اعاده شخصیت استالین تزویر رویزیونیستی

 

حزب ما در شماره گذشته نشریه توفان در گرامی داشت خدمات رفیق استالین به مناسبت 60 سالگی درگذشتش و دفاع از ایدئولوژی انسانی و انقلابی کمونیسم پاره ای حقایق تاریخی را که از جانب مخالفان استالین آگاهانه تحریف می شود، برشته تحریر در آورد و در این شماره به پاره ای دیگر از حقایق می پردازد تا نقش خطرناک و ضد انقلابی رویزیونیسم به مثابه دشمن طبقه کارگر روشن شود.

 

نیکیتا خروشچف که به منزله نماینده رویزیونیسم معاصر از سال 1953 به مقام دبیر اولی کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی برگزیده شد،  در تمام دورانی که از سال 1958ریاست شورای وزیران اتحاد شوروی را عهده دار بود، گام به گام سوسیالیسم را به انحطاط کشانید. وی تا چهاردهم اکتبر 1964 که بر سریر قدرت تکیه زده بود به تئوری های همزیستی مسالمت آمیز و نفی حزب و مبارزه طبقاتی دست زد و تمام دستآوردهای ساختمان سوسیالیسم را مورد تهاجم قرار داد. وی همراه با همدستان رویزیونیستش که بعد از وی نیز در حزب و دولت باقی ماندند تا تولد یلتسین ها و گورباچف ها را جشن بگیرند، حدود 11 سال سرنوشت حزب و جامعه شوروی را بدست گرفت. عروج خروشچف و "سقوطش" یک سرماخوردگی ساده در حزب کمونیست بلشویک اتحاد شوروی نبود که بشود آنرا نادیده گرفت و مدعی شد "رگ بود" و رفع شد. حکومت خروشچفیستها، حزب را به سینه پهلوی مرگ دچار کرد که سقوط خروشچف استتار تداوم نظریاتش تا روز فروپاشی شوروی بود که چون خط سرخی در تمام کنگره های بعدی حزب رویزیونیست شوروی نمایان است. می شود با انکار و ابرام بر نادانی همیشه در جهالت باقی ماند، ولی این شیوه تفکر شیوه کمونیستهای انقلابی نیست. می شود گفت "آنکس که نداند و نخواهد که بداند" وضعیت تعقلش از "آنکس که نداند و نداند که نداند"، به مراتب غم انگیزتر است. طبیعی است که دستآوردهای سوسیالیسم را که بیش از سی سال ساخته شده است را، نمی شود یک روزه از نظر اقتصادی نابود ساخت، ولی تعیین ماهیت یک کشور از ماهیت قدرت سیاسی بر می خیزد و نه وضعیت روز اقتصادی. نمی شود بیان کرد که اگر تا آخرین لحظه ایکه آخرین کارخانه در مالکیت دولت است(کدام دولت و با کدام ماهیت-توفان) و به مالکیت خصوصی بدل نشده و در اقتصاد بازار حل نشده است، آن کشور مفروض هنوز ماهیتا "سوسیالیستی" است. این برخورد یک برخورد اکونومیستی به امر مبارزه طبقاتی بوده و یک پاسخ کمونیستی نیست. این برخورد انحرافی همیشه مانند یک استخوان لای زخم به جنبش کمونیستی در آینده هم صدمه خواهد زد. این خود یک ویروس رویزیونیستی است که به عفونت جنبش کمونیستی منجر می شود. 

رویزیونیستها کتب استالین را آتش زدند و از کتابخانه ها به دور ریختند. هیچکس حق نداشت این آثار "ضاله" را در خانه نگهدارد. کمونیستهای واقعی تحت تعقیب قرار گرفتند و قلع و قمع شدند. دشمنان مارکسیسم لنینیسم از زندانها آزاد شدند و دوباره به مقامهای قبلی خویش برگشتند. از همه "قربانیان استالین" اعاده حیثیت شد. سولژنیتسین و یا مدودوف روسی، گومولکا ی لهستانی و نووتنی چکسلاواکی تنها مشتی از خروارند. آنها تاریخ مختصر حزب کمونیست بلشویک شوروی را که در زمان استالین تنظیم شده بود به نفع درک رویزیونیستی از تاریخ عوض کردند و دروغهای خویش را در تاریخ جدید غیر "استالینی" شوروی وارد نمودند، که تا به امروز نیز از آن به عنوان تاریخ "واقعی" حزب کمونیست شوروی دفاع می کنند.

    

در این زمینه خوب است که به اسناد دشمنان استالین مراجعه کنیم و نظری به رویدادهای پس از درگذشت استالین بیفکنیم. در یکی از این اسناد منتشر شده، در مورد بررسی فعالیتهای رفیق استالین می آید:

"این اسناد و مدارک(اشاره به اسناد کمیسیون پاسپلوف که برای بررسی دوران رهبری استالین تشکیل شده بود-توفان) بی گمان پیش از تشکیل کنگره بیستم حزب کمونیست اتحاد شوروی در فوریه 1956، در اعضای هیات رئیسه کمیته مرکزی حزب اثری عمیق برجا نهاد. اعضای هیات رئیسه موافقت کردند که در گزارشهای اصلی به کنگره حزب سوء استفاده های دولتمداران طی دوران "کیش فردپرستی" با احتیاط، مورد انتقاد قرار گیرد. آنان با قاطعیت اعلام داشتند که رهبری جدید حزب خود را به رعایت قوانین سوسیالیستی موظف می شمارد. مقرر شد جنایتها و سوء استفاده های بریا بویژه در "ماجرای لنینگراد" مورد انتقاد شدید قرار گیرد. گزارش خروشچف به کنگره بیستم حزب پیرامون جنایتهای استالین در برنامه رسمی کنگره گنجانیده نشد و ظاهرا از سوی هیات رئیسه و پلنوم کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی تصویب نگردید. کار کنگره با انتخاب اعضای جدید کمیته مرکزی و انتخاب ن.س. خروشچف به سمت دبیر اول کمیته مرکزی حزب پایان پذیرفت. انتخاب اعضای هیات رئیسه کمیته مرکزی، تقسیم کار اعضای هیات رئیسه و انتخاب دبیران از جمله دبیر اول از وظایف پلنوم کمیته مرکزی حزب بود که می بایست پس از انجام، به کنگره اعلام شود. خروشچف در فاصله کوتاه میان انتخاب اعضای هیات رئیسه و دبیراول کمیته مرکزی از سوی پلنوم نومنتخب کمیته مرکزی، فرصت یافت تا به حل مسئله ای بسیار مهم دست زند. در همین فاصله کوتاه وی ادامه رسمی فعالیت کنگره را در جلسه، سری اعلام نمود. در این موقع بسیاری از اعضای کنگره با شتاب از هتلها و مهمانسراها به سالن کنگره بازگشتند. خروشچف در این جلسه گزارش تاریخی "سری" خود را پیرامون جنایات استالین طی دوران "کیش فردپرستی" قرائت کرد. گزارش خروشچف که بی گمان اثر روانی عمیقی در حاضران برجا نهاد، برای بحث و گفتگو در کنگره منظور نشده بود. نمایندگان کنگره پس از استماع گزارش خروشچف کنگره را ترک گفتند و به محل کار خود عزیمت نمودند. هیچ قطعنامه ای در این زمینه به تصویب نرسید."(بازگوئی از نیکیتا.س. خروشچف، سالهای حاکمیت نوشته روی.آ.مدودف، ژورس.آ.مدودف، ترجمه دکتر عنایت ﷲ رضا چاپ اول 1362صفحات 85-86).(تکیه همه جا از توفان).

 

ببینیم در این باره لازار کاگانوویچ شرکت کننده در انقلاب اکتبر، عضو قدیمی حزب کمونیست بلشویک شوروی، عضو کمیته مرکزی حزب کمونیست بلشویک شوروی که تا 1957 در رهبری حزب بود در خاطرات خویش در مورد خروشچف و کودتای وی و نقش خودش و ماجرای کنگره بیستم چه نوشته است:

"بیستمین کنگره به پایان خودش نزدیک می شد. بدور از انتظار اجازه تنفس داده شد. اعضاء هیات رئیسه به اطاق پشتی که برای رفع خستگی در نظر گرفته شده بود فراخوانده شدند. خروشچف این مسئله را طرح کرد که در کنگره به سخنرانی وی در مورد کیش شخصیت استالین و تاثیرات آن گوش فرا دهیم. همزمان طرح سخنرانی در یک جزوه با جلد سرخ رنگ که با ماشین تحریر تایپ شده بود، بدست ما دادند. نشست در شرایط غیر طبیعی و در تنگنا ادامه پیدا کرد، برخی نشستند و سایرین ایستادند. سخت بود که در این مدت کم این جزوه کلفت را بخوانیم و در مورد محتویش بیاندیشیم و منطبق بر موازین درونی دموکراسی حزبی به اتخاذ تصمیم بپردازیم. همه این مسایل در نیم ساعت باید انجام می شد. زیرا که هیاتهای نمایندگی در سالن نشسته بودند و منتظر یک حادثه مجهول بودند به این علت که دستور کار کنگره مدتی بپایان رسیده بود.   

قبل از کنگره بیستم هیات رئیسه مسئله فشارهای غیر قانونی و ارتکاب خطاها را بررسی کرده بود. هیات رئیسه کمیته مرکزی کمیسیونی تشکیل داده بود که ماموریت داشت امر مربوط به افراد تحت فشار قرارگرفته را در محل و جای وقوع حادثه بررسی کند(کمیسیون پاسپلوف-توفان) ... پیشنهادات مشخص تنظیم کند. بعد از مشورت در این باره در درون هیات رئیسه قرار بود که بعد از کنگره بیستم حزب پلنوم کمیته مرکزی حزب فراخوانده شود تا به گزارش کمیسیون که همراه با پیشنهادات مقتضی بود گوش فرا دهد. دقیقا بر این اساس رفقا کاگانویچ، مولوتف، وروشیلف و سایرین دلایل خویش را در مخالفت با این کار بیان کردند.

   

از این گذشته رفقا به روشنی بیان کردند که ما در شرایطی نیستیم که سخنرانی خروشچف را از جنبه کیفیت انتشاراتی مورد بررسی قرار داده و آنرا بازبینی کرده و تصحیحاتی به آن بیافزایم که حتما انجام آنها لازمند. ما گفتیم که حتی یک بازبینی گذرا نشان می دهد که این سند یکجانبه، و مخدوش است. فعالیت استالین را نمی شود بهیچوجه از یک جانب مورد پژوهش قرار داد. ضرورتا باید همه جنبه های مثبت وی را بصورت عینی روشن کرد، به این خاطر که زحمتکشان درک کنند تا به سینه همه پنداربافی های دشمنان حزب و کشور ما دست رد بزنند.  

نشست طولانی شد، هیاتهای نمایندگی در سالن متشنج شدند و بر این اساس بدون کوچکترین توافق و تصمیمی نشست پایان یافت و همه ما به سالن برگشتیم. در آنجا اعلام شد که دستور کار کنگره تکمیل می شود و کنگره فراخوانده شد به گزارش خروشچف در مورد کیش شخصیت استالین توجه کند. پس از سخنرانی هیچ سخن دیگری گفته نشد و کنگره حزب به کار خود پایان داد."(تکیه از توفان).

 

 

این سخنرانی خروشچف در اتهام به استالین بر خلاف موازین حزبی و قانونیت سوسیالیستی و با تکیه بر استبداد فردی و "کیش شخصیت خروشچف" به جنبش کمونیستی تحمیل شد. آنچه را که وی مدعی برای از بین بردنش بود، خود به ابزار پیشبرد مقاصدش تبدیل کرده و دیگران نیز متاسفانه نه تنها با طغیان در برابر آن نایستادند، بلکه تسلیم بلا شرط شدند.

خروشچف و همدستانش از قبل زمینه همه چیز را فراهم کرده بودند و کمیته مرکزی و هیات رئیسه برای وی حرف مفت بودند. این "سخنرانی سری" در اسرع وقت در سراسر جهان منتشر شد. نخستین ناشر آن "نیویورک تایمز" بود.

نکته جالب در این امر، در عین حال رویداد زیر است. وقتی مخبر نشریه نیویورک تایمز آقای ترنر کاتلج Turner Catledge در یک مصاحبه مطبوعاتی در تاریخ 14 ماه مه 1957 از خروشچف می پرسد که آیا متن منتشر شده در نیویورک تایمز منطبق بر متن سخنرانی وی است، خروشچف منکر شده و مدعی شد که متن منتشر شده در نیویورک تایمز ساخته و پرداخته سازمان جاسوسی آمریکاست(سیا): 

"من نمیدانم از کدام متن صحبت می شود. من شنیده ام که در ایالات متحده آمریکا یک متنی منتشر شده که از جانب سازمان جاسوسی آمریکا ساخته و پرداخته شده است. و این متن به عنوان متن سخنرانی من در کنگره بیستم اعلام شده است. لیکن از انتشارات آلن دالس Allan Dulles هیچ مقام مقتدری در اتحاد جماهیر شوروی مسررو نمی شود. من بهیچوجه مایل نیستم ادبیاتی را بخوانم که از جانب آلن دالس ساخته شده است")منبع اسناد زمان جزوه 144 مورخ 20 ژوئن 1957. بازگوئی در تابن فوسکرونیک جلد اول صفحه 299،  (Dokumentation der Zeit, Heft 144, 20. Juni 1957. Zitiert in der Taubenfußchronik, Bd.1, S.299

رویزیونیستها در مبارزه با استالین بهانه "استبداد فردی و کیش شخصیت" وی را وسیله کرده اند و خود از"رعایت قوانین سوسیالیستی" و رعایت "موازین درونی دموکراسی حزبی"  در بعد از مرگ استالین،  سخن می گویند، ما با نمونه هائی از این موارد در بالا روبرو بودیم ولی در پائین نمونه دیگری را نیز به خوانندگان ارائه می دهیم.  نمونه ای که در زیر، بنا بر اسناد منتشر شده ذکر می شود خود بهترین سند در صحت وفاداری آنها به این موازین ادعائی است:

"سوء قصد و ئوطئه بر ضد بریا که در آن اکثر اعضاء هیات رئیسه کمیته مرکزی(مالنکوف، بریا، مولوتف، وروشیلوف، بولگانین، کاگانویچ، میکویان، سابوروف و پرووخین-توفان) شرکت داشتند به اندازه ای خطرناک بود که خروشچف و مالنکوف در جریان تدارک آن حتی به نزدیکترین همکاران خویش اعتماد نداشتند...

چنین به نظر می رسد که دست و پای بریا را بستند، دهان بندی نیز بر دهانش نهادند و درون قالی پیچیدند و توسط مارشال ژوکوف و مارشال کونیف و مستحفظین نظامی از کاخ کرملین بیرون بردند."(بازگوئی از نیکیتا.س. خروشچف، سالهای حاکمیت نوشته روی.آ.مدودف، ژورس.آ.مدودف، ترجمه دکتر عنایت ﷲ رضا چاپ اول 1362، صفحه 19).

 

این اعتراف نشان می دهد که نه موازین دموکراسی حزبی و نه رعایت قوانین سوسیالیستی در درون کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد جماهیر شوروی در مورد عضو دیگر این هیات رئیسه انجام نشده است. نیروی نظامی وارد کمیته مرکزی شده و عنصر "ناباب" را که بعدا به وی اتهام جاسوسی زدند و وی را مسئول سرکوبها قلمداد کردند، سرکوب کرده و در یک دادگاه سری محاکمه و تیرباران نموده است. هیات رئیسه کمیته مرکزی حزب کمونیست اتحاد شوروی با تکیه بر این "اقدامات دموکراتیک و قانونی" کار خویش را آغاز نموده است. وقتی هیات رئیسه به این همه نقض موازین حزبی و دولتی صحه می گذارد، دیگر جای گلایه از خروشچف باقی نمی ماند، زمانی که بهر دسیسه ای برای پیشبرد مقاصد خود دست می زند. دست همه این هیات رئیسه طبیعتا کم و بیش در نقض این موازین آلوده است و این را خروشچف به خوبی می داند. وی می داند حرمتی که شکسته است، محصول کار جمعی هیات رئیسه است و "قابل انتقاد" نیست. در تمام مدتی که رفیق استالین در راس حزب و دولت شوروی قرار داشت ما با یک چنین نمونه ای که برشمره شد، روبرو نبوده ایم. در تمام دوران استالین با اپوزیسیون درون حزبی تا دست به خرابکاری و کودتا نزده بود مبارزه بزرگ ایدئولوژیک می شد. تاریخ مختصر حزب کمونیست اتحاد شوروی مملو از مضمون چنین مبارزاتی است.  هرگز در تمام این دوران، استالین "مستبد و خشن" با نیروی نظامی وارد کمیته مرکزی نشد و مخالف خود را ندزدید تا سربه نیست کند. تمام دادگاههای دوران استالین علنی و با حضور خبرنگاران درونی و خارجی و ادعانامه دادستان همراه بود. اینکه ادعاهای خروشچف و دارو دسته ای وی در مورد فعالیتهای بریا درست است یا نادرست طبیعتا بر ما که به این اسناد دسترسی نداریم، روشن نیست و این امر داوری در این زمینه را مشکل می کند، ولی اسنادی که منجر به حذف بریا شده است، اکنون در مقابل ماست و نشان می دهد که در این مبارزه بوئی از اصولیت کمونیستی نهفته نیست.

خروشچف یک دجال بود، در حالی که در درون حزب کمونیست تصفیه می کرد و عمال خویش را بر سر کار می آورد تا به نظریات رویزیونیستی اش صحه بگذارند، در حالی که دوران استالین را به لجن می کشید، تا راه کسب به قدرت رویزیونیستها را هموار کند، برای فریب افکار عمومی و کمونیستهای جهان مدعی بود که مبارزه با استالین، کار سازمان جاسوسی آمریکاست. آیا چنین عنصر ریاکار و ماجراجو می توانست یک کمونیست فداکار باشد و جنبش کمونیستی را رهبری کند؟ امروز کسانی پیدا شده اند که از رفیق استالین اعاده حیثیت می کنند، بدون آنکه به تاریخچه امر پرداخته و وضعیت روسیه امپریالیستی کنونی را از نظر تاریخی و با معیارهای ماتریالیسم تاریخی بررسی کنند. حمایت آنها از استالین پرده استتاری بر رویزیونیسم است و جنبش کمونیستی این شعبده بازی را نخواهد پذیرفت. مبارزه با "کیش شخصیت استالین" در جنبش کمونیستی تبعاتی داشته و وضعیت روسیه امپریالیستی کنونی محصول این دسیسه است.

 

بر گرفته از توفان شماره   167 بهمن ماه 1392 فوریه سال 2014،  ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)

صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

http://rahetoufan67.blogspot.se/

http://kanonezi.blogspot.se/

http://www.kargareagah.blogspot.se/

 سایت کتابخانه اینترنتی توفان

 http://toufan.org/ketabkane.htm

سایت آرشیو نشریات توفان

http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts