جنگ در یمن به دست عربستان سعودی درخدمت تسلط گسترده آمریکا بر خاور میانه است

 

جنگ و درگیری­های قبیله­ای در یمن قدمتی چندین ده ساله دارد. اما درگیری­های کنونی از سال 1994 در ابتداء میان حوثی­ها از یکسو و القاعده و بخشی از جدائی­طلبان جنوب این کشور از سوی دیگر با حکومت مرکزی آغاز شد.

یک سوم از جمعیت ۲۵ میلیونی یمن را پیروان مذهب زیدی تشکیل می­دهند که نوعی شیعه هستند. زیدی­ها قرنها در یمن حکومت کرده­اند. اما پس از جنگ داخلی ۱۹۶2 تا ۱۹9۰ قدرت را از کف داده و آنرا به علی عبدالله صالح سنی مذهب به عنوان رئیس جمهور یمن متحد واگذار کردند.

در تاریخ معاصر یمن باید اشاره کرد که سرزمین یمن در تحول خویش در سال‌های ۱۹۶۲ تا 1967، از دو کشور جمهوری عربی یمن(یمن شمالی) و جمهوری دمکراتیک یمن(یمن جنوبی بعد از استقلال) تشکیل شده بود. یمن شمالی در سال 1962 توسط اتحادیه عرب و سازمان ملل متحد بعد از سرنگونی سلطنت و استقرار جمهوری و تشکیل دولت ملی به رسمیت شناخته شد و یمن جنوبی هنوز تا آن زمان در زیر سلطه امپریالیسم استعمارگر انگلستان بود. مردم یمن جنوبی توانستند در سال 1967 استقلال خود را به کف آورند  و یمن دموکراتیک را تاسیس کنند و با اتحاد با یمن شمالی به عنوان کشور یمن متحد به عضویت سازمان ملل متحد درآیند. در سال ۱۹۹۴ جنگ داخلی میان جدایی‌خواهان جنوبی و حکومت مرکزی درگرفت که با پیروزی شمالی‌ها اتحاد یمن پابرجا ماند.

از 1۹62(زمان تجزیه یمن به شمال و جنوب) زیدی­ها(شیعه مذهب) بر بخش شمال کشور حکومت می­کردند. گرچه علی عبدالله صالح سنی مذهب است، اما از ۱۹۷۸ تا ۱۹۹۰ رئیس جمهور یمن شمالی بود. صالح پس از اتحاد شمال و جنوب کماکان به عنوان رئیس جمهور کشورِ یمن در سِمت خود باقی ماند. در سال ۲۰۱۱ جنبش گسترده حوثی­ها به حکومت ۳۷ ساله «صالح» پایان داد و وی ناچارا به جنوب کشور گریخت. با توطئه و دخالت عربستان «عبد ربّه منصور هادی» به ریاست جمهوری رسید. او چون وابسته به عربستان بود، ریاست جمهوری­اش به علت مخالفت و مبارزه استقلال­طلبانه مردم یمن، دوام چندانی نیافت. در این میان «صالح» که شکست خود را در دخالت عربستان و پشتیبانی آنها از نوکر دست نشانده­شان «عبد ربّه منصور هادی» می­دید برای حفظ استقلال یمن متحد به حوثی­ها پیوست. این وضعیت سیاسی کنونی یمن است. جنگی که در گرفته است برخلاف تبلیغات امپریالیسم و وهابیسم میان شیعه و سنی نیست ناشی از تمایل مردم یمن به حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور خویش و مخالفت با دخالت امپریالیسم و وهابیسم در امور داخلی کشورهای منطقه است. در این جبهه استقلال­طلبانه مردم اعم از سنی و شیعه مشترکا و متحدا مبارزه می­کنند.

با اوجگیری درگیری­های داخلی، حوثی­ها در سال ۲۰۱۴ با پیشروی به طرف شهر صنعا، پایتخت این کشور، آن را تصرف نمودند. «هادی» نیز ناگزیر به نزد اربابش عربستان سعودی پناه برد و از آن پس جنبش استقلال­طلبانه حوثی­ها را که برای سرنگونی حکومت وابسته به عربستان می­جنگیدند، آلت دست ایران خواند و از سران کشور سعودی خواستار نجات یمن از دست حوثی­ها شد. همین جا اضافه کنیم که ایران مانند سایر ممالک منطقه پیوسته در تلاش برای نفوذ در یمن است. مصر در زمان عبدالناصر در مقابله با عربستان سعودی، سالها در یمن قوای نظامی داشت و در نزاع میان شمال و جنوب فعالانه دخالت می­کرد. بدون شک تشابهاتی نیز میان سیاستهای جمهوری اسلامی ایران و حوثی­ها(ضد آمریکا و ضد اسرائیل، ضد عربستان سعودی بودن هر دو) وجود دارند که منجر به نزدیکی بیشتر، به ویژه در زمینه اقتصادی میان دو کشور می­شود که حتی منجر به امضای توافقنامه­های اقتصادی گشته است. در عین حال لازم به یادآوری است که دولت «هادی» که امروز حوثی­ها را «دست­نشانده» ایران می­خواند، خود از شرکتهای ایرانی برای سرمایه­گذاری در یمن دعوت کرده بود.

به هر تقدیر عربستان سعودی از سال ۲۰۱۴ با ایجاد "جبهه ائتلاف" متشکل از شورای همکاری خلیج فارس(عربستان سعودی، امارات متحده عربی، قطر، کویت و بحرین)  و به همراهی کویت، مراکش، مصر، اردن و سودان و سومالی که اجازه استفاده از پایگاه‌های نظامی خود را برای حمله به یمن صادر کرده است، تصمیم به تجاوز به یمن می­گیرد و با بمب­افکن­هایش وحشیانه به یمن حمله می­کند. در اتحاد نامقدس «گروه ائتلاف» حتی پاکستان و ترکیه نیز حضور داشتند. در این میان جمهوری اسلامی ایران در عین دفاع سیاسی از حوثی­ها کمکهای نظامی و یا تسلیحاتی را به این کشور تکذیب می­کند. ایران برای فشار به عربستان سعودی و نیز گسترش نفوذ سیاسی خود، هم از شیعیان بحرین و هم از حوثی­ها دفاع می­نماید. ولی از نظر نظامی شواهدی جز ادعاهای بی­پایه و اساس عربستان سعودی مبنی بر ارسال تجهیزات نظامی و عناصر سپاه از طرف ایران به یمن، تا مبارزه مردم یمن را نتیجه تحریکات ایران جا زند، در دست نیست.

اگر گروه­های دستپرورده عربستان نظیر «النصره» و «داعش» و .... با پول و اسلحه عربستان و با پشتیبانی ترکیه، اسرائیل، امپریالیسم آمریکا، اروپا و ناتو به نیابت از آنها در عراق، سوریه، لیبی دست به کشتار، ویرانی و تخریب و آواره­سازی مردم می­زنند، در یمن نه حوثی­ها دستپرورده ایران­اند و نه نیروهای سپاه پاسداران در آن جا مشاهده شده­اند. این نکته را هم اضافه کنیم که ایران در دفاع از جنبش استقلال­طلبانه حوثی­ها تنها نیست، بلکه روسیه، چین و سوریه نیز حامی آنها هستند. گرچه عربستان و متحدین­اش اعلام کرده­اند که تا به زانودرآوردن حوثی­ها و به قدرت برگرداندن دستنشانده خود «هادی» به بمبارانها در این کشور ادامه خواهند داد، اما ایران خواستار قطع بمبارانها و در عین حال خواهان بوجود آوردن شرایط مذاکره سیاسی میان طرفهای درگیر، جهت یافتن راه حل سیاسی است. این تاکتیک ایران بیشتر به انزوای عربستان سعودی که راه برگشت ندارد منجر خواهد شد. این نکته نیز قابل ذکر است که حوثی­ها در مبارزاتشان علیه دولت مرکزی و تجاوزگران تنها نیستند. بخشهای مهمی از ارتش یمن به اضافه نیروهای امنیتی، هوائی و گارد جمهوری که کماکان به «صالح»، رئیس جمهور سنی مذهب پیشین وفادار مانده­اند، متحد آنها به شمار می­آیند. البته خبرگزاریهای جهان از جمله رویترز Reuters می­کوشند که درگیری­های خونین یمن و تجاوز وحشیانه و جنونبار و ویرانگر عربستان سعودی و متحدین­اش را علیه مردم فقیر این کشور، صرفا اختلاف بین شیعه و سنی وانمود کنند. اما واقعیت فراتر از این تبلیغات ریاکارانه است.

از نظر جغرافیای سیاسی، یمن دارای اهمیت به سزائی است. این کشور از غرب به دریای سرخ، که خود به آبراه پراهمیت باب­المندب منتهی می­گردد و از جنوب به دریای عرب، متصل است.

تنگه باب­المندب برای عربستان سعودی و گروه ائتلاف­اش، به ویژه برای اسرائیل دارای اهمیت حیاتی است. از اینرو سلطه بر یمن و از این طریق کنترل آبراه باب­المندب یک مسأله راهبردی برای عربستان، گروه ائتلاف، اسرائیل و آمریکا به شمار می­آید.

«بِنی گانتس» رئیس سابق ستاد کل ارتش اسرائیل در مهر ماه ۱۹۹۴ در «بندالنهار» اظهار داشت که «بحران آبراه باب­المندب برای اسرائیل از مسأله هسته­ای ایران با اهمیت­تر است.»(تکیه از توفان). «بنگوریون» اولین نخست­وزیر اسرائیل نیز اظهار داشته بود که «اسرائیل برای ارتباط با جهان می­بایست از دریای سرخ و باب­المندب عبور کند، لذا این تنگه برای تلاویو حائز اهمیت است». و بالاخره نتانیاهو در سال ۱۹۹۴ اظهار کرد که: «به شدت نگران حوادث یمن و سیطره «حوثی»ها بر مناطق وسیعی از این کشور و ادامه پیشروی آنها به سمت تنگه باب­المندب هستم». نزدیکی و اتحاد عربستان وهابی با اسرائیل که تا دیروز حتی از به­رسمیت­شناختن اسرائیل سربازمی­زد، ریشه در اظهارات فوق و دشمنی با ایران دارد. ادامه ناامنی در آبراه باب­المندب و از آن بدتر انسداد آن، کانال سوئز را – که دریای سرخ را به مدیترانه وصل می­کند و در واقع شاهراه میان سه قاره آسیا، افریقا و اروپا به شمار می­آید- از حیز انتفاع ساقط خواهد ساخت. در یک چنین حالتی کشتی­های حامل نفت و یا محموله­های تجاری ناچار خواهند شد قریب به ۱۴ روز بیشتر مسیر آسیا به اروپا را از طریق دماغه «امید نیک»(Cape of Good Hope) دژ صخره­های افریقا طی کند. وجود یک منطقه مستقل در شبه­جزیره عربستان سعودی که مخالف دولت سعودی، آمریکا، اسرائیل بوده و مناسبات دوستانه­ای با ایران داشته باشد، در کنار ارزش راهبردی باب­المندب، این است دلایل واقعی که عربستان و متحدین­اش در همکاری با اسرائیل و با پشتیبانی آمریکا اقدام به تجاوز خونین و ویرانگر علیه کشور یمن و مردم فقیرش نموده­اند. این تجاوز تا کنون میلیونها بی­خانمان و هزاران کشته داشته است. و آثار باستانی و هویت ملی مردم یمن را به نابودی تهدید کرده و خسارات فراوانی به آن وارد نموده است. آیا آنان که این جنگ ناعادلانه و خونین را به دروغ و صرفا برای پرده­پوشی سیاست استعماری خویش، ناشی از اختلاف شیعه و سنی جلوه می­دهند، قصدی به­جز این دارند که با فریب افکار عمومی جهان و سوء استفاده از اعتقادات و احساسات مذهبی مردم، این مردم را به گوشت دم توپ سیاستهای خویش تبدیل کنند؟ گرچه نزدیکی جمهوری اسلامی شیعه مذهب ایران به حوثی­های شیعه مذهب یمنی خاری است در چشم سران سعودی وهابی مسلک، ولی اختلاف شیعه و سنی دلیل به راه­ انداختن این جنگ هولناک نیست. این جنگ ریشه در سیاستهای استعماری و نفوذ سیاسی در منطقه دارد.

البته دشمنی عربستان با ایران و تحریکات و تهدیداتی که این کشور علیه جمهوری اسلامی ایران انجام می­دهد، دارای دلایل عدیده­ای است که ما در زیر به اختصار به آنها اشاره می­کنیم.

۱- صدام حسین در سالهای جنگ ایران و عراق و حتی بعد از آن از متحدین نزدیک عربستان سعودی به شمار می­آمد. اما بعد از سرنگونی او روز به روز نفوذ ایران در عراق افزایش یافت و عربستان را نگران قدرتیابی هرچه بیشتر ایران ساخت.

۲- مسأله شیعیان بحرین نیز که به علت نزدیکی با ایران جزء متحدین این کشور به شمار می­آیند و در عین حال در جدال با حکومت مرکزی قصد کسب قدرت از دولت کنونی را دارند، بر نگرانی عربستان می­افزاید. فراموش نکنیم که بحرین استان چهاردهم ایران بود و مردم بحرین نیز خود را ایرانی می­دانستند این محمد رضا شاه بود که مردم بحرین را ایرانی نمی­دانست و بخشی از ایران را به استعمار انگلستان بخشید تا خود برجا بماند.

۳- ایران با نفوذ چندین ساله در میان حزب­الله لبنان یک پایگاه دیگر در منطقه برای خود به وجود آورده است.

۴- همرأیی، هم­پیمانی و همراهی روسیه، ایران و سوریه که منجر به شکست نیروهای تروریستی وابسته به امپریالیسم غرب، عربستان، قطر و ترکیه شد، امکان نفوذ ایران در سوریه را نیز افزایش داد.

۵- و بالاخره نزدیکی حوثی­ها به ایران در یمن – که در درگیری­های داخلی دست بالا را دارند – باعث خواهد شد تا نفوذ ایران تا بیخ گوش عربستان گسترش پیدا کند.

۶- کاهش تشنج میان ایران و کشورهای ۵+۱ در اثر امضای قرارداد برجام و در همین رابطه رفع برخی تحریم­ها که منجر به افزایش تقریبی بنیه مالی جمهوری اسلامی ایران گشت و از دید عربستان، گروه ائتلاف و اسرائیل باعث تقویت جمهوری اسلامی ایران گردیده است، بر نگرانی آنها نیز افزوده است.

۷- سران مرتجع عربستان سعودی در عین حال نیز حتی نگران نفوذ ایران در میان شیعیان عربستان سعودی در مناطق نفت­خیز شمالی عربستان هستند.

دخالت نظامی عربستان در بحرین و کشتار مردم این کشور و نیز جنگ تجاوزکارانه کنونی در یمن برای گسترش نفوذ و استقرار سلطه خود در این کشور به نوعی مقابله با ایران نیز می­باشد. به جرأت می­توان گفت که وقایع فوق­الذکر تغییرات و شرایط نوینی در منطقه به وجود آورده است که بدون تردید به زیان عربستان سعودی و گروه ائتلاف­اش، به ویژه اسرائیل و حتی ترکیه تمام شده است. به یک کلام توازن قوا در منطقه به ویژه بعد از انقلاب ایران، بعد از سرنگونی صدام حسین در عراق و بعد از ماجرای شکست تروریستها در سوریه به نفع ایران و روسیه تغییر کرده است. به همین دلیل عربستان و متحدینش به ویژه اسرائیل بعد از یمن خواب گسترش عرصه جنگ به سمت ایران را می­بینند. در این رابطه اشاره به نکات زیر ضروری به نظر می­رسد:

- «اُوبد یینون» مشاور نزدیک «آریل شارون» وزیر دفاع وقت اسرائیل در سالهای ۸۰ «نقشه راه»ی تدوین می­کند که براساس آن شرایط منطقه خاورمیانه از ترکیه، شبه­جزیره عربستان تا ایران و پاکستان می­بایست دگرگون شود. به دیگر سخن تجزیه کشورهای فوق­الذکر و در نتیجه تضعیف آنها می­بایست در دستور کار قرار گیرد. ایالات متحده آمریکا نیز این «نقشه راه» را در دستور کار خود قرار داد و حتی پا را از این هم فراتر نهاد و کشورهای شمال آفریقا را بر آن افزود. طرح خاورمیانه بزرگ که در سالهای ۹۰ از جانب امپریالیسم آمریکا مطرح شد، زائیده همین طرز تفکر و عمل است. جهانیان شاهد بودند که سیاستهای تجاوزگرانه و جابرانه صهیونیستها از بعد از طرح «نقشه راه» «اُبد یینون» نسبت به فلسطینیان و حتی لبنان شدت گرفت. جنایات هولناک صبرا و شتیلا که منجر به کشتار ۳۵۰۰ فلسطینی گشت، محصول همین دوره بود.

- از پس حمله متجاوزین گروه ائتلاف به افغانستان و عراق، دامنه آن وسعت یافت و با شعله­ورشدن جنگ در لیبی، سودان، سوریه و یمن جهانیان هر روز بیشتر از روز قبل شاهد به تحقق پیوستن نقشه راه «اُبد ینیون» و امپریالیسم آمریکا هستند. در منطقه خاورمیانه از افغانستان تا ترکیه و از آسیای مرکزی تا عربستان سعودی، سودان و مصر و...  ۶۵٪ از منابع نفت و گاز جهان نهفته است. علاوه بر این، این منطقه با جمعیتی بیش از چند صد میلیون نفر، بازار فروش عظیمی به­شمار می­آید. ۸۵٪ از جمعیت خاورمیانه را مسلمانان تشکیل می­دهند. مضافا اینکه این منطقه به دو کشور رقیب روسیه و چین ختم می­شود و از نظر راهبردی برای امپریالیسم آمریکا، ناتو و اسرائیل دارای اهمیت به­سزائی است. به همین دلیل امپریالیسم، به ویژه امپریالیسم آمریکا و جزء لاینفک­اش اسرائیل با تبلیغات ضداسلامی و جنگ­افروزی و بحران­آفرینی و ایجاد ناامنی و تخریب، استقلال کشورهای منطقه را زیر سوال برده و در صددند با مستقرکردن حکومتهای وابسته نظیر مصر، عربستان سعودی، امارات، قطر، اردن... منطقه را دربست تحت نفوذ و سلطه و انقیاد خویش درآورند. در این ارتباط یعنی برای تسلط و تغییر جغرافیای سیاسی منطقه هنوز باید نکات زیرین را نیز در نظر گرفت:

- درهم کوبیدن همه­جانبه کشور و دولت عراق به بهانه دروغین سلاحهای شیمیائی و کشتارجمعی به دست امپریالیسم آمریکا و نیروهای موتلفه­اش.

- دسیسه و توطئه­چینی­های مزورانه امپریالیسم فرانسه و ناتو علیه دولت لیبی و کشتار و ویرانی در این کشور و غارت نفت و ثروت آن.

- گسیل جاسوسان سازمان جاسوسی سیا به سوریه و پرداخت پول و اسلحه به تک­تیراندازان دست آموز جهانی، به تروریستهای محلی، از جانب آمریکا و گسیل تروریستهای «سلفی» همراه با پول و اسلحه از جانب عربستان، قطر، ترکیه و کشورهای اروپائی به این کشور که حاصل­اش جز ویرانی، کشتار و آوارگی نبود.

- شکست مفتضحانه ارتش دولت صهیونیستی اسرائیل در جنگ ۳۰ روزه لبنان علیه حزب الله.

- مقاومت جانانه خلق فلسطین در مقابل ارتش تجاوزگر اسرائیل.

- و بالاخره حمله عربستان و نیروهای موتلفه­اش به کشور یمن و باز هم نابودی و ویرانی زیربنا و ابنیه تاریخی، تلاش برای نابودی هویت ملی، کشتار و آوارگی مردم­اش. و سرانجام مقاومت حوثی­ها در مقابل تجاوز وحشیانه عربستان به این کشور.

 

باید افزود که امپریالیستهای آلمان، انگلستان، فرانسه و در راسشان امپریالیسم آمریکا نیز با فروش میلیاردها دلار اسلحه و مهمات به عربستان و دادن مشاوره نظامی به ارتش این کشور، عملا در جنگ یمن شریک­­اند. محاصره اقتصادی و گرسنگی دادن به مردم یمن و کشتار کودکان آنها، تنها با حمایت ناوگان حاضر جنگی آمریکا در باب­المندب و دریای عرب مقدور است. همچنین بیان لاینقطع جمله مشمئزکننده «همه گزینه­ها روی میز قرار دارند» از جانب امپریالیسم آمریکا و تهدیدات بدون وقفه دولتِ تجاوزکار صهیونیستی اسرائیل علیه کشور ما، حاکی از نقشه­های تبهکارانه و جنگ افروزانه است که برای ایران تدارک دیده­اند. اما در این محاسبات امپریالیستها همه چیز موافق میل آنها پیش نرفت. عقب­نشینی آمریکا از عراق به علت درماندگی در باتلاق جنگ ۱۳ ساله و مقاومت مردم در قبال سلطه­جویی این امپریالیسمِ ماجراجو و توسعه­طلب؛ جنگی که به روایتی ۳ بیلیون دلار برای آمریکا هزینه داشت و ۵ هزار سرباز آمریکائی را قربانی ساخت، شکست «دولت اسلامی»(داعش) ساخته و پرداخته امپریالیسم و ارتجاع در سوریه، جملگی حکایت از آن دارند که توطئه­ها و تجاوزات گستاخانه امپریالیسم و ارتجاع با مقاومت و مبارزات خلقها، یکی پس از دیگری نقش بر آب می­شوند. یمن نمونه بارز آن است؛ در دومین سالگرد حمله تجاوزگرانه عربستان به این کشور صدها هزار نفر از مردم یمن در صنعا علیه عربستان دست به تظاهرات زدند. دولت عربستان سعودی که بر دریائی از پول سوار است برای غلبه بر مشکلات نظامی و پوشاندن شکست­هایش در جنگ یمن با دادن رشوه و خریدن حکومتهائی نظیر حکومت سودان از آفریقا ارتش و مزدور برای ادامه جنگ در یمن تهیه می­کند. ناوگان دریائی آمریکا نیز هرجا کارِ آل سعود را زار می­بیند، به یاری داعش و القاعده می­آید که در پی شیعه­کشی در منطقه هستند.

اخیرا در این نمایش چندصد هزار نفره، علی عبدالله صالح به شدت از نقش عربستان انتقاد کرد و گفت: «تا زمانی که ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی به جنگ ادامه دهد، مردم آزاده یمن به مقاومت خود ادامه خواهند داد.» عبدالملک حوثی، رهبر حوثی­ها گفته است: «ائتلاف تحت رهبری عربستان سعودی با این توهم که ظرف یک هفته و یا یک ماه یمن را به تصرف درخواهد آورد، جنگ را آغاز کرد. ولی حال در گل گیر افتاده است.» این جنگ تاکنون 10 هزار قربانی و ۴۰ هزار مجروح به جای گذارده است. 18 میلیون یمنی آواره گشته و با خطر گرسنگی حاد و مرگ روبرو هستند. سازمان ملل متحد این خطر را تائید کرده و از عربستان خواسته است از بمباران بندر بزرگ یمن "بندر الحدیده" که نود درصد مواد غذائی از آنجا وارد خاک یمن می شود، خودداری کند. ولی عربستان و جبهه ائتلاف به یاری آمریکا گوشش به این حرفها بدهکار نیست. ولی مردم یمن علیرغم گرسنگی دادن به آنها از مبارزه دست نمی­کشند. روسیه و ایران اعلام کرده­اند که راه حل اختلافات یمن مذاکره میان نیروهای داخلی این کشور و انجام انتخابات عمومی و تشکیل دولت است. اما عربستان که شمشیر را از رو بسته است، نمی­تواند و نمی­خواهد شاهد به وجودآمدن یک دولت مستقل در این کشور باشد.

باید در نظر داشت که جنگ­های در منطقه، حداقل مادام که منابع انرژی در این منطقه موجود است، ادامه می­یابند. این توطئه­ها و تجاوزات علیرغم هزینه­های سرسام­آور مالی و تلفات جانی که برای متجاوزین دربرداشته است، نه تنها به نتیجه دلخواه برایشان نرسیده، بلکه با تغییر شرایط در عراق، لبنان، فلسطین، سوریه و یمن پایشان در گل مانده است. سیاستهای ماجراجویانه و تبهکارانه آنها تحت لوای «مبارزه علیه دیکتاتوری و استقرار دموکراسی و دفاع از حقوق بشر» روزبروز بیشتر رنگ می­بازد و مردم جهان بیش از همیشه به ماهیت فریبکارانه استعمارگران پی­برده و با آن، چه در کشورهای متروپل و چه در کشورهای مورد تجاوز، به مقابله و مبارزه برمی­خیزند.

نکته مهمی که نباید از نظر بیفتد جعل اخبار و سکوت جنایتکارانه ممالکی است که خود را حامیان حقوق بشر و مدافعان دموکراسی و آزادی جا می­زنند. آنها در حالی که از تظاهر چند نفر اپوزیسیون مورد حمایت آمریکا در روسیه و روسیه سفید حنجره می­درند و سر مردم را با دروغهای شاخدار خویش به درد می­آورند، در مورد کشتار و آوارگی میلیونی مردم یمن سکوت اختیار می­کنند و یا آنرا ناشی از جنگ شیعه و سنی و دخالتهای ایران جا می­زنند تا فروش سلاحهای خویش به عربستان سعودی و حمایت از این دولت تروریستی و ارتجاعی و تنش­آفرین در منطقه را توجیه کنند. تجاوز به یمن افشاءگر چهره­های زشت همه امپریالیستها، صهیونیسم و ارتجاع منطقه نیز می­باشد. حزب ما از مبارزه عادلانه مردم یمن حمایت می­کند و این مبارزه را مبارزه­ای در خدمت آزادی و استقلال مردم لبنان، فلسطین، سوریه، عراق و رهائی منطقه می­داند. البته اپوزیسیون خودفروخته ایران که از عربستان سعودی پول اخاذی کرده و با اسرائیل همکاری می­کند در همآهنگی با ارتجاع بین­المللی از دفاع از مبارزه مردم یمن سر باز می­زند و یا در مورد جنایات عربستان سعودی و امپریالیسم سکوت اختیار می­کند، و یا به حمایت مستقیم از عربستان سعودی برمی­خیزد و یا به مصداق سنگ را ببند و سگ را رها کن، تکیه حمله را بر روی ایران و روسیه می­گذارد و مانع می­شود که چهره دشمنان مردم یمن و تجاوزگران جنایتکار افشاء شود.

 

برگرفته از توفان شـماره 206 اردیبهشت ماه  1396ـ مه سال 2017

ارگان مرکزی حزب کار ایران(توفان)
صفحه حزب کار ایران (توفان) در شبکه جهانی اینترنت

www.toufan.org

نشانی پست الکترونیکی(ایمیل)

toufan@toufan.org

لینک چند وبلاگ حزبی

وبلاگ توفان قاسمی

http://rahetoufan67.blogspot.se/

وبلاگ ظفرسرخ

 http://kanonezi.blogspot.se/

 وبلاگ کارگر آگاه

 http://www.kargareagah.blogspot.se/

  سایت کتابخانه اینترنتی توفان

http://toufan.org/ketabkane.htm

 سایت آرشیو نشریات توفان

 http://toufan.org/nashrie_tofan%20archive.htm

 توفان در توییتر

https://twitter.com/toufanhezbkar

توفان در فیسبوک

https://www.facebook.com/toufan.hezbekar

 توفان درفیسبوک به زبان انگلیسی

https://www.facebook.com/pli.toufan?fref=ts

 توفان درشبکه تلگرام

https://telegram.me/totoufan