دوستان "تروریستهای خوب" در سوریه چه کسانی هستند

 

فاجعه­ایکه امپریالیستهای غرب در سوریه پدید آورده­اند، یک اقدام ضد انسانی، جنایتکارانه و ضد همه موازین به رسمیت شناخته شده جهانی است. آزادی حلب، آزادی انسانیت و بر ضد توحش امپریالیستی است و همه نیروهای ضد انقلابی جهان و منطقه را ناآرام و عصبی کرده است. تروریستهائی که سالها با برنامه در اروپا زیر چتر سازمانهای امنیتی و سَلَفیست­ها پرورش داده شده بودند، بعد از شکستشان در سوریه، حالا به سرزمینهای حامی خویش بازمی­گردند و همان بلائی را به سر مردم اروپا می­آورند که به مدت 5 سال در سوریه بر سر مردم سوریه با حمایت کشورهای پیمان تجاوزکار ناتو درآوردند. واقعیت پیروزی مبارزه مردم سوریه که در اکثریت خویش در سوریه ماندند و جنگیدند تا تجاوزگران را بیرون کردند، زیر بار خرواری از دروغِ رسانه­های گروهی کشورهای امپریالیستی "حامی آزادی بیان" و "مخالفت با سانسور" غرق شده بود. رسانه های گروهی غرب 6 سال به مردم این کشورها دروغ تحویل دادند و تازه­ترینش اختراع شهردار مضحک بخش جنوبی حلب است که اساسا چنین شهرداری وجود خارجی ندارد، ولی این رسانه­های مزور که خود را "مدافع آزادی بیان" جا زدند ومی­زنند، ابائی ندارند از اینکه چشم در چشم شما بدوزند و دروغپردازی کنند. ریاکاری و دروغگوئی در ماهیت امپریالیسم و ارتجاع است. نیروهائی که در جانب داعش و حامیان آنها قرار داشتند و در بوق "اپوزیسیون سوریه " می­دمیدند و از "دوستان سوریه" و سالها از "تروریستهای خوب" در مقابل مبارزه 6 ساله مردم سوریه حمایت می­کردند، امروز مجالس عزا برگزار می­کنند و خواهان احترام به حقوق تروریستهای "میانه رو" و تروریستهای داعش هستند. آنها 6 سال تمام به داعش تجهیزات مورد نیازش را رساندند. ناتو سازمان تدارکاتی داعش بود.  مرز تروریستها را در اینجا تنها یک امر تعیین می­کند. چه کسانی از استقلال، حق حاکمیت ملی و تمامیت ارضی سوریه دفاع می کنند و چه کسانی در کنار امپریالیستها و داعش ایستاده­اند و دروغهای آنها را بازتاب می­دهند. چه کسانی از آزادی حلب شادمانند و چه کسانی از آزادی حلب و شکست داعش زجر می کشند.  ایرانی­های همدست داعش که دیگر روی حمایت آشکار از داعش را ندارند حالا بوق دیگری برداشته و در آن چنین می­دمند که باید نیروهای بسیجی شیعیان را که ایران سازمان داده است، حزبﷲ لبنان و حمایت روسیه از حکومت قانونی و مشروع بشار اسد را محکوم کرد. این ایرانی­های خودفروخته، انقلابی نیستند یاران شکست خورده و عصبی داعش هستند و تلاش دارند پیروزی بر داعش و امپریالیسم غرب را که همه منطقه را تهدید می­کرد و می­کند و به نفع خلقها و کشورهای منطقه است، ناچیز جلوه دهند.

در برخورد به دسیسه­های امپریالیسم غرب در سوریه که بخشی از سیاست جنگ­طلبانه، تجاوزکارانه و توسعه­طلبانه غرب است از "چپ" و راست مواضع مختلفی گرفته می­شود که حزب ما قصد دارد به آنها برای چندمین بار برخورد کند. زیرا حزب ما بر آن است که دشمنان مردم سوریه و همدستان با نقاب و بی نقاب داعش، دشمنان مردم ایران نیز هستند و در پی ایجاد شرایطی نظیر افغانستان، عراق، لیبی و سوریه در ایران نیز می­باشند. ما نقش این اپوزیسیون خودفروخته ایران را در سمینارها، مصاحبه­های تلویزیونی و تریبونال لندن دیده­ایم که در بساط امپریالیستها و عربستان سعودی می­رقصیدند و پایکوبی می­کردند.

تئوری نیروهای دست راستی و امپریالیسم در این است که "دموکراسی"، "حقوق بشر" و "آزادی" در سوریه مورد تعرض قرار گرفته و مردم سوریه شایستگی آن را دارند که از مزایای این حقوق برخوردار باشند و امپریالیستها که دلشان برای نقض حقوق بشر بسیار می­سوزد، تصمیم گرفته­اند با اعمال فشار و سیاست تغییر رژیم در سوریه، آنهم توسط عوامل نفوذی، با رخنه­گری، با بسیج ناراضیان مرتجع، ضد دموکرات، ضد حقوق بشر و ایجاد آشوب و تنش و حتی محاصره اقتصادی و تجاوز خارجی به قیمت جان میلیونها مردم سوریه و آشوب در منطقه این رژیم مشروع و عضو سازمان ملل را سرنگون کنند. روپوش تئوری­های تجاوزکارانه آنها تحقق "حقوق بشر" است؟!!. در این جبهه وسیع هواداران "حقوق بشر"، "دموکراسی و آزادی"، امپریالیسم آمریکا و امپریالیستهای مجتمع در ناتو و دول ترکیه، عربستان سعودی، قطر، کویت، اردن و امارات متحده عربی و عمال مجری سیاست آنها یعنی داعش قرار دارند. همین ترکیب ناهمگون و مشمئز کننده نشان می­دهد که هیچکدام از این ممالک در تاریخ معاصر جهان مدافع حقوق بشر، استقرار آزادی و دموکراسی در سراسر جهان نبوده­اند. این دول امپریالیستی از کثیفترین و مستبدترین رژیمهای دست نشانده در جهان نظیر نگودین دیم در ویتنام، مارکوس در فیلیپین، سوهارتو در اندونزی، شاه در ایران، مناحم بگین- آریل شارون-نتانیاهو در سرزمین اشغال شده فلسطین، رژیم سرهنگان در یونان، سالازار در پرتغال، فرانکو در اسپانیا، موبوتو در کنگو، بن علی در تونس، مبارک در مصر، ، باتیستا در کوبا، سوموزا در نیکاراگوئه، پینوشه در شیلی، ژنرال ویدلا در آرژانتین و... به دفاع برخاسته­اند و حتی بسیاری از آنها را با کودتا بر سرکار آورده تا حقوق بشر را نقض کنند و دموکراسی را نابود گردانند و آزادیهای دموکراتیک را برچینند. همه ممالک امپریالیستی برای غارت کشورهای سه جهان به انقیاد سیاسی این ممالک نیاز دارند، زیرا ممالک دست نشانده با رژیمهای فاسد را بهتر و بیشتر می­شود غارت کرد تا ممالک مستقل ولی غیر دموکراتیک نظیر عراق، لیبی و سوریه را. هم اکنون منفورترین رژیمهای سرکوبگر و عقب­مانده در عربستان سعودی، قطر، امارات متحده عربی، کویت بر سر کار هستند. در این کشورها نه انتخابات آزادی صورت می­گیرد و نه به حقوق بشر و از جمله به حقوق زنان اعتنائی می­گردد، ولی همین "مبشران" آزادی بهترین متحدان امپریالیستها برای تجاوز به سوریه هستند و از دیکتاتوری بشار اسد و شیعه بودن وی ناله می­کنند. دولت ترکیه که تا دیروز متحد مورد اعتماد و کشور امن و امان و دموکرات و آزادیخواه از نظر امپریالیستها معرفی می­شد و آنها این کشور را سرمشق تلفیق اسلام و دموکراسی در ممالک اسلامی جا می­زدند، بیکباره آنرا کشوری ناامن، ناقض حقوق بشر، متجاوز و همدست داعش اعلام می­دارند، زیرا که فعلا به ساز ناتو نمی­رقصد. این نمونه­­های روشن برای کسانی که می­خواهند مغز خود را به کار بیندازند و بفهمند کافی است تا متوجه شوند در نزاعی که در گرفته است بحث بر سر تقسیم حقوق بشر، آزادی و دموکراسی نیست. عفریت­های استبداد در سراسر جهان نمی­توانند فروشنده حقوق دموکراتیک باشند. این حقیقت روشن می­سازد که تجاوز به یوگسلاوی، افغانستان، عراق، لیبی و سوریه و دخالت در امور داخلی آنها برای تقسیم "تمدن" و پایان استبداد نیست. این حقیقت که امپریالیسم آمریکا از عربستان سعودی در مقابل ایران دفاع می­کند، تائید این دروغ که ماهیت نزاعهای منطقه دعوای شیعه و سنی است، نمی­باشد. طرح این افسانه برای سرپوش گذاردن سیاستهای تجاوزکارانه امپریالیسم در منطقه است. جرج بوش غیر سنی وقتی وارد عراق شد، سیل کشیشهای آمریکائی را برای "رستگاری" عراقی­ها به بغداد گسیل داشت، ولی هدفش غارت نفت عراق بود. ناتو به رهبری آلمان با تجاوز و دخالت در امور داخلی اوکرائین یک رژیم فاشیستی از نازیهای قدیمی را در آنجا بر سرکار آورده است و کشور مستقل اوکرائین را با روی کار آوردن عوامل دست نشانده خویش، برای گسترش به سمت شرق به خاک خون کشانده است. در این کشور باند جنایتکاران بر سرنوشت مردم حاکم شده­اند و از هیچ جنایتی نظیر آدمسوزی نیز رویگردان نیستند. آیا نیروهای انقلابی باید به قسم­های امپریالیستها و اشک تمساح آنان و افسانه­سرائی تئوریک آنها، بعد از این همه تجارب خونین تاریخ باور کنند؟

امپریالیستها متحدان "چپ" هم دارند. این متحدان اینطور استدلال می­کنند که رژیم صدام حسین، معمر قذافی، بشار اسد و... ماهیتا رژیمهای ارتجاعی و استبدادی هستند و سرنگونی آنها توسط امپریالیستها اشکالی ندارد. از نظر آنها دعوای آنها دعوا میان دو نیروی ماهیتا ارتجاعی است و این "چپ"ها نمی­خواهند دستهای خود در دفاع از این رژیمهای مستبد کثیف کنند. به نظر آنها این دعوا به آنها مربوط نیست. این "چپ"ها حتی خودشان را به امپریالیستها برای مبارزه بر ضد حکومتهای ارتجاعی عرضه می­کنند و مدعی می­شوند چون وظیفه نیروهای "انقلابی" در درون این کشورها سرنگونی این رژیمهای ارتجاعی است، حال که امپریالیستها مترصدند به این خواسته آنها پاسخ مثبت دهند، باید با امپریالیستها به صورت شرمگینانه همکاری کرد. آنها به دو مرحله از مبارزه اعتقاد دارند. مرحله اول سرنگونی این رژیمهای ارتجاعی و در مرحله دوم سرنگونی همه امپریالیستهای جهان و اخراج آنها  به عنوان مثال از سوریه و یا ایران. این "چپ"ها عمال امپریالیسم در این کشورها هستند  و ماموریت آنها این است که تخم یاس در کشور بپراکنند، مردم را به خانه نشینی و بی تفاوتی تشویق کنند تا راه اشغال این کشورها به بهانه استقرار "حقوق بشر و دموکراسی" هموار شود. این "چپ"ها ستون پنجم امپریالیسم در این ممالک هستند. در کشور ما ایران نیز این نوع جاسوسان وجود دارند که می­خواستند در سال 2012 در صورت تجاوز آمریکا و اسرائیل به ایران، "جبهه سومی" ایجاد کنند که در دو میدان هم علیه همه ارتجاع جهان و هم علیه  رژیم حاکم جمهوری اسلامی در داخل ایران همزمان بجنگند. آنها می­خواستند هم رژیم جمهوری اسلامی در ایران را سرنگون کنند و هم امپریالیسم جهانی به سرکردگی امپریالیسم آمریکا را. ولی از زمانی که امپریالیستها در برنامه خود تغییراتی دادند این اپوزیسیون "چپ" خودفروخته ایرانی "ارتشهای عظیم" خود را از صحنه نبرد خارج کرده و برای سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی اقدامی نمی­کند. ظاهرا باید این طور تصور کرد که سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی ساده­تر از سرنگونی همزمان این رژیم و همه ارتجاع جهانی در مجموع خود است.

بخشی از این همدستان امپریالیسم در جهان و در ایران تلاش می­کنند سیاست تبلیغاتی بی­تفاوتی خویش و پخش بذر یاس و ناامیدی را به "تئوری لنین" نسبت دهند. بر اساس درک ناقص آنها از این تئوری "لنینی" پیرامون رویدادهای سوریه، چون هر دو طرف تضاد ماهیتا ارتجاعی­اند و از آنجا که دولت روسیه امپریالیستی و دولت چین نیز امپریالیستی بوده و از دولت بشار اسد دفاع می­کنند پس جنگ در سوریه جنگی ماهیتا امپریالیستی است و "کمونیستها" باید آنرا به جنگ داخلی بدل کنند و از این تضادهای امپریالیستی استفاده کرده و با یک نبرد مسلحانه "سوسیالیسم" را در سوریه برقرار کنند. روشن است که این تئوری ربطی به لنین و به درک ماتریالیستی و دیالکتیکی از رویدادها و پدید­ه­ها ندارد. لنین وقتی از استقرار سوسیالیسم در کشور واحد سخن می­راند و نظریه انقلاب جهانی را در دوران پیدایش امپریالیسم رد می کرد، بحث­اش ناظر به جنگ جهانی بود که سیاستهای حاکم در این جنگ برای به برده کشیدن ملل و غارت آنها و کسب مواد خام و توسعه فزاینده بازارهای فروش است، در نزاع بر سر غارت کشورها و اسارت ملل طبیعتا طرف برحقی وجود ندارد. در این جنگ غارتگرانه نیروهای انقلابی نمی­توانند در جبهه امپریالیستیِ خودی با شعارهای میهنپرستانه قرار گرفته و از غارت خودی­ها بر ضد ناخودی­ها حمایت کنند. در این جنگ جهانی امپریالیستی یک حلقه ضعیف پدید خواهد آمد که باید مورد استفاده نیروهای انقلابی قرار گیرد و سایر امپریالیستهای که در جنگ جهانیِ توانفرسا ضعیف شده­اند، نمی­توانند با قطعیت به جنگ کشوری روند که طبقه کارگرش آزادی خویش را به دست آورده است.  تجاوز به سوریه، به عراق، به لیبی و یا به ایران جنگ امپریالیستی نیست، حتی اگر روسیه و یا چین از حقوق این کشورها به دفاع برخیزند. مشکل این جریانهای "چپ" و تروتسکیستی در این است که به استقلال کشورها و مبارزه ملی و ضد امپریالیستی اعتقادی ندارند. آنها در دروان امپریالیسم فقط آن مبارزه ای را ملی ارزیابی می کنند که "سوسیالیسم" مورد نظر آنها را در این کشورها مستقر کند. ولی آنها با این تئوریهای ارتجاعی و ضد لنینی در عمل مبارزه مردم فلسطین که برای نابودی متجاوز و اشغالگر مبارزه می­کنند و می­خواهند استقلال خویش را به کف آورند نفی کرده، آنرا مبارزه­ای ارتجاعی و غیر قابل دفاع ارزیابی می­کنند و "کمونیستهای فلسطینی" را فرا می­خوانند علیه ارتجاع فلسطینی و همزمان علیه نیروهای صهیونیستی بجنگند. به نظر آنها مبارزه مردم فلسطین ماهیتا یک جنگ امپریالیستی است زیرا در یک طرف امپریالیستهای آمریکا و اروپا قرار دارند و در طرف دیگر روسها و چینی ها از فلسطینی­ها دفاع می­کنند. اندیشمندان بزرگ این تئوری­های مضحک و بی ارزش حتی برای فریب افکار تا به آن حد پیش می­روند که مدعی می­شوند جهانی شدن سرمایه، تضاد کار و سرمایه را در همه جهان به تضاد عمده بدل کرده و حل این تضاد در دستور کار همه نیروهای انقلابی است. و از این نتیجه می­گیرند که در تمام ممالک باید بر ضد سرمایه­داران همان کشور و برای سرنگونی آنها جنگید و لذا مبارزه­ای به عنوان مبارزه ملی وجود نداشته، در سراسر جهان مبارزه ما مبارزه طبقاتی است. این اندیشمندان به درد اطاقهای فکری امپریالیستی می­خورند تا آنها را با حقوق گزاف استخدام کنند. این تئوریها در واقع دفاع از استعمار و سلطه امپریالیسم است. این تئوریها نقش و ماهیت تجاوزکارانه، جنگ­طلبانه و اشغالگرانه امپریالیستها را نفی می­کند و ناچار است برای اثبات سیاستهای تسلیم طلبانه خویش همان استدلالات امپریالیستها را که گویا مبشران آزادی و دموکراسی و تحقق حقوق بشر هستند، بپذیرد. واقعیت ولی این است که ملتهای جهان و اقشار و طبقات عظیمی در این کشورها که اکثریت بشریت را تشکیل می­دهند الزاما خواهان سوسیالیسم نیستند، ولی مخالف اشغال کشور خود و دخالت اجانب در سرنوشت ملت خود هستند. مقاومت ملتها در مقابل تجاوز امپریالیستها یک خواست برحق، عادلانه و انقلابی است حتی اگر رهبری آن الزاما در دست پرولتاریا نباشد. رهبری پرولتاریائی تنها در سمتگیری این مبارزه و درجه پیگیری و عمق تحولاتی که در پیش دارد موثر است و نه صرفا در خواست استقلال و حفظ تمامیت ارضی ممالک.

حزب ما از حق استقلال ملتها و تمامیت ارضی کشورها دفاع می­کند. این یک دستآورد بشریت است که شالوده سازمان ملل متحد می­باشد. تمام کشورهای جهان چه کوچک و چه بزرگ، جدا از رنگ و نژاد، جدا از نظامهای حاکم در آنها استبدادی و یا دموکراتیک، جدا از ایدئولوژی حاکم بر آنها، جدا از مذهب و اعتقادات فکری، دارای حقوق مساوی­اند. هیچ کشوری حق ندارد به بهانه نوع حکومت حاکم در کشوری که مورد پسند وی نیست به این کشور حمله کند. به بهانه نقض حقوق بشر نمی­شود حقوق ملل را نقض کرد و بعد از نقض حقوق ملل با تجاوز به کشور مفروض دمار از روزگار بشر در همان کشورها درآورد و مردمِ مورد تجاوز را از حق حیات محروم کرد. هیچ کشوری حق ندارد در امورد داخلی کشور دیگری به صورت خودسرانه و تفسیرهای من در آوردی دخالت و به آن حمله کند و بساط استعمار را مجددا در جهان برپا نماید. سرنگونی و یا تغییر حکومتهای کشورها به عهده مردم همان کشورهاست و نه قوای اشغالگر و متجاوز خارجی. حزب ما از این اصول دفاع می­کند و هر نیروئی که به این دستآوردها احترام بگذارد و در جانب احترام به حقوق ملل قرار گیرد، صرفنظر از ماهیت ارتجاعی و منافع لحظه­ای وی، سیاستش به طور عینی به نفع ملل جهان به ویژه ملل ضعیف جهان است. حزب ما دول روسیه و  چین را در شرایط کنونی جهان خطرِ بلاواسطه­ای برای صلح جهان ارزیابی نمی­کند، بلکه برعکس بر این عقیده است که امپریالیسم متجاوز غرب که با سیاست نظم نوین جهانی به میدان آمد و در پی جهانی کردن سرمایه به هر وسیله­ای می­باشد، تهدید و خطر مهمی برای صلح و برهم زدن نظم جهانی به نفع امپریالیستهای تجاوزکار است و باید با این تهاجم لجام گسیخته مبارزه کرد. ایجاد جبهه­ای برای مبارزه با تجاوز و حفظ صلح جهانی و احترام به حقوق ملل، این است سیاست انقلابی که باید در شرایط کنونی جهان از آن دفاع کرد. اتخاذ این سیاست که گویا امپریالیست امپریالیست است و یا ارتجاع ارتجاع است، ناشی از تحلیل مشخص از شرایط مشخص نیست، بلکه از مغزهای تهی و فاقد معیاریهای علمی برای ارزیابی نتیجه می­گیرد.  حزب ما با این تحلیلهای امپریالیستی مخالف است و با آن مبارزه می­کند واین سیاستها را در خدمت تشنج و آشوب و کشتار در جهان می­داند. در خاتمه نباید این واقعیت را ناگفته گذارد که هم ایران و هم روسیه از طرف دولت قانونی سوریه دعوت شده­اند و با دولت سوریه دارای قرارداد و همکاری­های نظامی­اند. این همکاری­ها در مورد ایران از جنگ تحمیلی عراق به ایران آغاز شد که دولت سوریه در کنار ایران قرار داشت. شرکت این دو دولت در رویدادهای سوریه، خواست دولت قانونی سوریه و دخالت در امور داخلی این کشور نیست. این قیاس که دخالت داعش، ناتو، امپریالیسم آمریکا را همتراز با شرکت ایران و روسیه در رویدادهای سوریه جلوه می­دهد و با جا زدن داعش به عنوان مردم سوریه از "جنگ داخلی" صحبت می­کند، حتی از نظر حقوق بین­الملل نیز مردود است.    

 

بر گرفته از توفان شـماره 203 بهمن ماه  1395ـ فوریه سال 2017

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan