقای رضا رادمنش را، در اختیار رفیق احمد قاسمی قرار داد. بر اساس این اعترافات، حسین یزدی به صندوق اسرار حزب در اطاق خواب آقای رضا رادمنش دستیافت که منجر به لو رفتن رفقای توده ای در اصفهان و تبریز گردید. رهبری "سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان" از جزئیات این پرونده با خبر بود، ولی در حفظ اسرار گذشته رعایت حداکثر پنهانکاری را ضروری می دانست. امروز ولی با انتشار خاطرات حسین یزدی و فروپاشی شوروی و اقمارش و دست یافتن سازمانهای جاسوسی به اسرار این دادگاه ها و انتشار اسناد آن به صورت علنی و رسمی، دیگر نیازی به حفظ این "اسرار" نیست. این را از آن جهت برشمردیم که از نزدیکی رفیق حسین نوروزی به "سازمان مارکسیستی لنینیستی توفان" و طرد رویزیونیسم حزب توده ایران خاطره ای بیان کرده باشیم. جا دارد که از هر رفیقی که در مقابل رویریونیسم قد برافراشته و تسلیم ضد انقلاب جهانی که فاجعه آفرید نگردیده، در تاریخ مبارزه کمونیستهای ایران تجلیل شود. رفیق حسین نوروزی در جبهه انقلاب در جبهه کمونیستها قرار داشت و این است که رویزیونیستها بر خدمات وی در جنبش کمونیستی ایران داروی پاک کننده می ریزند. رویزیونیسم نیز به منزله همدست امپریالیسم، با استقرار دیکتاتوری بورژوازی و نابودی دیکتاتوری پرولتاریا، تاریخ را مانند امپریالیسم  با قلم "جدید" تحریر می کند.

 

بر گرفته از توفان شماره   172 تیر ماه 1393 ژوئیه سال 2014،  ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

http://rahetoufan67.blogspot.se/

http://kanonezi.blogspot.se/

http://www.kargareagah.blogspot.se/

 سایت کتابخانه اینترنتی توفان

 http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts