مبارزه بر
سر تعیین
مضمون شعار سرنگونی
رژیم سرمایهداری
جمهوری
اسلامی
روشن است
کسی که شعار
"سرنگونی
رژیم جمهوری اسلامی"
را طرح میکند
و امر کسب
قدرت سیاسی را
در دستور کار
خود و یا
دیگران قرار
میدهد، باید
خود روشن کند
که این حکومت
را با چگونه
حکومتی میخواهد
تعویض نماید.
تا اینجا،
گفتار وی تنها
در عرصه تئوری
حرکت میکند و
برای بیان
چنین سخنانی
میدان
پیشگوئی و بیان
آرزوها بسیار
گسترده است،
بدون آنکه نتایج
عملیای بر آن
مترتب باشد.
مسئله کسب
قدرت سیاسی در
یک مبارزه
سیاسی، تنها
یک دورنماست و
نه الزاما
واقعیت روز که
فوریت و جنبه
عملی داشته
باشد. برای
تعیین
شعارهای
تاکتیکی روز -
و نه خواستهای
دور که سمت
حرکت را روشن
میکنند- ،
باید وضعیت
سیاسی کنونی
را مد نظر قرار
داد و نه
شرایط آرزوئی
را. بدون
تحلیل مشخص از
شرایط مشخص که
شامل وضعیت
درونی و
بیرونی ایران
و شرایط عینی
و ذهنی جامعه
ما میشوند،
نمیشود
تاکتیکهای
روز مبارزه را
تعیین کرد.
در اوضاع
کنونی ایران
وضعیت سیاسی
بلبشوئی ایجاد
شده است که
دشمنان
انقلاب ایران
نیز در پیدایش
آن نقش موثری
بازی میکنند.
خواست
سرنگونی رژیم
جمهوری
اسلامی به ابزاری
برای آشوب،
فروپاشی، نفوذ
امپریالیسم و
صهیونیسم و
سرپوشی بر
مناسبات
تولیدی حاکم
برایران بدل
گشته است. در
هر تظاهرات
اعتراضی در
مقابل
سفارتخانههای
ایران در
خارجه، عدهای
ایرانی با
شعار "مرگ بر
جمهوری
اسلامی" و یا
"سرنگون باد
جمهوری
اسلامی" بهمیدان
میآیند، بدون
آنکه بهدورنما
و نتایج تحقق
این شعارها
فکر کرده
باشند. مسلما
عدهای عناصر
صمیمی ولی
نادان نیز در میان آنها
یافت میشوند،
ولی بانیان
این شعارها در
شرایط کنونی کشور
ما افراد
ناسالم و حتی
مشکوکند.
ویدیوئی را
مشاهده کردیم
که یک بانوی
تظاهرکننده
ایرانی بهمناسب
کشتار اخیر در
آبانماه 1398 در
ایران، در
مقابل
کنسولگری
ایران،
شعارهای
افشاگرانه ضد
رژیم میداد و
در ادامه آن
شعار "مرگ بر
مجاهد و مرگ
بر پهلوی" را
که در ایران
توسط مردم طرح
شده بود فریاد
کرد، فورا
عوامل پشت
پرده این
تظاهرات این
خانم بیخبر
را بهکناری
کشیدند و
"آگاه" کردند
که نباید برضد
متحدان آنها
در مبارزه برضد
جمهوری
اسلامی شعاری
طرح کند که
این همکاری را
مخدوش نماید.
آنها ظاهرا بهاین
خانم توضیح
دادند که
سلطنتطلب و
مجاهد متحدان
"جبهه
براندازی"
هستند و نباید
مورد افشاء و
حمله قرار
بگیرند. آنها
از نظر
"تئوریک"
توضیح دادند
که "دشمن
عمده" ما،
رژیم ملایان
است و باید
این رژیم را
آماج حمله
قرار داد.
خانم شعاردهنده
که بسیار از
این امر
ناراحت بود و
ناراحتی و غضب
وی را میشد بهعیان
در چهرهاش
دید، با شعار
سرنگون باد
رژیم جمهوری
اسلامی، دور
جدیدی از
مخالفت را با
رژیم حاکم
ایران آغاز
کرد، جالب
اینکه این
تظاهرات در
زیر سایه پرچم
"حزب کمونیست
ایران" انجام
میگرفت و
فعالان آن با
این تاکتیک
ملایمت نسبت به
سطنتطلب و
مجاهد، کاملا
موافق بودند.
البته این مسئله
تنها نظر
بازیگران این
نمایش در
مقابل سفارتخانه
ایران نیست،
رهبران حزب
کمونیست
کارگری ایران
نیز از این
سیاست حمایت
کرده و بهصراحت
بیان میکنند
که با تهدید و
تجاوز آمریکا
بهایران
موافقند،
زیرا آنها نیز
خواهان سرنگونی
رژیم اسلامی
بوده و مالا
متحد ما محسوب
میشوند. آنها
بهصراحت میگویند
وظیفه ما در
شرایط کنونی
نه ایجاد جبهههای
ضدجنگ، بلکه
ایجاد جبهههای
فراوان برای
سرنگونی رژیم
جمهوی اسلامی میباشد.
در این کارزار
آمریکائی -
اسرائیلی همه سایه
روشنهای حزب
کمونیست
کارگری ایران
که از تئوریهای
ارتجاعی
منصور حکمت
ارتزاق میکنند،
سازمان
فدائیان
اقلیت، گروه
مائوئیست
سربداران،
راه کارگر هیئت
اجرائی و گروههایِ
چندِ دیگری
شرکت فعال
دارند. این
وضعیت
نامطلوب ما را
بر آن داشت که
بیشتر بهاین
بحث بپردازیم.
حزب کار
ایران(توفان)
خواهان
سرنگونی رژیم سرمایهداری
جمهوری
اسلامی است.
حزبی که هدف و
منظور خود را
سرنگون ساختن
حکومت کنونی
قرار داده
است، ناگزیر
باید در فکر
این باشد که
چگونه حکومتی
را جایگزین
حکومت قدیمی
که باید
سرنگون شود
بنماید. این
شعار و خواست
ما طبیعتا یک
شعار ترویجی و
مرحلهای است
و جهت فعالیت
حزب ما را
روشن بیان میکند
که ما خط تمایز
روشنی با آن
اپوزیسیونی
داریم که تلاش
دارد بهعنوان
اپوزیسیون
جمهوری
اسلامی در
کادر
"پلورالیسم
اسلامی"
همواره باقی
بهماند، در
انتخابات
تقلبی شرکت
کند و شاید
روزی نیز بخت
بهآنها روی
آورد و رئیس
جمهور ایران
شدند. حزب رویزیونیستی
توده ایران از
قماش این نوع
اپوزیسیون
است. برای ما
خواست فوق یک
شعار مرحلهای
بوده و در عین
حال مناسبات
تولیدی حاکم
بر ایران را
نیز روشن کرده
و نمیگذارد
خاک بهچشمان
مردم پاشیده
شود و نتایج
سیاستهای سرمایهدارانه
و بهرهکشانه
این رژیم
سرمایهداری
را بهپای
"آخوندها" که
گویا وجودشان
صرفا یک مسئله
شخصی و اتفاقی
است بنویسند.
مبارزه ما با
رژیم کنونی
مبارزه با
آخوندها و
ملایان نیست مبارزه
با سرمایهدارانی
است که از
باورهای دینی
مردم نیز برای
حفظ سلطه خویش
استفاده میکنند.
این نوع
تبلیغات
اپوزیسیون
ایران که مضمون
مناسبات
تولیدی حاکم
را از این
شعار حذف میکند
و بهاین
ترتیب علل
فقر،
نابسامانی،
گرانی،
اختلاس،
دزدی، پارتی
بازی و... را تنها
بهگردن
"اسلام" و
"آخوند" میاندازد،
قابل قبول
نیست و در
خدمت
نیروهائی است
که دشمنان
زحمتکشان
هستند. زیرا
عدم روشنگری
در مسئله
گزینش رژیم
آتی ایران،
الزاما بهمعنی
بیبرنامگی
"جبهه
براندازی"
نیست، زیرا که
جای خالی رژیم
سرمایهداری
جمهوری
اسلامی را بهاحتمال
قوی و مجددا
یک رژیم
سرمایهداری
دیگر پر خواهد
کرد. این نوع
تبلیغات این شبهه
را ناآگاهانه
در مردم ایجاد
میکند که اگر
سلطنت در
ایران بر سر
کار آید و یا یک
مشت کراواتی
زمام امور را
در دست بگیرند
از دزدی و
غارت و یا
اجرای
سیاستهای
خانمانبرانداز
نئولیبرالی
که زیر سر
"آخوندها" بوده
دیگر خبری
نیست و ایران
بهشت برین میشود.
حزب کار
ایران(توفان)
برای جلوگیری
از این
سوءتفاهمات و
در ضمن افشاء
"هواداران
سرنگونی
رژیم" و "جبهه
براندازی"
معتقد است که
باید هر چه
سریعتر و عمیقتر
از ظاهرِ خواست
سرنگونی گذر
کرد و بهمضمون
و هدف غائی آن
پرداخت. این
خواست در
وضعیت کنونی
ایران بسیار
مبرم بوده و
فوریت دارد.
حزب ما
برای تعیین
شعارهای صحیح
و راهگشا بر
مبنای اوضاع
کنونی بهتعصب
کور تکیه نمیکند.
در شرایطی که
سرنگونی یک
نظام سرمایهداری
بر اساس توازن
قوای طبقاتی و
دلایل دیگر مقدور
نباشد،
جایگزینی هر
نوع شکل
حکومتی از جمله یک جمهوری
دموکراتیک
نسبت بهرژیم
کنونی مرجح
است. ولی
مضمون این
حداقل خواسته
سیاسی که بهعنوان
بدیل حکومتی
مطرح است،
باید روشن
باشد. باید
روشن گردد که
اپوزیسیون
ایران خواهان
کدام نوع
حکومت است که
باید جای رژیم
جمهوری کنونی
اسلامی را
بگیرد. صرف
موافقت با
سرنگونی این
رژیم، بازگوی
ماهیت
انقلابی خواستاران
این تغییر
نیست، بلکه میتواند
نشانه
نوکرصفتی و
وابستگی و
خیانت این هواخواهان
"براندازی"
نیز باشد. بهویژه
وقتی که این عده
در مقابل پرسش
محقانه شما پا
بهگریز
گذاشته و مدعی
میشوند "همه
با هم" و ما
نباید مسایل
مورد اختلاف
را طرح کرده
"جبهه
سرنگونی" را
تضعیف کنیم. آنها
میدانند که
پاسخ بهاین
پرسش، دست
نوکران اجنبی
و دشمنان
ایران را باز
میکند و بههمین
جهت است که هر
بار شما مچ
این خائنان را
میگیرید با
برچسب اتهام و
هوچیگری "شما
همدست جمهوری
اسلامی
هستید" بهمیدان
میآیند. این
بیگانگان چون
خودشان در ترس
و التهاب بهخاطر
مواضع
ضدایرانیشان
زندگی میکنند،
بهاین توهم
دچارند که
مبارزان صادق
از این هوچیبازیهای
آنها
هراسناکند و
از افشاء این
حقوقبگیران
اجنبی
خودداری
خواهند کرد.
آنها آینده
ایران را
قربانی مصالح
روز و تنگنظرانه
خود میکنند.
حل مسایل روز
ایران بدون
توجه به آینده
کشور ما عملی
نیست. امروز و فردا
را باید در
پرتو یک سیاست
نگریست. نمیشود
بهبهانه توجه
بهامروز،
فردا را بهفراموشی
سپرد. این فراموشی
در واقع مرز
میان دوستان و
دشمنان انقلاب
ایران را
مخدوش میکند
و دقیقا این
همان سیاستی
است که این
عده دنبال میکنند.
برای یاران
آمریکا و
اسرائیل
طبیعتا مسکوت
گذاردن ماهیت
حکومت آینده
ایران و یا
ماهیت
تغییراتی که
باید انجام
گیرد مفید و
در راستای
سیاست
آنهاست، زیرا
هر تغییری اگر بهپشتوانه
خلق ایران
انجام نگیرد و
سیاست روشن انقلابی
برآن حاکم
نباشد،
تغییری بهنفع
امپریالیسم و
صهیونیسم در
منطقه است که میخواهد
از ایران
کشوری نیمهمستعمره
بسازد و
دستاوردهای
انقلاب بهمن
را پس بگیرد.
رژیم حاکم بر
این کشور نیمهمستعمره
رژیمی
سرکوبگر،
ضدبشر،
غارتگر و... خواهد
بود که ما
نمونه آنها را
در دودمان
پهلوی تجربه
کردهایم.
باید با این
فریبکاری
یاران آمریکا
مبارزه کرد که
چنین جلوه میدهند
که گویا
آمریکا مبشر
آزادی خواهی و
مجری حقوق بشر
در سراسر جهان
است و حضورش
در ایران به
همه خواستها و
آرزوهای مردم
ایران تحقق میبخشد.
نوکران
بیگانه میکوشند
آمریکا را
ناجی بشریت
جلوه دهند.
این حقیقت
همه دانسته
است که در این
"جبههی
براندازی"
شخصیتهائی
نظیر هیلاری
کلینتون،
دونالد
ترامپ، نتانیاهو،
محمد بن سلمان
و... نظایر آنها
نیز حضور
دارند و
جیبهای این
اپوزیسیون
سرنگونیخواه
را با دلارهای
خویش بهعنوان
متحدانی که
نباید مورد
حمله و افشاء
قرار گیرند،
پر میکنند و
امکانات
مالی،
اطلاعاتی،
فنی، تجهیزاتی،
حقوقی، رسانهای
و... خود را در
خارج از کشور
در اختیار
آنها قرار
میدهند تا
دروغ بگویند و
توطئه کنند و
در شیپور
تحریم و تجاوز
بهایران بهدمند.
این
اپوزیسیون
سرنگونی
خواه، ستون
پنجم
امپریالیسم و
صهیونیسم در
ایران است. بههمین
جهت نیروهای
انقلابی باید
روشن کنند که فرقشان
با این مجموعه
ناسالم در
کجاست، چه عواملی
آنها را از
این باند
تبهکار جدا میسازد
روشن است
رژیمی که در
ایران فردا
برسر کار میآید
تنها باید بهدست
مردم ایران و
نهارتش اجانب
بر سر کار آید.
مردم ایران
شایسته یک
رژیمی هستند
که محصول
تجاوز و تهدید
امپریالیستی
و صهیونیستی
نباشد. مردم
ایران رژیم دستنشانده
و وابسته بهامپریالیسم
نمیخواهند.
مردم ایران
خواهان رژیمی
هستند که ماهیتا
دموکراتیک و
ملی بوده و نه
تنها سیاست
داخلی سازندهای
برای رفع
تبعیض و حداقل
کاهش شکاف
طبقاتی داشته
باشد بلکه در
عرصه خارجی
نیز سیاستی
انقلابی در
حمایت از
نیروهای
انقلابی
منطقه اتخاذ
کند. رژیمی که در
ایران بر سر
کار میآید
باید بهحق
ملل در تعیین
سرنوشت خویش
بهدست خویش و
نه بهدست
اجنبی احترام
بگذارد و
تمامیت ارضی
ایران و حق
حاکمیت ملی
ایران و سایر
ملل را بهرسمیت
بشناسد. این
رژیم باید
منافع
زحمتکشان و
اکثریت خلق
ایران را در
نظر بگیرد و
بهحقوق
دموکراتیک مردم ایران
احترام
بگذارد،
آزادیهای
دموکراتیک را
برقرار کند و
ایرانی بنا
نهد که آمادگی
رشد مبارزه
طبقاتی در آن
افزایش یابد.
اینگونه مسایل
باید مضمون
مبارزه ما را
برای سرنگونی
این رژیم
تعیین کند. در
غیر این صورت
صرف سرنگونی
این رژیم بدون
روشن کردن
مضمون سیاسی
آن جز صدمه
زدن بهایران
و مردم ایران
نتیجهای در
بر نخواهد
داشت. خواست
سرنگونی بدون
شفافیت بخشیدن
بهمضمون
سیاسی
سرنگونی،
تنها
انتقامجوئی و
عنادورزی
سیاسی و شخصی
و خونخواهی
قرونوسطائی
است.
ما ایرانی
میخواهیم که
ضدامپریالیست،
ضدصهیونیست،
ضد فاشیست و ضد
نژادپرستی،
دموکرات،
مستقل، آزاد و
متکی بهنیروی
خود باشد.
مضمون
سرنگونی رژیم
جمهوری اسلامی
را که ما
خواهان آنیم حتی
اگر ماهیت
سرمایهدارانه
آن را در نظر
نگیریم - چنین
خصوصیاتی
تشکیل میدهند.
سلطنت طلب و
مجاهد و یا
یاران آمریکا
و اسرائیل
خواهان چنین
ایرانی نیستند.
شرکت آنها در
جبههی
براندازی
برای تحقق
آمال مردم
ایران نیست.
برای آن است
که با همدستی
مشتی
اپوزیسیون ایرانی
خودفروخته که
بر تمام این
خواستها خط
بطلان کشیدهاند،
بهتغییر
رژیم در
ایران نایل آیند
و عمال دستنشانده
خویش را بر مسند
قدرت بنشانند
و برای استقرار
خویش مجدد
کشتار کنند و
این بار از
حمایت
امپریالیستها
نیز برخوردار
باشند. با این
شعار سرنگونی
که دورنما را از
مردم ایران میگیرد
و تنها خواست
بیگانگان را
بازتاب می دهد
باید مبارزه
نمود. اگر ما
مضمون
سرنگونی را از
هم اکنون روشن
نکنیم و مردم
وطبقه کارگر را
بر اساس آن
آموزش ندهیم زمانی
فرخواهد رسید
که کار از کار خواهد
گذشت که آنگاه
دیگر خیلی دیر
است. دشمن
عمده ما کسانی
هستند که به
این خواستهای
مردم ایران
توجه ندارند و
در فکر غارت
میهن ما میباشند.
این هواداران
"سرنگونی
رژیم جمهوری اسلامی"
وقتی کُمیتِ
استدلالشان
میلنگد بهاین
استدلال پناه
میبرند که "هر
رژیمی جای
این
رژیم بیاید خوب
است" و یا
"بالاتر از
سیاهی رنگی
نیست" در
حالیکه این
نوع استدلال
بهجز جنبه
شعاری آن تنها
حرف پوچ است،
زیرا از تحلیل
مشخص از شرایط
مشخص ایران
نتیجه نمیشود.
رژیمی را
سرنگون کردن بدون
آنکه رژیمی را
بهجای آن بر
سر کار
بیآوریم تنها
با این هدف
صورت میگیرد
که آشوب
آفرینی کنیم
که هرگز مورد
پذیرش خلق
ایران و گزیده
مطلوب وی
نیست. ایران
متلاشی و پاره
پاره را کسی
آرزو نمیکند.
این تنها
آرزوی دشمنان
ایران از جمله
آمریکا و
اسرائیل است.
آنها از ایران
فروپاشیده
حمایت میکنند
زیرا میتوانند
با حضور نظامی
خود نفت و گاز
ایران، مس و
طلا و
اورانیوم
ایران و...
همانگونه که
در عراق و
لیبی میکنند
غارت کنند.
حزب کار
ایران(توفان)
با این سرنگونی
موافق نیست.
با این
سرنگونی
امپریالیسم،
صهیونیسم،
وهابیسم و نوکران
ایرانی آنها
موافقند و
بدون توجه به
سطح قوامیافتگی
شرایط عینی و
ذهنی جامعه
خواهان تعجیل
در سرنگونی
برای ایجاد
آشوب و ناامنی
در ایراناند.
نیروهای
انقلابی و
مسئول در
ایران،
ویرانی ایران
را شرط
سرنگونی قرار
نمیدهند بلکه
خواهان آن
چنان سرنگونی
هستند که
مضمون مترقی و
انقلابی آنرا
همه جامعه
احساس کند و
در امنیت از
دستآوردهای
این سرنگونی
برخوردار شود.
مردم ایران از
این نوع
سرنگونی دفاع
میکنند.
بر گرفته
از توفان
شـماره 239 بهمنماه
1398ـ ژانویه سال
2020
ارگان
مرکزی حزب کار
ایران(توفان)
صفحه حزب
کار
ایران(توفان)
در شبکه جهانی
اینترنت
نشانی
پست
الکترونیکی(ایمیل)
لینک چند
وبلاگ حزبی
وبلاگ
توفان قاسمی
http://rahetoufan67.blogspot.se/
وبلاگ
ظفرسرخ
وبلاگ
کارگر آگاه
http://www.kargareagah.blogspot.se/
سایت
کتابخانه
اینترنتی
توفان
http://toufan.org/ketabkane.htm
سایت
آرشیو نشریات
توفان
http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm
توفان
در توییتر
https://twitter.com/toufanhezbkar
توفان
در فیسبوک
https://www.facebook.com/toufan.hezbekar
توفان
درفیسبوک به
زبان انگلیسی
https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts
توفان
درشبکه
تلگرام