مستخرجی از گزارش سیاسی حزب کار ایران(توفان) به کنگره پنجم حزب کار ایران. بخش نخست-اوضاع جهان

محیط زیست و انرژی جایگزین

 

همه می دانند که تخریب و خسارت محیط زیست جهان بر اساس نظام مبتنی بر کسب سود حداکثر به هر قیمت، کماکان ادامه دارد. تداوم روند نابودی تنوع زیستی، تداوم کاهش ذخایر ماهیان و آبزیان و بیابان زایی که بیش از پیش زمینهای حاصلخیز را از بین می برد، اثرات نامطلوب تغییرات آب و هوا در اثر افزایش دمای زمین کماکان مشهود است. بلایای طبیعی که به طور مکرر و مخرب تر اتفاق می افتند و بر تواتر آنها افزوده می شوند که بویژه کشورهای وابسته و در حال توسعه در برابر آنها بسیار آسیب پذیرند، و تداوم آلودگیهای دریایی، معدنی، آب و هوا که میلیونها زندگی پر امید و آراسته را مورد تهدید قرار میدهند همچنان ادامه دارند.

جهانی سازی سرمایه، انعقاد قراردادهای بین المللی تحت عنوان حمایت از "آزادی تجارت" و "نظم زدائی" که در قالب فعالیتهای "سازمان تجارت جهانی"، "مناطق آزاد تجاری" و خصوصی سازی ثروتهای عمومی مردم در کشورهائی که شامل نظم زدائی و قانون زدائی می شوند، با ایجاد راه فرار برای سرمایه های خارجی تا مقررات زیست محیطی درون کشور خویش را دور بزنند، بُعد جدیدی را به این چالشها افزوده است.

ممالک امپریالیستی اروپا و آمریکا با تبلیغ فرهنگ مصرفی و افزایش تولید بی رویه برای کسب سود حداکثر مسئولیت واقعی آلودگی محیط زیست را بعهده دارند. آنها در قرون گذشته خوردند و بردند و به اقتصاد خویش به بهای نابودی محیط زیست که متعلق به تمامی بشریت است سر و صورت دادند و تجارب فراوان کسب نموده و به فن آوری پیشرفته دست یافتند. در اثر این ریخت پاش سرمایه داری زمینی سوخته بجای مانده است که در تکامل خود امکان زیست بشر را به خطر می اندازد. سرمایه داری امپریالیستی در ممالک خود قادر نیستند به زدودن سمومی که خود تولید کرده اند بپردازند. خاک آنها به علت کوچکی می تواند به انبار سموم و آب بارانهای اسیدی، رودخانه ها و دریاهای آلوده، مزارع مملو از کودهای خطرناک شیمیائی بدل شود. آنها این سموم را به صور قانونی و غیر قانونی به ممالک تحت سلطه صادر می کنند. انبار تفاله های آنها در آلبانی، کوزوو و بسیاری ممالک آفریقائی... نمونه های بارز آن هستند. آنها بخشی از این سموم را با صحنه سازی از طریق شرکتهای خصوصی غیر قابل کنترل که گواهینامه های توجیهی برای این دول مسئول صادر می کنند، به دریا می ریزند. صدمه ای که به جنگلها، آبهای زیر زمینی، افزایش گازهای سمی در فضا که به افزایش بیماریهای ریوی و پوستی منجر می شود، به منابع تغذیه دریائی وارد می شود زنگ خطر را به صدا درآورده است. در مقابل این سیاست نابودی محیط زیست به مصداق بعد از مرگ من چه دریا چه سراب، مردم این ممالک و ممالک تحت سلطه  و وابسته به مقاومت برخاستند و دولتها را وادار کردند با تنظیم قوانینی در حفظ محیط زیست بکوشند.

بورژوازی امپریالیستی از این اعتراض عمومی برحق، ابزاری ساخت تا نخست به صنایع و فن آوری مدرنی دست یابد که آنرا در درجه نخست برای کسب رهبری در عرصه فن آوری بکار گیرد و با تبلیغات فراوان سیاست عامه پسند حفظ محیط زیست را جا بیاندازد. امپریالیست آلمان در این عرصه پیشتاز بود و رهبری فن آوری مدرن در این زمینه را به کف آورد و با زور تبلیغات و در کادر تضادهای امپریالیستی می خواهد آنرا به سایر امپریالیستها نیز تحمیل کند. زیرا در نتیجه توجه به محیط زیست، بهای کالاها افزایش یافته و از قدرت رقابت امپریالیست آلمان می کاهد. امپریالیستهای اروپائی با فشار آلمان و فشار افکار عمومی در داخل کشورشان و محدودیتهای جغرافیائی که داشتند مجبور شدند به این سیاست تن در دهند و در پی حفظ محیط زیست که بی توجهی به آن عواقب وخیمی در آینده دارد تلاش کنند. سخن از انرژی جایگزین به میان آمد که باید آنرا تکمیل کرد تا در فردای جهان بدون نفت و گاز بتوان از این انرژی برای بقاء بشریت استفاده نمود. این انرژی جایگزین بر اساس سطح دانش کنونی بشری در بهترین حالت تنها 20 در صد نیاز انرژی این ممالک را تامین می کند. برای تقویت این سیاست که در حقیقت تقویت بخش معینی از بورژوازی صنعتی در این عرصه است، آلمانها به کسانیکه به صرفه جوئی انرژی با توسل به انرژی جایگزین دست می زنند مزایای مالیاتی و در حقیقت نوعی یارانه دولتی از مجموعه ثروت ملی در نظر گرفتند.

تبلیغات امپریالیستی آلمان که می شود روزی انرژی بادی و خورشیدی و... را جایگزین انرژی فسیلی و هسته ای با همین سطح تولید و مصرف کنونی کرد، با انگیزه اقتصادی فروش کالاهای صنایع محیط زیستی آلمان صورت می پذیرد. انرژی جایگزین در واقع اکنون انرژی مکمل است و تنها می تواند در کنار انرژی هسته ای و فسیلی بقاء یابد و به طول عمر منابع انرژی بیفزاید. تولید ابزار و وسایل و فن آوری انرژی جایگزین خود به انرژی متمرکز و مستمر نیاز دارد. بدون انرژی مستمر و متراکم نه می توان معادن مس را استخراج کرد، نه کابل مس تولید کرد و نه موتور و ژنراتور برق بوجود آورد.

استفاده از انرژی هسته ای مانع از آن است که گاز کربنیک که خطرناک برای آلودگی هوای تنفسی مردم و محیط زیست است، تولید شود. امروز دانش بشری بر این واقعیت صحه می گذارد که انرژی هسته ای تمیزتر از انرژی فسیلی در جهان بوده و کمترین خطر را به طور نسبی متوجه محیط زیست می کند. طبیعی است که نیروگاههای هسته ای باید همواره تحت نظارت بوده و مهار شوند، ولی این اقدام، یک امر فنی و علمی بوده که بشریت باید با پیشرفت علوم از خطرات آن بکاهد و نه آنکه آنرا از ترس ایجاد خطر به دست فراموشی بسپارد و تعطیل کند. این سرعت پیشرفت و تکامل فنی تولیدی و علمی در دنیای امروز و در قرن گذشته، مدیون استفاده از انرژی هسته ای بوده است و به همین جهت نیز ممالک امپریالیستی و سرمایه داری بدون استثناء یا به تکامل این نیروگاهها مشغولند و یا تعداد بیشتری از آنها می سازند و یا از آنها نگهداری می نمایند. این ممالک در پی مالکیت انحصاری انرژی هسته ای در جهان هستند. مشکل نگهداری تفاله های اتمی نیز بیشتر شامل کشورهای واقع در مرکز اروپا می شود که تراکم جمعیت در آنها بیشتر است. ممالک پهناور و بزرگ جهان با مشکل کمتری در این زمینه روبرو بوده و می توانند با تکامل دانش بشری نه تنها به انبار کردن مناسبتر این تفاله ها بپردازند، بلکه از این تفاله نیز در آینده با پیشرفت فنآوری و دستیابی بشریت به دانش پیشرفته تر، استفاده علمی لازم را بنمایند.    

امپریالیست آمریکا که سر زمین وسیعی را در اختیار دارد به بهانه اینکه هنوز پژوهشهای علمی نتوانسته ثابت کند که افزایش گرمای کره زمین ناشی از گازهای گلخانه ایست، حاضر نیست به فشار اروپائی ها تن در دهد و این امر مانند استخوان لای زخم در تمام همایشهای محیط زیست در جهان خودنمائی می کند. گرچه اخیرا دولت اوباما تا حدودی به این فشارها تن در داده است، ولی هنوز تحول مهمی در عرصه سیاست محیط زیست در آمریکا نمی بینید. آنها تلاش دارند با انعقاد قراردادهای بین المللی بار آلوده تولید خویش را به سایر ممالک منتقل کنند. از این گذشته نباید فراموش کرد که امپریالیستها محیط زیست را برای سایر ممالک جهان نیز آلوده می سازند و بجای آنکه به آنها حداقل خسارتی بپردازند از آنها طلب می کنند که از آلودگی محیط زیست جلوگیری کنند. این شعار امپریالیستی سیاست ممانعت از توسعه سایر کشورهاست. در حقیقت امپریالیستها می کوشند ابزار دفاع از محیط زیست را در پشت چهره انسانی وسیله ای کنند تا از تحول و تکامل صنایع در این کشورها جلوگیرند. این کشورهای زیر سلطه و به اصطلاح غیر متعهد باید تنها انبار سموم ممالک امپریالیستی بوده و کالاهای خویش را از آن کشورها وارد کنند. دولت چین و روسیه به زیر بار این فشار اروپائی ها نرفته اند. چینیها و هندی ها می گویند که مسئولیت بیش از یک قرن آلودگی محیط زیست به عهده ممالک پیشرفته است و حال که ما در پی تکامل و گسترش صنایع خود هستیم ما را به آلودن محیط زیست متهم می کنند. طبیعتا اگر ممالک امپریالیستی کوچکترین صداقتی در حفظ محیط زیست و جان انسانها داشتند، باید حاضر می شدند که فنآوری و تجارب اکتسابی خویش را به بهای عادلانه در اختیار سایر ملل نیز قرار دهند تا آنها مجبور نشوند راه این ممالک را با آلوده کردن محیط زیست از نو ادامه دهند و محیط زیست را بیشتر بیالایند.

سیاست حفظ محیط زیست برای ممالک پیشرفته که به بهای نابود کردن محیط زیست، به گرده دیگران بار خود را به مقصد رسانده اند، این است که با عَلَم کردن این سیاست از تکامل و تحول صنعتی سایر ممالک جلوگیری کنند. هدف آنها در واقع کسب سود حداکثر به بهای عقب نگهداشتن سایر ممالک است وگرنه چگونه می توان توضیح داد که به پاس قواعد و مقررات سازمان تجارت جهانی، سرمایه های امپریالیستی به ممالکی هجوم می برند که از جمله قوانین برسمیت شناخته شده محیط زیست در آنها کاربُردی نداشته و تولید کالای آنها ارزانتر تمام می شود. به سخن دیگر محیط زیست را می شود بجز در ممالک متروپل در سایر احاد جغرافیائی-سیاسی به زیر پا گذاشت. آیا این بهترین نمونه برای بی اعتقادی به مضمون واقعی محیط زیست که باید به رهائی انسانها و سلامتی آنها خدمت کند نیست؟

در ممالک متروپل با اجرای این سیاست؛ عرصه های جدیدی در تولید وسایل و ابزار و محصولاتی که تولید آنها برای حفظ محیط زیست لازم است، بوجود آمده اند. این ممالک این محصولات را به بهای گزاف صادر کرده و یا در بازار داخلی به فروش می رسانند و این در حالی است که هماهنگ با آن، محصولات ارزان قیمتی از آن ممالکی وارد می کنند که برای تولید آنها هیچیک از موازین محیط زیستی رعایت نشده است.

از این گذشته امپریالیستها ابزار جدید حقوقی برای به زیر سلطه کشیدن ممالک ضعیفتر اختراع کرده اند و آن حق آلودگی محیط یا نظام مبادله سهمیه انتشار آلودگی می باشد. به موجب این حق هر کشوری مالک سهمیه معینی برای انتشار آلودگی هوا می گردد و چنانچه از این سهمیه تخطی کرد باید جریمه بپردازد. وقتی پای حق به میان آمد بی حقوقی نیز عرض اندام می کند. این حق را از آن جهت اختراع کرده اند تا بتوانند فورا آنرا زیر پا بگذارند. ممالک امپریالیستی با فن آوری مدرن که تا کنون بر اساس تخریب محیط زیست بدست آورده اند، علی الاصول قادر اند از تاثیر مخرب بسیاری مواد آلاینده جلوگیری کنند و در نتیجه به افزایش تولید پرداخته بدون اینکه از حد تعیین شده حق انتشار آلودگی محیط زیست تجاوز کرده باشند. این امر برای ممالک توسعه نیافته و یا عقب مانده تر ممکن نیست، لذا از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نمی باشد که به دیکته امپریالیستها تن در دهند وگرنه باید همواره در پس کاروان تمدن دوان دوان بدوند و هرگز قادر نخواهند بود این عقب ماندگی را جبران کنند. ایجاد حق انتشار آلودگی و تعیین سهمیه برای آن، سازوکاری برای کنترل تولید سایر ممالک عقب مانده تر است. کنترل صنایع ممالک وابسته و در حال توسعه و قدرتهای نوظهور اقتصادی، بدست ممالک متروپل می افتد.

برسمیت شناختن حد نصابی به عنوان حق انتشار آلودگی محیط زیست، در عمل به این معناست که هوا نیز به صورت کالا در می آید و فروشی می شود. دیگر نمی شود هوای مفت و مجانی تنفس کرد. روزی که انسانها بخاطر سیاستهای انسان براندازانه سرمایه داری مجبور شوند در خیابانها با ماسک حرکت کرده و در آینده با خود کپسولهای اکسیژن حمل کنند چندان دور نیست. سرمایه داری کاری را که بعد از خصوصی سازی با آب آشامیدنی مردم در جهان کرد با استفاده از حق خصوصی کردن هوا با هوای مفت و مجانی می کند.. هر جا سخن از حق می رود میزانی پدید می آید تا ناحقی را بذهن متبادر سازد.

در این نظام، سهمیه سازی برای انتشار آلودگی چنین می شود که شرکت‌های آلاینده نیازمند به داشتن سهمیه آلودگی معادل با میزان انتشار آلودگی خود هستند و این سهمیه‌ها می‌تواند در بازار آلودگی مبادله شود. در همین چند سال گذشته بورسِ سهمیه بوجود آمده است، و شما می توانید سهمیه سایر ممالک را که قادر نیستند به علت نازل بودن سطح تولید و مصرفشان از مزایای این حق سهمیه انتشار آلودگی برخوردار شوند استفاده کرده آنها را در بازار بورس ابتیاع کنید. در حالی که کشور فروشنده هرگز قادر نخواهد بود در آینده به ساختمان صنایع زیربنائی دست زند، کشور خریدار امپریالیستی محق خواهد بود جهان را بیشتر آلوده کند. در کنار این روش غارتگرانه که نقض همه اهداف اعلام شده در مورد حفظ محیط زیست است شرکتهائی پیدا شده اند که سهمیه را خریداری کرده و برای دولتها گواهینامه صادر می کنند. کاشف به عمل آمده که بسیاری از این گواهینامه ها که بر اساس آن دولتها و کارخانجات از حق  برسمیت شناخته شده خویش تجاوز کرده اند، تقلبی بوده است. صنایع اتومبیل سازی آلمان و فرانسه سالها با تقلب، آمار جعلی در مورد درجه آلودگی هوا توسط خودروهای خویش منتشر می کرده اند تا بتوانند در عرصه رقابت با سایر محصولات رقبا، برتری موقعیت اقتصادی جهانی خویش را در صنایع خودرو سازی حفظ کنند. نمونه دیگر نمونه برزیل است که شرکتهای خارجی و همدستان داخلی آنها چگونه بدون توجه به حفظ محیط زیست در پی کسب سود حداکثر بوده و زمینه هستی مردم را از میان می برند و به محیط زیست صدمات جبران ناپذیری می زنند.

شکستن سد "باطله" در برزیل که مایعات آلوده به مواد آهنی را در پشتش جمع آوری می کرد، خسارت هنگفتی به برزیل وارد آورده است که 800 کیلومتر رودخانه منتهی به دریا را غیر قابل استفاده کرده و میلیونها تن ماهی و موجودات آبی را نابوده نموده و کشاورزی و دامداری را در این منطقه از بین برده است. مسئولیت این فاجعه به گردن شرکت معدنی "سامارکو"(Samaro) که بر اساس یک موافقتنامه ی مشارکت انتفاعی"جوینت ونچر" بین شرکت خارجی "بی اچ پی بیلیتون استرالیا"  و شرکت "واله" برزیل بوجود آمده، قرار دارد.

حفاظت از سیاره زمین با وضعیت موجود امکان تحقق ندارد؛ سلامت، ثروت و رفاه  همگی ما بستگی به این دارد که چگونه از "سرمایه طبیعی" کره زمین یعنی هوا، رودخانه ها، اقیانوس ها، کوه ها، بیابانها، خاک، جنگل ها، همچنین تنوع گیاهی و جانوری بهره ببریم. می توان کره زمین را به عنوان مبنای زیست بشریت بطور کلی از دست آلودگی ها، آسیبهای خود ساخته آزمندان و ناآگاهان نجات داد، ولی این رهائی با دست همه انسانها مقدور نیست؛ برخورد به مسئله حفظ محیط زیست نیز طبقاتی است و تنها طبقات ستمدیده اجتماعی که دارای حرص و آز نیستند قادرند به این رسالت تاریخی جامه عمل بپوشانند و همه بشریت را نجات دهند. سرمایه داران حریص دردنباله روی از هرج و مرج بازار و کوری تولید و مصرف و رقابت فزاینده روز به روز بیشتر منابع طبیعی و امکانات زیست بشریت را، دانسته و یا ناخودآگاه، از بین می برند، تنها راه برای نجات ثروتهای طبیعی سیاره زمین که محصول تحول میلیاردها سال است، برچیدن نظام سرمایه داری و جایگزینی آن با تولید برنامه ریزی شده سوسیالیستی است. در روی کره زمین می توان قوانین اقتصادی و سیاسی و حقوقی و... وضع کرد، ولی برای سوانح طبیعی، انتقال آب و خاک و وضعیت جوی که در ید اختیار انسانها نیست نمی توان بر مبنای حقوق ملل مرزهای جفرافیائی ایجاد کرد. حفظ محیط زیست فرامرزی است و در دولت واحد جهانی که بدنبال سود حداکثر نیست، مقدور است. تنها دولتی می تواند محیط زیست را حفظ کند که سلامتی انسان برایش در مرکز توجه باشد و نه کسب سود حداکثر، تنها دولتی می تواند محیط زیست را حفظ کند که قانون اساسی تولیدش رفع نیازمندیهای مادی و معنوی انسانها باشد و انسان را در مرکز توجه خود قرار دهد و نه اینکه قانون اساسیش را کسب سود حداکثر بداند و اقتصادش را چنین لوکوموتیوی به حرکت در آورد. ولی این قانون اساسی تولید که انسان در مرکز توجه اش است قانون اساسی اقتصاد سوسیالیستی است.

البته نمی توان با استناد به رهائی قطعی محیط زیست از آسیبهای نظام سرمایه داری و یا کیفیت جهانی حفاظت پاره ای پدیده ها نظیر آب و هوا از مبارزه مشخص در هر کشور معین چشم پوشی کرد. در ایران ما باید برای حفظ محیط زیست، پاکیزگی و ایجاد فرهنگ زیست محیط به یک کار سیاسی و فرهنگی و اجتماعی دست زد تا اهمیت آن برای همه مردم روشن شده و جزء مطالبات آنها شود. باید با توجه به دسیسه شرکتهای بزرگ تغذیه که با بذور دستکاری شده ژنتیکی تغذیه مردم جهان را به کنترل خود گرفته اند بانکهای بذور طبیعی و غیر دستکاری شده ایجاد کرد تا کشور ما هرگز به زائده کنسرنهای بزرگ امپریالیستی که جان مردم ما را در دست دارند تبدیل نشود. باید برای حفظ دریاچه های ایران که به خشکی دچار نشوند از همه ظرفیتهای داخلی و خارجی بطور هدفمند استفاده کرد. باید به استفاده معقول از تالابها، از آبهای زیرزمینی و از آب باران و رودخانه ها دست زد، باید به نظافت و عدم آلودگی دریای خزر و خلیج فارس توجه ویژه مبذول داشت و در این عرصه با همسایگان ایران به اقدامات زیست محیطی مشترک مبادرت ورزید. باید مانع شد که آبهای زیرزمینی در اثر فقدان شبکه فاضلاب آلوده شوند. باید مانع شد که تفاله های صنایع به خاک و آب صدمه زنند. باید با تنظیم قوانین محکم و مورد حمایت مردم، مانع شد که سرمایه گذاران خارجی به امید نادیده گرفتن حفظ محیط زیست، به ایران هجوم آورده و پس از غارت همه جانبه، زمینهای آلوده و غیر قابل زیست از خود باقی بگذارند. باید...

و به این جهت حزب ما از همه جنبشهای زیست محیطی که با هدف بهبود وضعیت فعلی زیست محیطی در ایران و رهائی قطعی آلودگی محیط زیست در جهان گام بر می دارند، حمایت می کند و آنرا عرصه ای برای تشدید مبارزه طبقاتی می داند. زیرا حفظ قطعی محیط زیست بدون مبارزه با امپریالیسم و صهیونیسم مقدورنیست.

 

برگرفته از توفان شـماره 211 مهر ماه  1396ـ اکتبر سال 2017

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)


صفحه حزب کار ایران(توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

http://kanonezi.blogspot.se/

وبلاگ کارگر آگاه

http://www.kargareagah.blogspot.se/

سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan